۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۳۲

ملازهی در گفتگو با مهر:

آمریکا از داعش در افغانستان علیه روسیه وچین استفاده ابزاری می‌کند

آمریکا از داعش در افغانستان علیه روسیه وچین استفاده ابزاری می‌کند

کارشناس مسائل شبه قاره معتقد است که آمریکا و روسیه بر سر سوریه و اوکراین به تفاهمات اعلام نشده ای رسیده اند که پیش شرط رسیدن به آن نابودی داعش در خاورمیانه است.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-بنفشه اسماعیلی: در نشستی که با حضور «پیرمحمد ملازهی» و «ماندانا تیشه یار» کارشناسان مسائل شبه قاره در خبرگزاری مهر برگزار شد، به بررسی تحولات شبه قاره از جمله «سفر جان کری به افغانستان و تعیین عمر دولت وحدت ملی این کشور»، «همکاری های مشترک ایران، هند، افغاستان در بندر چابهار»، «مذاکرات صلح کابل- طالبان»، «رویکرد جدید آمریکا در قبال هند و پاکستان»، «اظهارات اوباما در مورد سلاح های هسته ای هند و پاکستان و واکنش نمایندگان این دو کشور در سازمان ملل»، «اختلافات نواز شریف و راحیل شریف نخست وزیر و فرمانده کل ارتش پاکستان» و «سیاست های خارجی پاکستان در قبال ایران و ریاض» و ... پرداخته شد که بخش دوم آن در ادامه از نظر می گذرد.

 ه نظر شما چرا «حکمتیار» رهبر حزب اسلامی افغانستان، از شرط اصلی خود که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود گذشت و حاضر به حضور در مذاکرات صلح کابل- افغانستان شد؟

ملازهی: حکمتیار در واقع در دولت کنونی حضور دارد و دو نفر از وزیران دولت کنونی نیز عضو حزب اسلامی حکمتیارند، هرچند که آنها حزب اسلامی محلی دیگری را نیز تشکیل داده اند و به ثبت رسانده اند. ولی واقعیت این است که این ها نیروهای حکمتیار هستند، حکمتیار در واقع یک معامله گر است و در حال حاضر هم آن قدرتی را که زمان جهاد داشت و علیه روس ها می جنگید را ندارد، قدرت نظامی اش تضعیف شده است، همچنین موقعیتش در پاکستان که نفوذ بسیار داشت و بر قدرتش تاکید می کردند نیز تضعیف شده است. خودش هم در موضع گیری ها نوسان دارد. بنابراین حکمتیار فقط به عنوان یک معامله گر است که می تواند چیزی رابه دست آورد اما به عنوان نیروی نظامی (مثل طالبان) که بخواهد به لحاظ نظامی عمل کند این قدرت را ندارد.

حکمتیار اما معامله گر خوبی است وقتی طول حیات حزب اسلامی حکمتیار را نگاه می کینیم، می بینیم که با همه نیروها جنگیده و با همه هم اتحاد داشته است، یعنی مثلا با یک نیرو متحد می شده علیه دیگری می جنگیده و بعد از مدتی با دشمن نیروهای دیگر متحد شده و علیه همان نیرو می جنگیده است.

در واقع این خصلت حکمتیار است. در شرایط کنونی هم به نظر می رسد که وی به عنوان یک معامله گر فضا را تشخیص داده که به چه شکل است و می داند که آمریکایی ها چه می خواهند و از این واقعیت نیز مطلع است که روس ها هم دارند کم کم به سمت طالبان حرکت می کنند، و در واقع از همه این مسائل مطلع است به این خاطر و با در نظر گرفتن این شرایط گفت که ما حاضریم صلح کنیم و تمام شرط ها و شعارهایی که قبلا اعلام کردیم از آنها عدول کردیم. اما واقعیت این است که وی در پشت پرده با غنی همدست و همراه است، چون هم غنی پشتون است و هم حکمتیار و وی نیز مخفیانه با غنی به یک سری تفاهماتی رسیده است که اگر معادلات به گونه ای شد که پاکستانی ها مجبور شدند تحت فشار آمریکا و چین «شورای کویته» را پای میز مذاکره بیاورند، حکمتیار دیگر در این قضییه بازنده نباشد و در واقع خودش و نمایندگانش در یک طرف قضیه حضور داشته باشند.

*حرف و حدیث هایی راجع به درخواست پست در دولت افغانستان نیز از سوی حکمتیار مطرح شده است، این قضیه تا چه حد درست است؟

ملازهی: به نظر نمی رسد که این طور باشد، ممکن است دنبال این باشد که یک وزارت خانه به شخص خودش هم بدهند، اما این را بدانید که حکمتیار به قدری انحصار طلب است که تمام قدرت را می خواهد و به صرف گرفتن یک پست رضایت نمیدهد، چرا که اگر اینگونه بود در زمان «احمد شاه مسعود» و «ربانی» که از جهاد پیروز بیرون آمده بود، پست نخست وزیری که مربوط به همان نظام و همان مملکت بود را قبول می کرد و از دولت بیرون نمی رفت.

اما در آن زمان به عنوان نخست وزیر رضایت نداد و طبیعی است که الان به این پستهای کوچک در دولت راضی نمی شود و اصولا ذهنیت حکمتیار به گونه ای است که به دنبال کسب اینگونه پست ها نیست. او ذهنیت انحصار طلبی قوی دارد. یعنی همه قدرت را به تمامی می خواهد، اما چون می داند که در این شرایط قدرت را به تمامی در اختیار وی قرار نخواهند داد و شرایط مساعد نیست سعی می کند که طرفداران و مهره های اصلی را به گونه ای در دولت آینده بگنجاند. الان هم البته به این شکل است.

*هدف روس ها از پشتیبانی طالبان چیست؟

ملازهی: در واقع با توجه به اتفاقاتی که در خاورمیانه و سوریه و عراق هم اکنون در جریان است و  اعلام خلافت خود خوانده داعش را نیز شاهدیم، میدانیم که هم روس ها علیه داعش در حال جنگند، هم ایران و هم حزب الله و هم آمریکایی ها. آمریکایی ها مهره های اصلی داعش را نابود کرده اند، پیش بینی می شود کرد که آمریکا و روسیه بر سر سوریه به توافق رسیده اند اما یکی از شروط این تفاهم این است که داعش را از خاورمیانه جمع کنند، البته  این کارساده ای نیست، داعش الان جغرافیایی بسیار گسترده ای را در اختیار دارد، به نظر می رسد بین روسیه و آمریکا برسر سوریه و اوکراین توافقاتی حاصل شده باشد که هیچ کجا اعلام نشده اما نشانه هایی وجود دارد که یک معامله ای بر سر سوریه و اوکراین بین آمریکا و روس ها در جریان است.

 می شود حدس زد که اگر یک چنین معامله ای پیش بیاید نظام حزب بعث تعدیل می شود اما قدرت از دست نمی رود. روس ها پایگاه هایشان را سفت و سخت چسبیده اند و در سوریه همچنان ایستاده اند، همین کمیته انتخابات نظامی نشان می دهد که روس ها همچنان در سوریه باقی خواهند ماند و آمریکایی ها هم می دانند که دیگر نمی شود روس ها را مثل لیبی و عراق از سوریه خارج کرد، آنها در سوریه پایگاه دارند، منافع دارند.

از دیگر سو آمریکایی ها می خواهند که بشار اسد برود، اما در یک فرمول قابل قبول مثلا با یک انتخابات زودرس و یک شرایط قابل قبول که یا در آن انتخابات اسد رای نیاورد و فرد دیگری را بیاروند یا اینکه اسد خودش حاضر به نامزدی انتخابات نشود اما حزب بعث تعدیل شده باید بماند. این حزب بعث باید با نیروهای هوادار غرب -نیروهایی که داعش و النصره و القاعده هست این ها را استثناء کنند -و بقیه نیروها که میانه رو توصیف می شوند در حاکمیت سوریه و با حزب بعث همکاری کنند و یک دولت ترکیبی جدید را به وجود بیاورندکه در این دولت ترکیبی هم روس ها هستند هم آمریکایی ها.

بنابراین در سوریه و عراق در دراز مدت القاعده جایی ندارند و القاعده را از این کشورها خارج خواهند کرد. آمریکایی ها مصصم هستند اما روس ها تردید دارند چون فرماندهان اصلی داعش در سوریه چچن ها هستند، «الشیشانی» که فرمانده اصلی چچن است و ازبکها، تاجیکها و اویغورها این ها اگر از آنجا بیرون رانده شوند به کجا می روند؟

سه منطقه مستعد وجود دارد که این ها ممکن است به  آنجا بروند، این افراد یا به لیبی و سومالی در شمال آفریقا می روند که در آنجا حضور موثری هم دارند، یمن نیز جز مناطقی است که در آنجا به صورت فعال دیده می شوند، در شرق آسیا یعنی در فیلیپین، اندونزی، میانمار و مالزی هم در غالب جماعت اسلامی و یا گروه هایی مثل «ابوسیاف» و غیره حضور دارند و می توانند به این مناطق نیز سفر کنند، افغانستان و پاکستان نیز جزو گزینه های دیگر این گروه برای هجرت هستند.

 اما می شود گفت که پیش بینی روس ها این است که نیروهای چچن، ازبک، اویغورها، در شمال افغانستان و دره «فرقانه» مستقر می شوند. از سوی دیگر داعش این ظرفیت را دارد که به عنوان نیروهای جهادگر و بر اساس دیدگاه های فقهی خودش اعلام کند با یک دشمن سازش کرد و علیه دشمن دیگر عمل کرد. از نگاه داعش و القاعده جبهه کفر در دنیا دو شعبه دارد، یکی جبهه روس ها و کمونیست ها و دیگری غرب.

این گروه معتقد است که با هر کدام از این ها به فراخور زمان می شود ساخت و از امکاناتش استفاده کرد علیه قدرت دیگر. روس ها این را می دانند که آمریکا یک بار در جهاد افغاستان با همان نیروهای رادیکال اسلامی که خلافت گرا هستند متحد شد، احتمال اینکه مجددا این اتحاد با روس ها علیه وی صورت بگیرد وجود دارد. بنابراین اگر این نیرو منتقل شود به شمال افغانستان، آسیای مرکزی و ایالت «سین کیانگ» چین، چچن، آیغور ها و روسیه در قفقاز هدف اصلی خواهد بود.

 آمریکایی ها حداقل اگر فرض را بر این بگیریم که هیچ کمکی هم به آنها نکنند اما مزاحم آنها هم نخواهند شد تا به سمت روسیه حرکت کنند و روسیه را هدف اصلی خود قرار دهند. بنابراین روس ها ملاحظات خاص خودشان را دارند و به همین دلیل هم دخالت نظامی موثر کردند تا هجوم این نیروها را سرکوب کنند.

آمریکایی اما کاملا با حواس جمع عمل می کنند و در حال حاضر مثل روس ها خیلی فعال عمل نمی کنند. درست است که پهپادهای آمریکایی چند مهره اصلی داعش را زده اند اما در نهایت اینها هم در ذهنشان هست که اگر قرار باشد که روس ها در اوکراین یا ژاپن یا مناطق دیگر بازی دربیاورند می شود این نیروها را به افغانستان انتقال داد و از این کشور علیه روسیه به کار گرفت.

یک بخش قضیه این است و بخش دیگری که به نظر می رسد به ایران هم مربوط می شود این است که داعش در «هلمند» نیرو دارد. هلمند که هم مرز با ایران است ۹۰ درصد تریاک دنیا در این منطقه کشت می شود. داعش اگر امکانات مادی اش را در خاورمیانه از دست بدهد و نتواند نفت بفروشد باید این نیازهای مالی اش را از جای دیگر تامین کند. مواد مخدر بهترین گزینه برای داعش است. بنابراین اگر تصور بشود که در آینده دور یا نزدیک نظام در سوریه تغییراتی پیدا بکند و جناح میانه رو اسلامی وارد حاکمیت شود داعش دیگر حفظش هم در عراق و هم در سوریه مشکل خواهد شد و اینها مجبورند که به مناطق دیگری منتقل شوند.

عربهای داعش احتمالا به لیبی، سومالی، یمن و کشورهای عربی خواهند رفت ولی آسیایی ها قطعا به افغانستان و پاکستان می آیند بر این اساس است که  به نظر می رسد حمایت روس ها از طالبان معنا پیدا می کند. این یک مسئله بسیار حساس اما امکانپذیر است چرا که در معادلاتی که آمریکا و روسیه و چین دارند و در رقابت هایی که بین این ها وجود دارد به نظر می رسد که افغانستان جایی است که آمریکایی ها برای تعدیل رفتار چین و روسیه در جاهای دیگر دنیا بتوانند از آن استفاده کنند. چرا که در واقع افغانستان میدان جنگ های نیابتی است و همه قدرت های جهان در این منطقه درگیرند و به نوعی حضور دارند.

 بنابراین اگر این اتفاق بیفتد به نظر می رسد که برای اصلاح رفتار ایران این نیروها را در هلمند مستقر و در واقع فضا را برای حضورشان در این ولایت افغانستان فراهم می کنند. هلمند در مزرهای شرقی ایران واقع است. لذا داعش اگر بتواند در این مناطق مستقر شود ایران بسیار متضرر خواهد شد و این چیزی است که به مذاق آمریکایی هم خوش خواهد آمد.

کد خبر 3603948

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha