خبرگزاری مهر - گروه استانها - ساره نوری: استان البرز و کلانشهر کرج دیاری سر برآورده از رشتهکوههای استوار و بلندقامت البرز است که در دل خود گنجینهای پر از آثار برجایمانده از نیاکانمان را دارد و از دیرباز به دلیل تنوع اقلیمی و جاذبههای فراوان طبیعی همواره موردتوجه بوده است.
البرز دیاری که دوره مادها را به خود دیده بیشک مردمانی بهرهمند از هنر را هم به خود دیده است و قطع بهیقین در این سرزمین هنرهایی وجود داشته که یا بهکلی فراموششدهاند و یا در حال فراموشیاند.
با اینحال برخی صاحبنظران در حوزه صنایعدستی بر این باورند که استان البرز که کمتر از پنج سال است به فهرست استانهای کشور اضافهشده و به قولی استانی بیبهره از زیرساختهای لازم است، صنایعدستی بومی ندارد هم اینان برای ادعای خود به وجود و حضور هنرمندان بسیاری اشاره میکنند که در کلانشهر کرج زندگی و به هنری که متعلق به این دیار نیست مشغولاند.
حضور چهره ماندگار هنر کاشی تراشی ایران در کرج باعث شد که پای دغدغههای این پیرمرد اصفهانی بنشینیم و چالشهای این هنر را از زبان وی با لهجه شیرین اصفهانی بشنویم.
استاد اصغر کاشی تراش اصفهانی که فامیلیاش برگرفته از پیشه خانوادگی آنها است وطن این هنر را ایران میداند هنری که یکی از روشهای بینظیر تزیین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است.
نام هنر: کاشی تراشی
قدمت: از دوره باستان
زادگاه هنر کاشی تراشی: استانهای مختلف از جمله اصفهان
معرفی کوتاه هنر: هنر کاشیکاری یکی از مهمترین هنرهای دستی است. صنعتگران دوره هخامنشی مبتکر و خالق این هنر بودهاند. ولی در زمان اسکندر این هنر از کشور ایران کوچ کرد و در دوره هلاکوخان به سبکی نو به میهن بازگشت. در قرن ششم هجری(دوازدهم میلادی)، یعنی در دوره سلجوقیان، کاشیکاری، به ویژه معرق کاری، به سمت کمال رفت و بسیار متداول شد. در قرن هشتم هجری(چهاردهم میلادی) هنرمندانی که همیشه به فکر نو آوری بودند موفق شدند اجزاء معرق را ریزتر و کوچکتر کنند و زیباترین اشکال هندسی و گل و بوته ها را در مجموعههایی از رنگهای لطیف نمایش دهند و بهترین کاشیکاری را در سطوح بناها جلوهگر کنند. به عبارت ساده میتوان گفت که کاشیکاری در عهد چنگیز و تیموریان، صنعتی به کمال رسیده بود که در عهد صفویه به منتهای عظمت خود رسید. بعد از دوره صفویه کاشیکاری ایران سیر نزولی طی کرد. در زمان قاجاریه بعضی از آثار کاشیکاری را تعمیر کردند، در این دوره هیچگونه نوآوری پدیدار نشد و کاشیکاریهایی که انجام شد ظرافت دوره صفویه را ندارند.
بیشترین کاربری: تزئین نمای ساختمان به ویژه مساجد
هنرمندان به نام این عرصه: در این عرصه هنرمندان بسیاری فعالیت کردهاند که میتوان به استاد اصغر کاشی تراش اصفهانی و زنده یاد حاج حسین خاکنگار مقدم اشاره کرد.
وضعیت فعلی این هنر: این هنر به شیوه سنتی و دستی در حال کمرنگ شدن است.
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: بیتوجهی به این هنر اصیل، تحول در صنعت ساختمان سازی و جایگزینی روشهای مختلف در تزیین ساختمانها
کاشی کاری محوطه کاخ سعدآباد
استاد اصغر کاشی تراش اصفهانی، زاده اصفهان که با خنده میگوید واقعاً، لقب نصف جهان برازنده اصفهان است، فرزند محمدعلی کاشی تراش اصفهانی از هنرمندان به نام ایرانی است که اوج هنرش را در مجموعه کاخ سعدآباد میتوان دید؛ کارنامه درخشان آثار هنری خانواده کاشی تراش اصفهانی برای هر ایرانی مایه مباهات است. وی از سال ۱۳۴۶ در کرج زندگی میکند و مساجد زیادی ازجمله مسجد رسول اکرم در جهانشهر و مسجد گوهردشت در کرج را کاشیکاری کرده است.
در کارنامه هنری کاشی تراش اصفهانی کاشی کاری سَردر باغ ملی در تهران، سَردر وزارت امور خارجه، کاشیکاری مجموعه کاخ گلستان، سَردر بانک ملی ایران، مساجدی در شهرهای اصفهان، قزوین، کیش و تهران و همچنین حسینه معروف یزد دیده می شود
کاشی تراش اصفهانی بااینکه سالهای زیادی است که در کرج زندگی میکند، از اینکه این هنر دارد به دست فراموشی سپرده میشود سخن گفته و به خاطرات کودکیاش اشاره میکند و میگوید: از ۵ سالگی کنار پدر و برادرانم به شغل اجدادمان مشغول بودم.
استاد کاشی تراش میافزاید: ۸ سال بیشتر نداشتم که روزی در خانه نشسته بودم که صدای زنگ در مرا از جای بلند کرد پشت دریکی از دوستان پدرم بود به من گفت پدرت را صدا کن، گفتم که در منزل نیست گفت تیشه را بردار و به دنبال من بیا، تیشه را برداشته و به دنبال دوست و همکار پدرم راه افتادم، اولین بار تیشه به دست گرفتم و کاشیها را برش دادم.
کاشی تراش اصفهانی در ادامه می گد: می ترسیدم پدرم مرا سرزنش کند ولی وقتی متوجه شد که من تیشه به دست گرفته و کاشی تراشیده ام با لبخندی بر لب گفت «تو میتوانی، شک ندارم.»
کاشی کاری سردر باغ موزه ملی
وی ادامه میدهد: همچنان که بزرگ و بزرگتر میشدم تلاشم بر آن بود که تمامکارهای مرتبط با کاشیکاری را بیاموزم چون پدرم جزو هنرمندان به نام دوره خود بود و همیشه شاگردان زیادی داشت، پدرم جزو اولین هنرمندانی بود که در دوره پهلوی به دربار راه یافت.
استاد کاشی تراش اصفهانی به انواع کاشیکاری در ایران اشاره میکند و میگوید: انواع مختلفی از کاشیکاری وجود دارد ازجمله گره کشی، در این نوع کاشیکاری، کاشیها که با طرح و نقشهای مختلف با اشکال چندضلعی و هندسی در کنار هم قرارگرفتهاند تشکیل نقشهای کلی را میدهند که به نام گره کشی معروف است.
در نوع معرقکاری قطعههای بریدهشده کاشی از روی نقوش مختلف و رنگهای متفاوت، تراشیده و کنار هم قرارگرفته و به شکل قطعههای بزرگ درآمده روی کار نصب میشوند. این نقوش گاهی از شکلهای گره کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گلوبته سازی و غیره هستند که به نام اسلیمی و ختایی و نقوش دیگر مشهور شدهاند.
کاشی کاری سردر وزارت امور خارجه
در کاشی «هفترنگ» که شهرت زیادی هم دارد، کاشیها به شکل چهارگوش ساخته میشوند و اندازه تقریبی آنها ۱۵ در ۱۵ سانتیمتر یا بیشتر است. در این شیوه کاشی را پس از پخت اول و ترسیم نقش روی آن دوباره در کوره حرارت میدهند، و پس از خارج شدن از کوره، کاشیها را در محل، نصب میکنند. هفترنگ متداول در این نوع کاشیکاری عبارتاند از سفید، سیاه، لاجوردی، فیروزهای، قرمز، زرد و حنایی که در مسجد امام اصفهان از این کاشیکاری بسیار استفادهشده است.
استاد کاشی تراش که در اصفهان، یزد، تهران، قزوین و کیش، مساجد و حسینیههای زیادی را کاشیکاری کرده است، از بقعه شیخ صفیالدین در اردبیل میگوید که به کمک برادرانش کاشیکاری این اثر را به انجام رسانده است و میافزاید: قبل از انقلاب پسازاینکه از اردبیل به تهران آمدیم از ما خواسته شد که برای کاشیکاری سردر سفارت ایران به آمریکا برویم کار را در ایران آماده کردیم و به همراه برادرم برای نصب سردر سفارتخانه ایران رهسپار واشنگتن شدیم ازآنپس برای فرانسه و کشورهای دیگر نیز کار سفارش میگرفتیم و در ایران آماده میکردیم و کار را میفرستادیم تا نصب شود.
برای پروژه تئاتر شهر تهران دستمزدی دریافت نکردم
استاد کاشی تراش که با عشق فراوان در خصوص هنر کاشیکاری سخن میگوید هر از چند گاهی برای اینکه چراغ این هنر در حال خاموش شدن است آهی عمیق میکشد و ادامه میدهد: سال ۱۳۴۶ دربار پهلوی جمعی از هنرمندان را خواست تا پروژه تئاتر شهر را شروع کند، قرعه به نام من افتاد و پروژه را شروع کردم پس از اتمام کار هرچقدر منتظر شدم که مابقی هزینهها را که آن زمان مبلغ زیادی بود بپردازند، بیفایده بود و ظاهراً فراموش کرده بودند چند مدتی گذشت و برای مطالبات خود و کارگرانی که در این پروژه من را همراهی کرده بودند به دربار رفتم ولی در جواب گفتند که هزینه شما از دفتر شهربانو فرح دیبا پرداختشده حالا چرا به دست شما نرسیده خدا میداند و پیگیری را نیز به خود من محول کردند که در این مورد من هیچوقت نتوانستم حقالزحمهام را بگیرم.
کاشی کاری مسجد حضرت رسول اکرم در کرج
استاد اصغر کاشی تراش اصفهانی که کاشیکاری مسجد رسول اکرم واقع در جهانشهر اولین پروژه کاریاش در کرج بوده است میگوید: پس از مسجد حضرت رسول اکرم مسجد گوهردشت و مساجد دیگر و همچنین چند پروژه دیگر را نیز به پایان رساندم و مدتی نیز به تدریس پرداختم.
کاشی تراش اصفهانی ناراحت است که روشهای مختلف در تزیین نمای ساختمانها باعث شده که این هنر اصیل و با قدمت رو به فراموشی برود و میگوید: همه دغدغه فکریام این است که چند صباحی را که در این دنیا مهمان هستم بتوانم فنون این هنر را به اهلش بهطور تمام و کمال تحویل دهم.
وی در ادامه از مسئولان و مدیران شهر میخواهد به این هنر که بهواقع جزو هنرهای ایرانی اسلامی است بیشتر بهاداده و زمینه را فراهم کنند تا جوانان با گرایش به چنین هنرهایی چراغ هنر این سرزمین را همیشه روشن نگاهدارند.
وی میگوید: تکنولوژی خوب است ولی نباید در سایه تکنولوژی هنرهایی که ریشه در تاریخ این سرزمین دارند به دست فراموشی سپرده شوند متأسفانه با ورود روشهای متفاوتی در صنعت ساختمان دیگر مردم رغبتی به استفاده از کاشیکاری به شیوه سنتی و اصیل ندارند و این هنر درحالیکه قدمتی هزارساله دارد به دست فراموشی سپردهشده بهطوریکه کمتر کسی حتی سراغی از هنرمندان کاشیکار میگیرد.
کاشی تراش اصفهانی میگوید: تمام تلاش خود را میکنم تا این چراغ روشن بماند و چراغ را روشن به دست جوانان هنردوست ایران خواهم سپرد.
این هنرمند کاشی تراش از بیمهریهایی که دامن این هنر را گرفته میگوید: متأسفانه در جامعه برخی از هنرها مورد بیتوجهی قرار میگیرند در این میان تجاریسازی صنعت ساختمان باعث شده که هنر کاشی تراشی بهصورت اصیل و دستی کمکم به دست فراموشی سپرده شود.
وی میافزاید: درروش های سنتی کاشیها بهصورت دستی و با تیشه تراشیده میشوند ولی در حال حاضر کاشی را با ماشین مخصوص میتراشند.
استاد کاشی تراش اصفهانی در پایان به کاشیکاری تئاتر شهر تهران اشاره میکند که هیچکدام از این کاشیها نقوش تکراری ندارند و میگوید: هنر به هر شکل که ارائه شود خوب است چون هنر همیشه حرف اول را میزند به همین دلیل نباید اجازه دهیم چراغ هنرهای اصیل ایرانی که ریشه در باورهای ما دارند خاموش شود.
دغدغههای کاشی تراش اصفهانی همانند دغدغههای دیگر هنرمندان این سرزمین است چراکه جایگاه هنر و هنرمند در جامعه ما بهروشنی مشخص نشده و در این میان مشکلات همیشه دامنگیر هنرمندانی است که هنرشان اصیل بوده ولی تکنولوژیهای جدید این اصالت را دستخوش تغییراتی کرده بهطوریکه این تغییرات موجب فراموشی هنرهای اصیل شده است.
نظر شما