۱۶ تیر ۱۳۸۵، ۱۱:۴۶

جعفر والي:

زبان تئاتر ما گنگ است

زبان تئاتر ما گنگ است

زبان تئاتر ما گنگ است و نمي‌تواند خيلي مسائل را صريح بگويد. به همين دليل دنبال استعاره، نماد و فرم مي‌رود تا بتواند پيام خود را به تماشاگر منتقل كند.

به گزارش خبرنگار "مهر"، جعفر والي نويسنده، بازيگر و كارگردان پيشكسوت تئاتر در نشستي كه روز چهارشنبه خبرنگاران و هنرمندان در كافه تيتر برگزار شد، گفت: "تئاتر ما آشفته بازاري است كه انسان امروزي و شرايط زندگي او را در اين تئاتر نمي بينيم. موضوعات جامعه امروز آنطور كه بايد در تئاتر ما مطرح نمي شود و برخي نمايش ها آنقدر انتزاعي و دور از ذهن است كه تماشاگر نمي تواند با آن ارتباط برقرار كند."

اين پيشكسوت تئاتر با اشاره به نسل گذشته هنرهاي نمايشي گفت: "ما نسلي با تمام روياها، آرزوها و سرگشتگي ها بوديم. من براي تئاتر زندگي گذاشتم و با عشق و علاقه كار مي كردم و در عين حال پشيمان هم نيستم. پس از اينكه خرداد سال 32 از هنرستان هنرپيشگي فارغ التحصيل شدم، دو ماه بعد در 28 مرداد تمام تئاترها بسته شد. عده اي از شاگردان هنرستان هنرپيشگي دور هم جمع شديم و شاهين سركيسيان به ما پناه داد و مخفيانه تئاتر را شروع كرديم و گروه تئاتر ملي را تشكيل داديم."

وي افزود: "ما در كنار هم به اين نتيجه رسيديم كه نگاهي به تئاتر ملي داشته باشيم. عباس جوانمرد داستان هاي صادق هدايت از جمله "محلل" و "مرده خوردها" را تبديل به نمايش كرد و وقتي اين نمايش ها روي صحنه رفت و با استقبال رو به رو شد ما فهميديم نطفه تئاتر ملي را درست پايه گذاري كرديم. ما آنقدر روي تئاتر ملي تعصب داشتيم كه اجازه نمي داديم در تالار سنگلج نمايش هاي غيرايراني اجرا شود كه نتيجه آن اين بود كه نمايشنامه نويساني چون اكبر رادي، غلامحسين ساعدي، بيضايي و ... به نگارش نمايشنامه هاي ايراني روي آوردند."

والي ارتباط خوب خود را با جوانان يكي از افتخارات خود عنوان كرد و گفت: "هميشه سعي كردم با نسل جوان زندگي كنم، ارتباط داشته باشم و حرفشان را بفهمم. اين ارتباط موهبتي است كه خدا نصيب من كرده و از اين بابت خدا را شكر مي كنم. در حال حاضر امكانات زيادي در اختيار جوانان است، هر چند به نظر كم مي آيد اما به نسبت دوران ما امكانات زيادي وجود دارد. كتاب ها و مجلاتي كه درباره تئاتر منتشر مي شوند، در دوران ما وجود نداشت. مشكل جوانان ما اين است كه ما در شهرهايي مثل نهاوند، اراك و ... دانشكده تئاتر داريم اما استاد نداريم. دانشجو براي به نمايش درآوردن كارش نياز به عرصه دارد اما اين عرصه براي او فراهم نيست و براي اينكه آن را بدست بياورد، مدام با ديگران سر و كله مي زند و در نوبت قرار مي گيرد."

وي نبود تماشاگر را براي تئاتر فاجعه آميز خواند و گفت: "بعضي نمايش ها را كه مي بينم تعداد تماشاگران از تعداد بازيگران آن كمتر است، در حالي كه 50 درصد تئاتر تماشاگراست. برخي تماشاگر را از تئاتر حذف مي كنند و اين به نظر من يك توطئه عليه تئاتر است، چون اين حالت به آنان آزادي عمل مي دهد تا هر كاري مي خواهند، روي صحنه انجام دهند و به تماشاگر اهميت نمي دهند. در نمايش هايي كه ما در تالار سنگلج روي صحنه مي برديم، تعداد تماشاگران به حدي بود كه بازيگران را هيجان زده مي كرد و آنان تمركز خود را از دست مي دادند."

وي ادامه داد: "اشكال عمده تئاتر ما اين است كه دولتي است. پس از انقلاب من به همراه چند نفر ديگر 18 ماه مسئول تئاتر كشور شديم و يكي از افتخارات ما اين بود كه هيچ نمايشي در آن دوران سانسور نشد. پس از آن دوران، زماني كه ركن الدين خسروي نمايشي را روي صحنه برد، وقتي مي خواست از نمايشش عكس بگيرد، مانع او شدند و او حتي نتوانست از نمايشي كه خود كارگرداني كرده بود، عكسي داشته باشد."

وي با انتقاد از برخي نمايش هايي كه به شيوه مدرن اجرا مي شوند، گفت: "تئاتر مجموعه اي از رنگ، موسيقي، حركت و ... است. اگر غربي ها تئاتر مدرن روي صحنه مي برند، مدرنيته ريشه در فرهنگ آنان دارد، اما بعضي از ما فكر مي كنيم نمايش هايي كه روي صحنه مي بريم مدرن است، در حالي كه اين نمايش ها در واقع بي معني است و افرادي كه نمايش ايراني اجرا مي كنند، موفقتر از كساني هستند كه ادا درمي آورند. در كانادا نمايش "آرش" را ديدم كه به شكل مدرن اجرا شد. در اين نمايش جاي تماشاگران و بازيگران عوض شده بود و آرش براي رسيدن به قله كوه از جايگاه تماشاگران بالا مي رفت. وقتي تير را رها كرد تير به پشت صحنه و در حقيقت پشت تماشاگران پرتاب شد و از نظر هم پنهان شد كه در آن حالت مي توانستي تمامي داستان را به خوبي لمس كني. هيچ فرمي به اين نمايش تحميل نشده بود و همه چيز در خدمت نمايش بود. در حالي كه هيچوقت در ايران اجراي اينچنيني از آرش نديدم."

والي با اشاره به فعاليت هاي خود در 10 سالي كه در كانادا به سر مي برد، تصريح كرد: "با گروهي از مهاجراني كه از كشورهاي مختلف به كانادا آمده بودند گروه تئاتري تشكيل داديم و 10نمايشنامه از 10 مليت مختلف نوشتيم كه همه تماشاگراني كه اين نمايش را مي ديدند با آن ارتباط برقرار كردند. وقتي اين نمايش روي صحنه رفت، مطبوعات و رسانه هاي كانادا به سراغ ما آمدند و دولت به ما 53 هزار دلار بودجه داد و اين شروع خوبي براي گروه ما بود و اين گروه تثبيت شد."

وي در پاسخ به پرسشي درباره وضعيت نقد تئاتر در ايران گفت: "هيچوقت از منتقدان چيزي ياد نگرفتم. آنها يا در نوشته ها خودشان را مطرح مي كردند يا من را احمق مي خواندند كه كارگرداني بلد نيستم يا بي جهت از من تعريف مي كردند. نقد در مملكت ما يا تعريف و تمجيد يا دست به يقه شدن بود. اعضا گروه قبل از اينكه مطرح شوند با هم صميمي بودند اما همينكه اسم و رسمي پيدا كردند، به دنبال كسب اعتبار اجتماعي بودند و 180 درجه تغيير موضع مي دادند. حتي بعضي اوقات مزاحم كار كارگردان هم مي شدند."

کد خبر 349262

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha