۱۵ مرداد ۱۳۸۵، ۱۰:۴۴

گزارش يك كتاب (43)

نگاهي به كتاب "نوسازي سياسي در عصر مشروطه ايران"

نگاهي به كتاب "نوسازي سياسي در عصر مشروطه ايران"

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: كتاب "نوسازي سياسي در عصر مشروطه ايران" نوشته حسن قاضي مرادي به بررسي مسائل و مناقشات مربوط به مشروطه اختصاص دارد .

به گزارش خبرنگار مهر، سر آغاز دوران گذار از جامعه اي سنتي به جامعه اي مدرن را مي توان انقلاب مشروطه دانست . اصولا هرگونه تغيير و سر آغازي با بحران روبه رو است چرا كه از يك طرف نيروهاي سنتي و طرفدار حفظ وضع موجود همچنان حضور دارند و از طرف ديگر نتيجه مشخصي از آغاز راه جديد را نمي توان پيش بيني كرد، چه بسا كه در اثر غفلتي بعد ازمدتي دوباره سنت خود را به شكلي ديگر بازسازي كند.

شايد يكي از دلايل طولاني شدن اين بحران در جامعه ايراني همين بستري و جان سختي سنت باشد. بر همين اساس سؤال اصلي كنوني براي بسياري از پژوهشگران تاريخ معاصر اين است كه چرا پس از گذشت صد سال از انقلاب مشروطه و از سر گذراندن حوادث و تحولات درحوزه نظري و عملي همچنان بسياري از مسائل و مناقشات زمان مشروطه تداوم دارد.

حسن قاضي مرادي دركتاب "نوسازي سياسي درعصر مشروطه ايران" به نوعي همين مناقشات را پيگيري مي كند. كتاب براي اولين بار توسط نشر اختران در 1384 به بازار روانه شده است . اين كتاب در برگيرنده پيش گفتار، دو فصل و پي گفتار است.

فصل اول عمدتا بحثي نظري در مورد چگونگي گذار از جامعه سنتي به جامعه متجدد در جوامع غير غربي با تأكيد بر حوزه سياسي است اين بحث نظري با دو مفهوم نوسازي (مدرنيزاسيون) و تجدد (مدرنيته) و ارتباط اين دو درجوامع غير غربي پيش برده شده و تلاش مي شود الگويي بدست داده شود تا به وسيله آن بتوان تحولات جوامع غير غربي را در اين گذار تبيين كرد.

با چنين زمينه نظري در فصل دوم چهار راهكار گذار از جامعه سنتي و مدرن همراه با برخي روشنفكران آنها بررسي و نقد شده است . راهكار اول تحت عنوان گذار سنت به تجدد: تقدم تجدد (مدرنيته بر نوسازي) صورت بندي شده است.

ذيل اين راهكار انديشه افرادي چون ميرزا فتحعلي آخوند زاده، داريوش آشوري، موسي غني نژاد و جواد طباطبايي مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد. عنوان راهكار دوم حفظ فرهنگ بومي و ملي و اخذ علم و تكنيك غربي است. افرادي چون  فخرالدين شادمان در اين دسته بررسي مي شوند.

بومي گرايي راهكار سوم روشنفكران ايراني براي دستيابي به تجدد است از نظر نويسنده افرادي چون سيد جمال الدين اسد آبادي وعلي شريعتي دراين گروه قابل طرح و بررسي هستند .

راهكار چهارم نيز از نوسازي به تجدد است كه ميرزا ملكم خان به عنوان نماينده آن معرفي مي شود.

در پي گفتار نيز نويسنده اذعان مي كند كه مدرنيته تقدير ماست و مهم اين است كه بتوانيم فعالانه در تمدن امروز جهاني نقشي براي خود تعريف كنيم و اجازه ندهيم ديگران اين نقش را بر ما تحميل كنند.

هر چند كه اين كتاب هم به نوعي تكرار مكرر است اما به نظر مي رسد در بخش هايي كه به روشنفكران در قيد حيات جامعه يعني افرادي چون طباطبايي و غني نژاد و آشوري مي پردازد نقد هاي جالب توجه اي مخصوصا از افكار طباطبايي وارد مي كند .

سواي پاورقي ها هيچ گونه كتاب شناسي در پايان كتاب آورده نشده است اين مي تواند نقصي براي اين كتاب باشد.

کد خبر 363270

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha