به گزارش خبرنگار مهر، یادداشت پیش رو با عنوان «نقش جبهه فرهنگی در ترویج گفتمان اقتصاد مقاومتی» به قلم علی اصغر روح الامین، کارشناس اقتصادی از نظر می گذرد؛
متاسفانه تاکنون اقتصاد مقاومتی نه در عرصه اجرایی کشور و نه در بین آحاد مردم آن طور که باید ترویج پیدا نکرده است. در نگاه اول میتوان تمام تقصیرات را متوجه اقتصاددانان کشور نمود و جامعه فعالین فرهنگی را از قصور مبری دانست اما با اندکی تامل در زمان، مخاطبین حاضر در جلسات و نوع طرح مباحث در کلام رهبری میتوان به این نکته پی برد که ایشان در کنار توجه به مسئولین، گفتمان سازی و اقناع افکار عمومی را نیز از نظر دور نداشتهاند.
شاید در نگاهی با وسعت بیشتر باید گفت جبهه فرهنگی انقلاب، هنوز خاکریز خود را در جبهه نبرد کشور در عرصه جهاد اقتصادی درست پیدا نکرده است.
این نوشتار در صدد پاسخگویی به آن دسته از فعالین فرهنگی است که اهمیت و ضرورت حضور خود در جبهه جهاد اقتصادی را نیافتهاند. چه بسا در این برهه از زمان وظیفه جبهه فرهنگی ایجاد باور عمومی به ضرورت اقتصاد مقاومتی به عنوان تنها راه پیشرفت کشور عزیزمان است.
هر چند که در تاکنون در همین راستا اقداماتی صورت گرفته است ولی مختصرا در این نوشتار به ذکر برخی از نکات ضروری برای تحقق این هدف خواهیم پرداخت.
نکته اول اثبات این گزاره که «دشمنیهای موجود، با ذات نظام و همیشگی است»:
برای ترویج و یا فراگیری مفهوم اقتصاد مقاومتی ابتدا باید ضرورت و چرایی مقاومت و مفهوم مقاومت صحیح را ترویج کرد. کار در این گام در چند سطح پیش روی فعالان قرار داد:
الف) نشان دادن تقابل ماهوی اندیشههای بنیادی نظام اسلامی و نظامهای متکبر غربی با بیان و مقایسه این اندیشهها در موضوعات مختلفی مانند انسان، حکومت و...
ب) یادآوری جنایتهای دشمنان در حق کشور ما قبل و بعد از انقلاب اسلامی و نیز جنایات آنها در حق کشورهای دیگر
ج) شفاف سازی پروپاگاندای غرب علیه ما در موضوعاتی چون حقوق بشر، انرژی هستهای و...
د) انتقال بدون واسطه تفکرات و نظرات رهبران نظام سلطه درباره ایران و اسلام
نکته دوم شکستن باور برخی مردم کشورمان راجع به ایده آل بودن نظام اقتصادی غرب و تمایل به وابستگی و یا الگوگیری از آنها است:
برخی از مردم کشورمان به تصور اینکه اقتصاد غرب در حالت ایده آل است و ما هم میتوانیم با ارتباط با کشورهای غربی یا وابسته کردن اقتصاد کشور به اقتصاد غرب مسیر پیشرفت را دنبال کنیم، به جای مطالبه اقتصاد مقاومتی، مطالبه ارتباط، وابستگی یا الگو گرفتن از آنها را دارند.
بحث مهم دیگر در این مرحله بیان اثرات وابستگی اقتصادی یا پیاده سازی الگوهای غربی در کشور در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
نکته سوم تلاش برای تقویت خودباوری و همبستگی ملی است:
پس از مرحله سلبی نشان دادن عمق دشمنی، نوبت به شروع مرحله ایجابی با تلاش برای تقویت خودباوری و همبستگی ملی میرسد.
نکته آخر بالا بردن فهم عموم جامعه نسبت به واقعیتهای اقتصاد کشور است:
گام نهایی که شاید عملا آن را بتوان گام تبیین اقتصاد مقاومتی نامید، زیرا نکات قبل در گذشته تا حدی انجام گرفتهاند و فقط باید فعالیتهای گذشته را آسیبشناسی کرده و محتواها را تکمیل و در قالبهای هدفمندتر، خلاصهتر، جذابتر و قابل فهم عموم عرضه کرد؛ اما در این گام تقریبا فعالیت در خور توجهی انجام نشده است.
ابتدا باید مشکلات اقتصادی موجود کشور و عمق واقعی هریک را به صورت صحیح به مردم شناساند (مشکلاتی مانند تحریم، تورم، اشتغال، فساد اقتصادی و...)، سپس مفاهیم اولیه اقتصادی (مانند تورم، رشد اقتصادی، کارآفرینی و...) را به مردم آموخت و پس از آن به ارائه راهکارهای مشکلات در قالب «اقتصاد مقاومتی» پرداخت که به دو دسته وظایف مردم و وظایف دولت تقسیم میشود.
به عنوان وظایف دولت با بهره گرفتن از بیانات مقام معظم رهبری در مورد الزامات اقتصاد مقاومتی، میتوان حدود ۲۰ وظیفه (از جمله کاهش وابستگی به نفت، مردمی کردن اقتصاد، مبارزه با قاچاق کالا و...) تعریف کرد و در حوزه وظایف مردم نیز میتوان به استفاده از تولیدات داخلی، مدیریت مصرف، بالا بردن دانش اقتصادی، یادگیری احکام و اخلاق اقتصادی، تقویت فرهنگ کار و تولید و... اشاره کرد که توضیح اهمیت، مشکلات در زمینه پیاده سازی آنها و راهکارها مقالات مخصوص و مفصل تری را میطلبد. ارائه راهکارهای ساده و کوتاه مدت برای بهبود وضعیت اقتصادی یک خانواده مثل راههای شروع مشاغل خانگی، راه اندازی تعاونیهای روستایی و... میتواند مشوق خوبی برای همراه کردن مردم در طول این گام باشد.
پس از این اقدامات میشود به بحثهای عمیقتری مثل ترویج اندیشههای اقتصادی حضرت امام و مقام معظم رهبری، تشویق مردم به مطالبهگری از دولت (برای تحقق وظایفی که در قالب الزامات به آن پرداخته شد و همینطور حرکت به سمت اسلامی کردن اقتصاد) و در نهایت تبیین گفتمانهای اقتصادی موجود در جامعه پرداخت.
«وقتى میگوئیم آرمان، ذهن ما به یک امر غیر قابل تعریفِ دور از دسترسى نرود؛ آرمان یعنى اینها، اینها همه آرمانهایند؛ البته در درجات مختلف. مجموعهى این خواستهها و هدفها، منظومهى آرمانى اسلام را تشکیل میدهد. شما براى هر کدام از اینها که تلاش کنید، تلاش براى آرمانها کردهاید. آن مجموعهاى که فرض کنیم در راه اقتصاد مقاومتى کار میکند، یا آن مجموعهاى که در زمینهى گسترش فرهنگ انقلابى و اسلامى در دنیاى اسلام تلاش میکند، اینها همه دارند کار آرمانى میکنند.» (بیانات در دیدار دانشجویان۱۳۹۲/۰۵/۰۶)
نظر شما