خبرگزاری مهر - گروه هنر: حدود ۳۵ سال قبل در گوشه ای از تشکیلات عظیم کمپانی یونیورسال استودیوی جمع و جوری بنا شد تا «Amblin Entertainment» خانه مستقل کارگردان جوان و آینده داری به نام استیون اسپیلبرگ باشد؛ استودیوی فیلمسازی کوچکی که به سرعت بزرگترین و پولسازترین فیلم های جهان را روانه پرده های سینما کرد و نام بنیانگذارش را به افسانه ای در صنعت سینما مبدل ساخت.
استودیوی امبلین در ۱۹۸۱ میلادی بنا شد اما این آغاز داستان نیست. ماجرا به سال ها قبل و دوران دانشجویی اسپیلبرگ برمی گردد یعنی زمانی که اسپیلبرگ به علت کسب نمرات ضعیف از پذیرش در دانشکده معتبر فیلمسازی کالیفرنیای جنوبی جا مانده بود. او که در نهایت تحصیلات دانشگاهی را رها کرد، موفق شد شغل نیمه وقت و بدون حقوقی برای خود در دپارتمان تدوین کمپانی یونیورسال دست و پا کند و این یعنی موقعیتی طلایی برای کسی که از نوجوانی رویای کارگردانی در سر داشت. کمی بعد او فرصتی به دست آورد تا فیلم کوتاهی را بصورت ۳۵ میلی متری بسازد. روایتی ۲۶ دقیقه ای و عاشقانه درباره زوجی در دوره هیپی های دهه ۶۰ آمریکا. فیلمی به نام «Amblin»
آمبلین (۱۹۶۸) گرچه موفقیت تجاری خاصی به همراه نداشت، اما با جلب توجه سیدنی شینبرگ «Sidney Sheinberg» - مدیر ارشد یونیورسال - به نقطه عطفی در زندگی اسپیلبرگ تبدیل شد. شینبرگ از طرف یونیورسال با اسپیلبرگ جوان قراردادی هفت ساله برای ساخت آیتم های تلویزیونی امضا کرد؛ قراردادی با ارزش تنها ۲۷۵ دلار در هفته. این قرارداد اما برای اسپیلبرگ تنها شروع کار بود. او تنها در عرض چند سال شرایط را به کلی دگرگون کرد و با ساخت فیلم آرواره ها (۱۹۷۵) و تصاحب درصد کوچکی از عایدی فیلم، پنج میلیون دلار به جیب زد و برای همیشه به روزهای حقوق بگیری خود پایان داد.
در ۱۹۸۱ میلادی اسپیلبرگ دیگر نامی شناخته شده در سینما و یکی از قطب های یونیورسال بود. در این سال او بر طبق قراردادی در گوشه ای از استودیوهای عظیم یونیورسال تشکیلات خود را بنا نهاد تا به طور مستقل به فیلمسازی و تهیه کنندگی بپردازد؛ فیلم هایی که قرار بود از طریق یونیورسال توزیع شوند اما تحت نام کمپانی شخصی او که به یاد اولین فیلمش Amblin Entertainment نام نهاده شده بود.
تولد یک ستاره
اولین فیلم امبلین موفقیت خاصی به همراه نداشت. تقسیم قاره ای (۱۹۸۱) کمدی- رمانتیکی بود که اسپیلبرگ تهیه کنندگی آن را بر عهده داشت و تنها ۱۵ میلیون دلار فروش کرد.
اما این استودیوی نوپا در دومین گام درخششی فوق العاده داشت. ای. تی. موجود فرازمینی (۱۹۸۲) فیلمی علمی-تخیلی درباره موجودی فرا زمینی است که ناخواسته در کره زمین فرود می آید و با کمک و دوستی پسری نوجوان و خانواده اش به خانه باز می گردد. فیلم بر پایه زندگی شخصی اسپیلبرگ بنا شده است. دوره ای که او در نوجوانی و در بحبوحه بحران طلاق پدر و مادر دست به خلق دوستی خیالی برای خود می زند.
اسپیلبرگ علاوه بر تهیه کنندگی، کارگردانی و نگارش بخشی از فیلمنامه را به عهده داشت. «ای. تی. موجود فرازمینی» فراتر از حد تصور ظاهر شد و تنها با ۱۰ میلیون دلار بودجه ساخت نزدیک به ۸۰۰ میلیون دلار فروش کرد و فیلم را به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما تا آن زمان تبدیل کرد؛ عنوانی که تا یازده سال بعد و اکران پارک ژوراسیک (۱۹۹۳) دیگر محصول امبلین در اختیار خود اسپیلبرگ بود. بسیاری از منتقدان و سینمادوستان ای. تی. موجود فرازمینی را بهترین فیلم تاریخ سینما در ژانر آدم فضایی ها و دوستی آنها با زمینی ها می دانند.
از آن تاریخ به بعد سایه ای تی در سبد دوچرخه الیوت - دوست نوجوانش - به بخشی از لوگوی Amblin Entertainment تبدیل شد.
امبلین دیگر استودیویی شناخته شده در هالیوود بود. نامی که یک شبه از میان غول های کهنه کار سر برآورده بود و خیال آرام گرفتن نداشت. حوزه فعالیت آن ها دیگر تنها به یار قدیمی شان-یونیورسال- محدود نمی شد و پروژه های مختلف با دیگر استودیوها در حال انجام بود.
Gremlins(۱۹۸۴) یا همان موجودات افسانه ای اولین همکاری امبلین با برادران وارنر بود و به یک موفقیت تجاری ختم شد. آن ها هچنین شرلوک هلمز جوان (۱۹۸۵) را با مشارکت پارامونت روانه سینماها کردند؛ یکی از معدود فیلم های آن سال ها که اسپیلبرگ در آن نقش مستقیمی بر عهده نداشت.
اما یکی از مهمترین فیلم های آن دوره، درام رنگ ارغوانی (۱۹۸۵) هشتمین ساخته اسپیلبرگ بود. فیلمی بر مبنای کتابی به همین نام از آلیس واکر که جایزه معروف پولیتزر را نیز در اختیار داشت. رنگ ارغوانی که از وجود ووپی گلدبرگ و اپرا وینفری - ستاره تاک شوهای آمریکا - بهره می برد داستان زندگی زنان آفریقایی-آمریکایی در سال های ابتدایی قرن بیستم است و روایتگر تبعیض، فقر و خشونتی است که بر آنان می رفت. رنگ ارغوانی یازده نامزدی جایزه اسکار به همراه آورد، گرچه در عین ناباوری هیچکدام را برنده نشد و به شایعه اختلاف میان دست اندرکاران اسکار و صاحبان صنایع فیلمسازی و اسپیلبرگ دامن زد.
مانند هر استودیوی دیگری امبلین هم از ذات پرافت و خیز سینما مبری نبود و پروژه های متوسط در تولیدات آنها نیز جای داشت اما هنر امبلین آن جا بود که هر چند سال یک بار یک پروژه پر سر و صدا و پر فروش را عرضه می کرد. سال ۱۹۸۸ این نقش را فیلمی نیمه انیمیشنی به نام «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟» بر عهده داشت. این اولین همکاری امبلین با دیزنی به شمار می رفت و در آن شخصیت های کارتونی و انسان ها به طور مستقیم رابطه دارند. فیلمی اقبالی وسیع یافت و بیش از ۳۳۰ میلیون دلار فروخت. «چه کسی برای راجر ..» را سر آغاز نسل جدید انیمیشن آمریکا و رنسانس دیزنی می دانند.
تا سال ۱۹۹۳ امبلین به یکی از پولسازترین استودیوهای هالیوود تبدیل شده بود. فیلم هایی چون تنگه وحشت (۱۹۹۱) و سه گانه «بازگشت به آینده» از بزرگترین تولیدات این سال ها به شمار می رفت. آنها همچنین از تلویزیون غافل نمانده بودند و مجموعه کارتونی بسیار موفق «داستان های تینی تون» را با همراهی برادران وارنر روی آنتن ها فرستادند.
اما طلایی ترین دوره تاریخ امبلین تازه فرا رسیده بود. آنها در سال ۱۹۹۳ با ساخت دو فیلم به نقطه اوجی کم نظیر در میان همه استودیوهای فیلمسازی دست یافتند.
تیرانوزوروس ها
پارک ژوراسیک (۱۹۹۳) فیلمی ماجراجویانه و علمی تخیلی به کارگردانی اسپیلبرگ بود که پای موجودات عظیم الجثه ماقبل تاریخ را به سالن های سینما باز کرد؛ فیلمی درباره جزیره ای به نام «ایلا نیوبلار» در نزدیکی سواحل آمریکای مرکزی که با سرمایه گذاری خیری میلیاردر و تیم کوچکی از دانشمندان به زیستگاه دایناسورها تبدیل می شود.
اساس فیلم بر مبنای رمانی به همین نام است که امبلین به پشتوانه یونیورسال حق ساخت و پخش نسخه سینمایی آن را در رقابت با سه استودیوی دیگر به دست آورد؛ مزایده ای که شاید اگر دوباره تکرار می شد دیگر رقبا احتمالا تا پای جان برای بدست آوردن آن تلاش می کردند؛ چراکه پارک ژوراسیک بار دیگر امبلین را به عنوان سازنده پر فروشترین فیلم تاریخ سینما مطرح ساخت و بیش از ۹۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. «پارک ژوراسیک» داستانی پر کشش داشت و جلوه های ویژه کامپیوتری درخشان آن دل تماشاگران را ربود. تا سال ۲۰۱۵ سه دنباله دیگر بر این فیلم ساخته شد و برنامه ریزی ها برای ساخت قسمت پنجم آن در ۲۰۱۸ میلادی در جریان است.
اما دیگر فیلم پر سر و صدای این سال درام تاریخی فهرست شیندلر (۱۹۹۳) بود. این فیلم ۱۹۷ دقیقه ای بر مبنای زندگی واقعی اسکار شیندلر، صنعتگر آلمانی ساخته شده که جان بیش از هزار لهستانی یهودی را با استخدام آنها در کارخانجات خود در جریان هولوکاست نجات داد. فهرست شیندلر علاوه بر تماشاگران، منتقدان را نیز شیفته خود کرد و ۷ جایزه اسکار و ده ها جایزه دیگر را از آن خود کرد. بنیاد فیلم آمریکا «AFI» در سال ۲۰۰۷ فهرست شیندلر را در رده هفتم ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینمای آمریکا قرار داد.
داستان امبلین اما به اینجا ختم نشد. این استودیوی نسبتا کوچک اما خلاق در طول سال های فعالیت خود شاهکار های زیادی را به سینما تقدیم کرده است. فیلم هایی که هم در گیشه پیشتاز بوده اند و هم نظر سخت پسندترین منتقدان را به خود جلب کرده اند. فیلم هایی که هر کدام نام هایی بزرگ در این صنعت هستند. عصر حجری ها (۱۹۹۴)، کسپر (۱۹۹۵) - یا همان روح دوست داشتنی - سری فیلم های مردان سیاه پوش (۱۹۹۷-۲۰۱۲)، تاثیر عمیق (۱۹۹۸)، نجات سرباز رایان (۱۹۹۸)، اگه میتونی منو بگیر (۲۰۰۲)، ترمینال (۲۰۰۴)، جنگ دنیاها (۲۰۰۵)، ماجراهای تن تن (۲۰۱۱) و لینکلن (۲۰۱۲) بخشی از این فهرست طولانی هستند.
«امبلین» استودیویی خلاق و فرصت شناس است که به راحتی نبض صنعت سرگرمی جهان را در اختیار دارد، اما این امتیاز و موفقیت بیش از همه مرهون یک نفر و یک نام است؛ استیون اسپیلبرگ که وجودش همچون قلب تپنده ای، خون زندگی و فیلمسازی را در رگ های کمپانی به جریان می اندازد. مردی که اینک در پس ۷۰ سالگی می داند که رویای کودکی خود را جامه عمل پوشانده است.
گزارش از اشکان مزیدی
نظر شما