دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره):

تولید علوم انسانی اسلامی به انحصارگرایی‌های علمی غرب پایان می‌دهد

تولید علوم انسانی اسلامی به انحصارگرایی‌های علمی غرب پایان می‌دهد

حجت الاسلام نوروزی با اشاره به انحصارگرایی غرب در عرصه علم گفت: مهمترین عواقب سوء دانش‌های سکولار در حوزه علوم انسانی بحران هویت و تعارض‌های رفتاری است و می تواند معضلات سیاسی را رقم بزند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از طلیعه، بنا بر تحلیل بسیاری از صاحبنظران حتی اندیشمندانی از جهان غرب، بخش اعظمی از مشکلات جهان امروز اعم از جنگ افروزی‌ها، تنازعات و دست‌اندازی قدرت‌ها به منابع کشورهای ضعیف، ناشی از نسخه‌ای است که علوم‌انسانی غربی و سکولار برای بشر پیچیده و دسترسی به منابع و امکانات و تنعم از همه آنچه در جهان است را بر اساس مبانی اومانسیتی خود دیکته می‌کند. از این رو به نظر می‌رسد تحول در علوم انسانی به ویژه رشته سیاسی آن اهمیتی ویژه دارد که در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد نوروزی، دکترای علوم سیاسی، دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و استاد حوزه و دانشگاه به بحث و بررسی گذاشته‌ایم که مشروح آن به حضورتان عرضه می‌شود:

*با توجه به آنکه تحول در علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی به رشته‌ای خاص محدود نمی‌شود و باید همه رشته‌های دانش انسانی را در بربگیرد، این تحول از چه منظر و با چه اهدافی باید در علوم سیاسی اعمال و دنبال شود؟

ضرورت بازنگری در علوم سیاسی و اقدام در جهت تولید علوم انسانی اسلامی را می‌توان در چند محور مورد بحث و بررسی قرار داد؛ نخست آنکه قاعدتا بالندگی نظام سیاسی در هر جامعه‌ای مبتنی بر تولید نرم‌افزار متناسب با آن در حوزه علوم انسانی است، طبیعتا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد نظام سیاسی بر پایه اسلام اقتضاء می‌کند دانش سیاسی متناسب با آن در جامعه تولید و عرضه شود تا مددرسان معضلات و گره‌های فکری‌ای باشد که نظام سیاسی احیاناً با آن مواجه می‌شود، از این رو، از ضرورت‌های این تحول به ویژه در حوزه علوم سیاسی، نیاز نظام سیاسی در جهت تولید دانش برای رشد و بالندگی همسو با اهداف و آرمان‌های خود است.

نکته دوم به تربیت نیرو باز می‌گردد، طبیعتاً در مجامع علمی دانشگاهی، جوانان ما در آینده عهده‌دار مسئولیت‌های سیاسی و مدیریتی جامعه خواهند بود و ضرورت دارد که دانش آموختگان مجامع علمی بر اساس باورهای اسلامی تربیت شوند اما دانشی که امروزه در جوامع اسلامی و در جامعه ما در حوزه علوم انسانی رایج و دائر است بر اندیشه سکولار و انسان‌شناسی سکولاریستی ابتناء دارد در حالی که تعریف و تبیین ما از انسان و نظام هستی و اهداف و آرمان‌هایی که در حیات اجتماعی و سیاسی تعقیب می‌کنیم با اندیشه سکولار و دانش‌های برآمده از آن که امروزه در مجامع علمی دائر است، تفاوت بنیادین دارد، بنابراین، محور دوم را می‌توان تربیت نیرو نامید.

محور سوم سبک زندگی است که باید بر اساس انسان شناسی اسلامی و تولیدات علوم انسانی اسلامی باشد و طبیعتاً دانش‌های رایج نمی‌تواند و به طور کلی عقیم است از اینکه الگوهایی را به ما ارائه کند که بتواند پاسخگوی نیاز ما باشد.

*رواج و حاکمیت علوم سیاسی سکولار و منهای آموزه‌های دینی وحیانی چه عواقب سوئی را بر نظام اسلامی تحمیل می‌کند؟

مهمترین عواقب سوء دانش‌های سکولار در حوزه علوم انسانی بحران هویت و تعارض‌های رفتاری است به تعبیر دیگر قاعدتا آموزه‌ها و مبانی دینی ما مجموعه‌ای از الگوها و توصیه‌هایی را ارائه می‌کند در حالی که علوم انسانی رایج به دلیل داشتن چالش‌های بنیادین، طبیعتا اقتضائات دیگری نیز دارد و الگوهای دیگری را هم توصیه می‌کند، از این رو، این امر اقتضاء می‌کند افراد در حیات اجتماعی و معیشت خود دچار تعارض شوند که کدام الگو باید مبنا قرار بگیرد و در بلندمدت می‌تواند به بحران هویت ختم شود و کاربست آن در زندگی اجتماعی می‌تواند بتدریج باورهای مردم را مثل خوره دچار مشکل کند و بتدریج نظام باور و ارزش آنها را دچار تغییر و تحول کند و قاعدتا بالقوه می‌تواند معضلات اساسی را برای نظام سیاسی اسلامی رقم بزند.

*آیا منابع و متون دینی در اختیار ما ظرفیت تولید علوم سیاسی کاربردی در جهان امروز را دارد یا خروجی آن مفاهیم انتزاعی است که نمی توان در فضای واقعی آنها را به کار گرفت؟

بدون تردید مفاهیم علوم انسانی به ویژه در حوزه علم سیاست نظیر نظام معنایی و مفهومی در هر الگوی فکری دارای سطوح مختلفی‌اند و قطعا یکی از این سطوح و لایه‌ها مفاهیم کاربردی است که در الگوهای رفتاری و سبک زندگی می‌تواند به کار گرفته شود به بیان دیگر می‌توان گفت همانطور که در اندیشه سکولار ما مجموعه‌ای از مفاهیم انتزاعی در حوزه دانش سیاسی داریم که در چارچوب فلسفه سیاسی گنجانده می‌شود و نیز الزامات و بایدهای رفتاری داریم که می‌تواند در حوزه حقوق سیاسی قرار بگیرد و نیز مفاهیم عینی و جامعه شناختی داریم.

طبعا در حوزه علوم انسانی به طور کلی و در حوزه علوم سیاسی اسلامی مفاهیم ما می‌تواند جاری و ساری باشد برای مثال مفهومی مثل عدالت کلان و انتزاعی است اما در کنار آن ده‌ها مفهوم می‌توان از آیات و روایات بکاویم که با زندگی جاری و ملموس ما ارتباط برقرار می‌کند کمااینکه پاره‌ای از این مفاهیم هم در حوزه حقوق و فقه قرار می‌گیرد. بنابراین مفاهیم سیاسی چارچوب کلان دارد که به تبع نیازهای ما در حوزه انتزاع و رفتار و قانون و نظام حقوقی می‌تواند هر سه این لایه‌ها را در بربگیرد و می‌توان بر اساس آیات و روایات پاره‌ای از این مفاهیم را در این سطح شناسایی کنیم و آثار منتشر شده گویای همین نکته است.

*آیا علوم انسانی اسلامی و برگرفته از قرآن و متون دینی می‌تواند به تنازعات بشری و جنگ و خونریزی‌های او برای رسیدن به قدرت و ثروت بیشتر پایان دهد و نسخه‌ای شفابخش برای این بحران‌های بشر به ظاهر مدرن و مدعی آزادی و حقوق بشر باشد؟

علوم انسانی اسلامی که برآمده از مبانی فکری و نیز تعریف دقیق از انسان در نظام هستی است، با فطرت انطباق دارد و با نیازهای واقعی بشر همسو است و طبیعتاً بسیاری از پیامدهای منفی که علوم انسانی بر اساس تعریف نادرست از انسان را دارد، نخواهد داشت. اگر انسان با هر نگاه و رویکردی بر اساس عقل سلیم و فارغ از هواهای نفسانی این فراورده‌ها را ملاحظه کند قاعدتا پذیرای آنها خواهد بود و طبیعتا تلقی ما این است که تامل در آموزه‌های دینی و رفتن به سمت تولید دانش بر اساس آن، عرصه را بر علوم انسانی سکولار تنگ خواهد کرد.

باید توجه داشت حرف‌های جدیدی وجود دارد که افزون بر بُعد مادی انسان، بُعد معنوی او را نیز مورد ملاحظه قرار می‌دهد و افزون بر نیازهای لایه‌های ظاهری، نیازهای بنیادین و اساسی که برآمده از انسان شناسی دقیق و فطری است را هم مورد توجه قرار می‌دهد و می‎تواند بسیاری از پیامدهای سوء بشری و دنیای سکولار را پشت سر بگذارد و به سمت محیطی امن بر اساس فطرت و نگاه دقیق به انسان حرکت کند.

*امروزه شاهد آن هستیم که عده‌ای از جوامع علی رغم همه ژست‎های آزادی گرایانه و تلاش برای نمایش چهره مردمی مانع از دستیابی دیگر کشورها به علم و فناوری می‌شوند و درصدد انحصارطلبی علمی هستند، آیا تولید علوم انسانی اسلامی و ترویج آموزه‌های وحی از این طریق می‌تواند به این چنین انحصارگرایی‌هایی پایان دهد؟

متاسفانه، یکی از پیامدهای سوء مدنیت جدید و دانش‌های برآمده از فرهنگ سکولار، انحصارطلبی است کمایانکه رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان در جمع دانشگاهیان به این نکته اشاره کردند که مجله‌ای کانادایی میزان رشد دانش در جمهوری اسلامی ایران را خیره کننده توصیف و بعد از آن احساس خطر کرده است؛ مقام معظم رهبری سپس از چرایی این احساس خطر از سوی مدعیان آزادی نسبت به تولید علم در کشور پرسیدند!

این نیست مگر ناشی از ماهیت نظام سلطه که علی رغم شعار آزادی و دموکراسی، خوی انحصارطلبی و سلطه‌جویی دارد و می‌کوشد آخرین یافته‌های دانش را در همه حوزه‌ها، در انحصار خود داشته باشد در حالی که بر اساس آموزه‌های دینی مهمترین توصیه انتشار علم است و ما معتقدیم علم متعلق به بشریت است و نباید جامعه‌ای در آن مرزکشی کند؛ از این رو، تولید علم در عرصه علوم انسانی باید برای همه بشریت مورد استفاده قرار بگیرد و ما معتقدیم این دانش اگر بر اساس مبانی صحیح باشد می‌تواند منشاء هدایت قرار بگیرد و به رفتارهای انحصارطلبانه پایان دهد.

کد خبر 3692859

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha