مهرداد مراد نویسنده داستانهای پلیسی در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: رمان جدیدم که به تازگی نگارش آن را تمام کرده ام، «الفبای مرگ» نام دارد و طبق طبقهبندی گونههای ادبی، به ژانر پلیسی معمایی تعلق میگیرد. در چنین داستانهایی معمولا رسم بر این است که دو چیز پنهان بماند. انگیزه و هویت قاتل. اما من برای اینکه هیجان داستان را بیشتر کنم، انگیزه قاتل را همان اول مطرح کردهام. اما مطمئنم هیچ خوانندهای قادر نیست تا آخرین بخش داستان، هویت قاتل را حدس بزند.
وی افزود: ابتدای داستان با زن و مرد جوانی روبرو میشویم که برای خوردن شام، اواخر شب به رستوران میروند. اما هنگام خروج همسر مرد، مقابل چشمانش، توسط چند زورگیر مست و شیشهای ربوده میشود.
این داستاننویس در ادامه گفت: در بخش بعدی سرگرد ماهان، افسر دایره قتل اداره آگاهی با جنازه مردی روبرو میشود که با سلاح گرم کشته شده است. این افسر پلیس مدتی را به تحقیق و بررسی میگذراند تا اینکه به اطلاعش میرسانند، فرد دیگری با همین روش، در نقطه دیگری از تهران به قتل رسیده است. ولی قبل از اینکه بتواند در مورد این دو قتل به نتیجه ای برسد، در هفتههای متوالی، سومین، چهارمین، پنجمین و ... پانزدهمین نفر نیز کشته میشوند.
نویسنده رمان «مرا به فردا برسان» گفت: قاتل این داستان، مانند یک شبح آشکار میشود و در یک لحظه سوژه مورد نظرش را با شلیک سه گلوله میکشد و بعد هم غیبش میزند. هیچ اثر انگشت، تصویر امنیتی، پلاک، شاهد یا هرگونه ردپای خاصی از او بر جا نمیماند. سرگرد ماهان که پس از قتل سوم و چهارم، تیمی از افسران باتجربه را با خود همراه ساخته، بالاخره در می یابد که همه مقتولین از روی یک لیست خاص به قتل میرسند. قاتل از روی حروف الفبا مثل آب خوردن آدم میکشد و ناپدید میشود.
مراد ادامه داد: سال قبل کلیت کتاب به اتمام رسیده بود و من هم قول داده بودم تا برای نمایشگاه آماده شود اما به علت مشغله کاری زیاد نتوانستم تا آخر سال کار این اثر را به پایان برسانم. بالاخره زمانی که داستان را بعد از مدتها مرور کردم، به این نتیجه رسیدم که آخر داستان اصلا رضایت بخش نیست و در این دو سه ماه اخیر، بارها انتهای داستان را تغییر دادم تا اینکه به فرجام دلخواه رسیدم. در حال حاضر مشغول ویرایش متن رمان هستم.
وی در پایان گفت: برای چاپ کتاب با نشر داستان به توافق رسیدهایم و اگر روند مجوز زیاد طول نکشد تا یکی دو ماه دیگر آماده انتشار خواهد بود. بلافاصله بعد از این داستان، نگارش یک رمان جاسوسی را دنبال خواهم کرد، زیرا یک سوم آن را نوشته ام. همه ماجرا کاملا در ذهنم جا دارد و خیلی سریع آن را خواهم نوشت.
نظر شما