به گزارش خبرگزاری مهر، سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشست سالانه دفتر تحکیم وحدت سخنانی را درخصوص برجام و مذاکرات هسته ای بیان کرد که مشروح آن به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
« قل رَبِّ اءَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَاءَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَناً نَّصِیراً».
خداوند به پیامبر بزرگش میفرماید دعا کن که ورود و خروجت مبتنی بر صدق باشد.
قرآن از ما میخواهد که در هر موضوعی، در هر مقطعی، در هر جریانی هم ورود مان و هم خروج مان صادقانه باشد.
اهمیت «صدق» در آیات قرآن
بسیار اهمیت دارد که فهم صحیحی از صدق که روی آن چنین تاکیدی شده است، داشته باشیم.
مرحوم علامه طباطبایی در توضیح این آیه می فرماید یعنی ظاهر و باطن رفتار ما یکی باشد. یک طرف آن با طرف دیگرش در تضاد نباشد. این گونه نباشد که مواضع و اقدامات گوناگون ما با هم ناسازگار باشد و همخوانی نداشته باشد.
شما در تعابیر قرآن کریم فراوان میبینید هر گاه صحبت از ایمان میشود، در کنار آن عمل صالح میآید؛ «والعصر، ان الانسان لفی الخسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات».
مرحوم علامه طباطبایی بیان میکنند در حقیقت، صدق ایمان با این عمل صالح ظهور پیدا میکند. شما میتوانید ادعای ایمان داشته باشید اما ایمان باید در شاخصهایی ظهور و بروز پیدا کند.
به همین خاطر هم هست که در قرآن تعبیری داریم که «لیسئل الصادقین عن صدقهم» یعنی در یک روزی از اینهایی که ادعای صداقت میکنند سؤال میشود که بالاخره این صدق مورد ادعا، کجا بروز داشت؟
باز در تعابیر قرآن کریم آمده که؛ « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ؟ » چرا یک چیزی میگویید که خودتان هم انجام نمیدهید؟ یعنی موکدا از مومنین خواسته می شود که ادعا هایشان باید در رفتار و کردار هم ظهور و بروز داشته باشد.
این روزها شما واژه «شفافیت» را مرتب میشنوید؛ شاید این چیزی که ما امروز از آن تحت عنوان شفافیت یاد میکنیم، یکی از نمودهای «صدق» باشد. صدق یک وقت در رفتار فردی است و یک وقت نه، فراتر از رفتار فردی است و باید در مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دیده شود.
کارویژه جنبش دانشجویی؛ مطالبه صدق از مسئولان
یکی از مهمترین رسالتهای جنبش دانشجویی این است که مطالبه صدق بکند. مطالبه همخوانی و هماهنگی بین ادعاها و رفتارها بکند. بین ادعاها و رفتارها تناسب باشد یا حداقل در حرفها یشان ضد و نقیض نداشته باشند . شفافیت همین است که معلوم باشد اگر جریانی، فردی یا نهادی ادعا، صحبت و موضعی دارد، این در حرفش نوسان دارد یا صادق است؟ وگرنه شما میتوانید امروز یک حرفی را بیان و جامعهای را دچار تردید و التهاب بکنید، بعد به محض این که جریانات و اقتضائات زمانی متفاوت شد حرفتان را عوض بکنید! این آسیب امروز فضای سیاسی ماست.
اعتراف و جبران اشتباه، همان صدق است
البته این که انسان اصرار بر اشتباه نداشته باشد خوب است. این خودش یک نوع صدق است که انسان بگوید من در گذشته اشتباه کردم و اگر آن حرف را زدم اشتباه بود و اگر به خاطر آن حرف و تحلیل و موضع اشتباهم هزینههایی متوجه یک جامعه و کشور و مردم شد، مسؤولیتش با من است اما اگر کسی وارد مواضعی بشود و جامعه را دچار یک مسیر غلط بکند، بعد انگار نه انگار که همین آدم آن حرف را زده و بعد تازه مدعی هم بشود، این همان عدم شفافیت است! عدم صدق است. صدق یعنی
باید مسؤولیت آن اشتباه را بپذیرند. مسؤولیت آن نگاه و تحلیل غلطی را که به جامعه القا کردند بپذیرند و به همان نسبت باید وظیفهشان را انجام داده و جبران کنند. اگر شما راجع به یک فردی خدای نکرده دچار غیبت یا تهمت بشوید، باید به همه آن کسانی که گفتید بگویید این چیزی که من راجع به این فرد گفتم اشتباه و غلط بود. معذرت خواهی میکنم تا رفع ابهام بشود. در سطح اجتماعی و سیاسی که این وظیفه خیلی بزرگتر است. اگر شما آمدید با یک موضع غلط در جامعه سردرگمی و تردید ایجاد کردید، یک کشور را به مسیر غلطی بردید، اگر متوجه شدید اول باید آن مسیر را اصلاح بکنید. باید بگویید این مسیری که گفته شد غلط بود. نه اینکه اصلا به روی خودتان هم نیاورید که دربرخی نتایج غلط سهیم بوده اید! باید مانع بی صداقتی شد.
آن چیزی که حرکت دانشجویی را از برخی حرکتهای دیگر متمایز میکند، صدق و صفایی است که در آن وجود دارد. چون هنوز علقههای خاص سیاسی و اجتماعی به آنها تحمیل نشده و شکل نگرفته است. دانشجو با یک آزاداندیشی و حریت مبتنی بر صدق، آن چیزی را که فکر میکند باید آن باشد، دنبال میکند. مثلاً اگر مبارزه با فساد را مطرح میکند، این بر اساس یک سری علقههای خاص نیست که بگوید حالا من در یک جناح هستم و میتوانم با این موضوع جناح مقابلم را از میدان به در کنم! نه. او با اصل فساد در هر شکلش در هر جریانی باشد مخالف است.
مبارزه با فساد چپ و راست نمی شناسد؛ برخورد مقطعی و جناحی خودش یک فساد خسارتبار است!
صدق در مبارزه با فساد چیست؟ اینکه بحث مبارزه با فساد این طور نباشد که اگر در جناح الف بود بد باشد و اگر در جناح ب بود خوب باشد. فساد چپ و راست نمیشناسد. دلیل آن هم خیلی روشن است. چون شیطان که قسم نخورده فقط یک جریان خاص را وسوسه یا دچار فساد بکند. تعبیر او این است که «لاغوینّهم اجمعین». میگوید من هر که را از دستم بر بیاید مصون نخواهم گذاشت. هیچ جناحی مصونیت ندارد و برخورد مقطعی و جناحی با فساد خودش یک فساد خسارتبار است.
نباید فساد، حاشیه امن داشته باشد
متاسفانه یک عدهای یک حاشیه امن پیدا میکنند. به خاطر این که مثلاً در یک جریانی در یک موضوعی خودشان را در یک طرف قرار دادهاند. فساد، حاشیه امن نباید داشته باشد. باید با فساد برخورد بشود. صدق همین است. شفافیت همین است. و باید مطالبه شود.
آرمانگرایی؛ نقطه مقابل جناح بازی و قبیله گرایی
آرمانخواهی قابل جمع با جناحگرایی نیست. چرا قابل جمع نیست؟ چون باید تا تحقق آرمان ها؛ با هر کسی که خدای نکرده لغزید، متناسب با آن لغزش برخورد کرد. آرمانگرایی عین فراجناحی بودن است.
به تعبیر مقام معظم رهبری این جناحزدگی ها «قبیلهگرایی» است. قبیلهگرایی اصلاً با آرمانخواهی قابل جمع نیست و اگر جریانی و فردی دچار فساد بود همه باید با آن مقابله بکنیم.
بازخوانی الگوهای انقلاب؛ راهکار عملی مبارزه با فساد
برای مقابله با چنین مقولاتی چه باید کرد؟ یکی از جنبههای بسیار مهمی که شاید جنبش دانشجویی میتواند در آن پیشگام باشد «بازخوانی آرمانها و الگوهای انقلابی» است. کسانی که وجودشان عین مبارزه با فساد بود. الگوهایی که صادقانه و در عمل نشان میدادند که فساد را برنمیتابند. این بسیار مهم است که با چنین نگاهی از قبیلهگرایی و جناحگرایی های مرسوم عبور کرد و یک تقسیمبندی جدید را شکل داد.
اینجاست که اگر در مبارزه با فساد ادعای صدقی داشته باشد، هر جناحی قبل از این که بخواهد طرف مقابلش را به هر دلیلی از صحنه خارج بکند یا محکوم بکند، اول از همه وظیفهاش این است که «آلوده دامن» ها را از جناح خودش پاکسازی بکند. قبل از این که به فکر غلبه سیاسی بر طرف مقابلش باشد، به فکر حذف آن عناصر آلوده از درون خودش خواهد بود.
شاخص قرآنی اول در مبارزه با فساد؛ از خود و اطرافیانت شروع کن!
شاخص این کار چیست؟ قرآن کریم می فرماید: «ایها الذین آمنوا! » این کسانی که ادعای ایمان دارید! «کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم» اگر ادعای عدالت و ادعای مبارزه داری، حتی اگر در این جا خودت دچار مشکل هستی اول باید آن را حل بکنی! «ولو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین. » و آن کسانی که اطراف و نزدیک و منتسبین به تو هستند! حالا یا منتسبین خانوادگی یا جناحی یا هر چیز دیگر! شرط اولش این است. این یک شاخص قرآنی است. در همین سالهایی که بحث مبارزه با فساد دائم در کشور مطرح شده اگر ما همین یک شاخص را انجام داده بودیم امروز چقدر جلو تر بودیم.
شاخص قرآنی دوم در مبارزه با فساد؛ لزوم رعایت تقوا
اما شاخص دوم؛ باز در جای دیگری که قرآن بیان میکند «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط. » در ادامه تاکید می کند «و لا یجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا» یعنی در خود مبارزه با فساد نمیتوانی بر مبنای غلط و غیر عادلانه عمل بکنی. نمی توانی خلاف تقوا عمل بکنی. اگر تمام جناحهای ما، به همین دو توصیه عمل میکردند آیا خیلی از این جدالهای بیهوده و بیفرجام، کمرنگ نمیشد؟ آیا امکان طرح و حل مسائل واقعی کشور به وجود نمیآمد؟
این بحثهایی که متأسفانه بعضاً القا میشود که اصلاً مبارزه با فساد فایده ندارد و این یک جاده بنبست است، اشتباه است! این گونه نیست. ما در اندیشه دینی چیزی به اسم بنبست نداریم. راههای بسیار بزرگی طی شده و موفقیتهای بسیار بزرگ به دست آمده که حتما در مبارزه با فساد هم میتوان موفقیتهای بزرگی به دست بیاید ولی باید شاخصهای آن رعایت شود.
دورویی سیاسی باعث به تاراج رفتن منافع ملی می شود
یکی از وظایف حرکت دانشجویی همین است که این شفافیت را در مواضع سیاسی و اجتماعی هم مطالبه بکند که بالاخره نگاه ها مشخص شود. شفافیت سیاسی به اندازه شفافیت اقتصادی و بلکه بیشتر مهم است. چون در این «دورویی» های سیاسی است که بعضی وقتها منافع ملی به به تاراج میرود. در این تردیدها و دوروییها است که شما یک دفعه میبینید یک خسارت بزرگ که بعضاً غیر قابل جبران است به یک ملتی تحمیل میشود.
کسی انتظار ندارد که نباید در جامعه اشتباه بشود. نمیگوییم کسی معصوم است و همه باید معصوم باشند و هیچ اشتباهی نکنند. ممکن است اشتباه پیش بیاید اما باید مسؤولیت اشتباه را پذیرفت. صادقانه به آن اعتراف کرد که ما در این جا اشتباهی کردیم تا باعث ادامه و تداوم آن اشتباه نشود.
در این زمینه بازگشت به ادبیات و معارف غنی و باطراوتی که در قرآن و سیره اهل بیت داریم به ما کمک میکند. اصلا ادبیات انقلاب ما بر همین مبنا شکل گرفت. «استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم. » شما از این معارف غنی و قوی، قرآن و اهل بیت استفاده کنید، ببینید یک حیات جدید میگیرید یا نمیگیرید؟ ببینید اگر آنها به درون جامعه بیاید و عملی بشود، آیا این حیات شکل میگیرد یا نمیگیرد؟
لزوم بازگشت به نهج البلاغه برای مبارزه با فساد
در موضوع فساد تعابیری که حضرت علی علیه السلام دارند را ببینید! در نامهی به عثمان ابن حنیف، در عهد مالک اشتر، در خطبه شقشقیه که خداوند از علما پیمان گرفته است در این که در برابر ظلم بایستند را مورد توجه قرار دهید. اینها باید در بحثهای ما ظهور پیدا کند تا ان شاءالله بتوانیم کار را به سمت اصلاح پیش ببریم.
من حتماً باید روی این نکته هم تأکید بکنم که اگر مفاسدی دیده میشود باید همه آنها بیان بشود عکس آن هم هست. یعنی اگر نکات مثبتی میبینید، باید آنها را هم بازتاب بدهید. بدون این که یک تعلق خاص حزبی و جناحی داشته باشید اگر میبینید افرادی هستند که در خدمت به انقلاب ولو از هر جناحی هستند، این را هم باید پوشش داد. نه این که بگوییم حالا ببینیم چه زمانی افراد منتسب به جناح ما خوب هستند و فقط آنها را بیان کنیم! نه باید کارهای خوب را از هر جناحی که هست نشان داد و این خودش همان الگوسازی انقلابی است.
از افتخارات ما در جامعه این است که کسانی داشتهایم که اینها واقعاً بر مبنای صدق عمل کردهاند. «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدوا الله عَلَیهِ. » به شهادت قرآن واقعاً بر آن پیمانی که با خدای خودشان بسته بودند صادقانه عمل کردند. «فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ» یک عدهشان شهید شدند.
ویژگی شهدای بزرگ ما این بود که صادقانه بر این پیمانی که با خدا بسته بودند عمل کردند. منظورم فقط شهدای جنگ و بزرگان انقلاب نیست. خیلی کسانی هستند که همین امروز در جامعه شما هستند که دارند صادقانه عمل میکنند. اتفاقاً اینها باید شناسایی بشوند و نشان داده بشود.
یک تلاش دشمن برای این است که بگوید نه آنها دیگر تمام شدند! برخی ادبیاتی که در برخی مقاطع در کشور عدهای میخواستند شیوع بدهند همین بود که حالا انتظار نداشته باشید که همه مثل دوران جنگ باشند و یک عدهای بخواهند فقط ایثار بکنند. بالاخره دنیا همین است!
اگر شما امروز میبینید کسی برای یک کار بیخود حقوقهای نجومی میگیرد و مدعی مردم و نظام هم می شود در همین دانشگاه شهید بهشتی، اسوههایی بودند که این گونه عمل کردند. عزیزی مثل شهید شهریاری پیدا میشود که استاد همین دانشگاه بود و برای کاری که میخواست انجام بدهد اگر میلیاردها تومان طلب میکرد نظام به راحتی حاضر بود به او بدهد اما یک ریال نگرفت و ادعا نکرد! اصلاً به ذهنش نرسید که به خاطر خدمتی که می کند پولی طلب کند و کشور را به توان غنی سازی ۲۰% رساند! این همان الگوهای انقلابی است.
اگر بخواهم عرایضم را خلاصه بکنم، این است که چیزی که ما امروز به عنوان یک حرکت سالم دینی، حالا چه در عرصه دانشجویی و چه غیر دانشجویی میخواهیم دنبال بکنیم یک شاخصهایی دارد. تعابیر قرآن را ملاحظه بفرمایید. میگوید کسانی که این طور عمل میکنند«اولئک حزبالله. » خداوند میگوید این نوع رفتار حزب من است. حزب خدا است. حزب خدا یک تشکیلات خاص نیست که بگوییم رفتیم آن جا ثبتنام کردیم و حزب خدا شدیم! نه، یک نمودهای واقعی دارد. یک رفتارهای واقعی و یک شاخصهای حقیقی دارد.
یکی از این شاخصها چیست؟ «لا تجد قوما یؤمنون بالله والیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله».» می فرماید کسانی که به خدا ایمان دارند این شاخصها را دارند. یعنی عمده شاخصها شاخصهای سیاسی- اجتماعی است.
«یوادون من حاد الله و رسوله» ولی اگر کسانی آمدند و سعیشان این بود که فشارهایی را به دین خدا و به مسیری که خداوند بیان کرده تحمیل بکنند و آن را محدود بکنند، آن وقت نمی شود که حزب الله، آنها را دوست داشته باشد. این نمیشود کسانی در مقابله با دین خدا قرار بگیرند، در مقابله با اندیشه دینی قرار بگیرند، تمام کارشان این باشد که بخواهند این اندیشه را روز به روز کوچک و محدود بکنند. حالا ممکن است این افراد از کسانی باشند که با شما علقههایی دارند «وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ. » ممکن است این جزو قبلیه شما باشد. پدرت باشد، فرزندت باشد، فلان دوستت باشد، برادرت باشد. باید بگویی نه! معنی ندارد که کسانی بخواهند روز به روز دامنه این اندیشه و این تفکر و این تمدن را کوچک بکنند، شما هم با آنها دوستی کنید.
انشاءالله همه ما تلاش کنیم جزو کسانی باشیم که در این زمینه ان شاءالله وظیفه خودمان را به موقع و به درستی عمل بکنیم.
پرسش و پاسخ:
سوال اول: با توجه به بد عهدیهایی که از طرف مقابل در برجام انجام شده و اخیرا هم آقای لاریجانی گفتند در این صورت ما باید مقابله به مثل کنیم، آیا اساسا با کارهایی که صورت گرفته مثل بتونریزی توی رآکتور اراک و جمعآوری سانتریفیوژها، بازگشتپذیری ما به نقطه اول هستهایمان امکانپذیر هست یا نه؟ و اساساً ما ابزار بازدارندهای در قبال این بد عهدیهای غرب داریم؟
سوال دوم: این که در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال آینده فضای سیاسی کشور را چه جوری میبینید؟ میتوانیم به حضور شما امید داشته باشیم؟
جلیلی: یکی از مواردی که امروز می تواند به همین شفافسازی و روشنگری کمک کند، موضوع هستهای است. اتفاقاً جنبش دانشجویی میتواند در یک حرکت دقیق همین موضوع را شفافسازی بکند. ادعاهایی که در این زمینه میشد و نگاهها و رویکردهایی که در این زمینه وجود داشت را مرور کنید.
باید مشخص شود کدام نگاه درباره برجام درست بود تا اشتباهات تکرار نشود
خواهش میکنم این نگاهها و رویکردها وقتی که بررسی میشود بر اساس حب و بغض نباشد. بالاخره در یک موضوع مهمی در کشور نگاههای مختلفی آمدند و مدعی شدند. ان شاءالله هم همه آنها صادقانه و با قصد خیر بوده است اما بالاخره یک مسیری طی شده و گذشت زمان، رفتار طرف مقابل و خیلی چیزهای دیگر امروز نشان میدهد که کدام نگاه درست بوده است. این هم نه از باب این که حالا بخواهیم مچ یک کسی را بگیریم و بگوییم دیدی اشتباه کردی! نه، برای این که آن اشتباه تکرار نشود و دوباره از آن مسیر دچار اشتباهات دیگری نشویم. آن چیزی که نگرانکنندهتر است «تکرار اشتباه» است.
شاید یکی از برکات چند سال اخیر این بود که رویکردها به صورت شفاف مطرح شد. کسانی می گفتند که اگر ما در این موضوع این طوری عمل میکردیم تحریمها برطرف میشد!
امروز همان افراد بیان میکنند که : " آمریکاییها آن طور که توقع میرفت عمل نکردند"! "خب توقع یک سیاستمدار چیست؟ این است که بیاید بر اساس توهم در یک مسیر حرکت بکند و از دشمن انتظار داشته باشد؟ توقع چه چیزی میرفت؟ شما بر چه مبنایی آن توقع غلط را داشتید؟ پس حداقل امروز بگویند در این مسیر اشتباه کردیم.
این باید مشخص بشود. شفافسازی یعنی این. کسی نمیخواهد شما را محاکمه کند اما سؤال این است که شمایی که می گفتید با عقب نشینی ما تحریم ها لغو می شود امروز مسئولیت هزینه هایی که به کشور تحمیل شد را برعهده می گیرید؟
در ابتدا بیان میشد که باید با یک رویکردی وارد مذاکرات بشویم که مثلاً چرخ کارخانهها بچرخد. خب در شفافسازی یک سؤال همین است که آیا اولاً آن زمانی که این ادعا مطرح شد، اگر چرخ کارخانهای نمیچرخید چه میزان با برنامه هسته ای ما ارتباط داشت؟
دوم این که بر فرض که آن نچرخیدن چرخ کارخانه ها مرتبط با این مساله بود، پس چرا امروز یک دفعه حرفهای گذشته فراموش میشود و ادعا میشود ما این مسیر را رفتیم برای این که چرخ تانکها به سوی ما نچرخد و جنگ نشود!؟ مگر قرار نبود امروز چرخ کارخانه ها بچرخد؟
روشن شدن این موارد یعنی شفاف سازی! نمیشود بر اساس یک اهداف موهوم آمد دستاورد تعریف کرد. اتفاقاً این شفاف سازی کمک میکند که کشور در ادامه بتواند مسیر صحیح را برود و متوجه شویم مشکل واقعی چرخ کارخانه چه بوده تا برطرف بشود. در غیر این صورت فرصت هایی که از دست میرود دهها برابر حقوقهای نجومی است.
در انتخابات ها، مهم تر از حضور افراد ایجاد یک فضای صحیح و دور از توهم است
از همین جا وارد پاسخ به سوال دوم برادرمان میشوم. در انتخابات هم همین است. در انتخابات ریاست جمهوری جدا از این که زید میآید یا عمرو، مهم این است که آن فضا یک فضای صحیح باشد. یک فضایی باشد که در آن موضوعات به خوبی تبیین و روشن بشود و کسی نتواند بحثی را مبتنی بر توهم بیان بکند. آن چیزی که به نظر من مهم است و باید دغدغه باشد ایجاد چنین فضایی است نه حضور ایکس یا ایگرگ! نباید در انتخابات ها فضاهایی ایجاد شود که افرادی با کمک رسانه های غربی فضاهای کاذب و دروغین را به جامعه القا و تحمیل کنند.
سوال: تا کنون طرف مقابل تقریباً به چند درصد از تعهدات خود در برجام عمل کرده؟ چون مخالفان برجام معتقد هستند که خیلی کم است و دولت طبق معمول تکذیب میکند. لطفاً توضیحی ارائه فرمایید.
برجام یک سند مشخص ۱۴۰ صفحه ای است و اگر پیوستهایش را کنار بگذارید، کل آن ۲۰ صفحه است. همه شما به راحتی میتوانید آن را مطالعه و بررسی بکنید. من در حد فهم خودم سال گذشته نقدهایی را چه در مجلس و چه در محیط های دیگر بیان کردم و ان شاءالله اگر صادقانه باشد، سعی ما این بود از روی خود سند بگوییم ما از متن این را میفهمیم که این مقدار از تحریم ها باقی می ماند.
سال قبل گفتم تحریم ها لغو نمی شود، امروز بررسی کنید که تحریم ها لغو شد یا باقی ماند؟
به صراحت در بندهای خود برجام راجع به تحریمها آمده که این میزان عمده از تحریمها باقی میماند. یادم هست پارسال در همین ایام یکی از روزنامهها صفحه اولش تیتر زد که فلانی میگوید تحریم ها باقی میماند و فلانی میگوید باقی نمیماند. واقعاً آرزوی ما این بود که حرف ما غلط باشد و تحریم ها باقی نماند! اما یک سال گذشته و باید مشخص شود که آیا تحریم ها باقی ماندند یا نماندند؟ و در ادامه نیز آیا باز باقی میمانند یا نمیمانند؟ وقتی که یک ادعایی میشود، این ادعا باید در بوته آزمون قرار بگیرد.
امروز خود این دوستانی که از برجام حمایت می کردند می گویند برجام این اشکالات را هم دارد! قبلا می گفتند با توافق هسته ای میخواهیم چرخ کارخانهها بچرخد و فشار تحریمها برداشته بشود، حالا میگویند : " نه! اصلاً قرار نبود! این چه توقعی است که شما داشتید"؟! پاسخ این است که این توقع را که خود شما مطرح کردید. کسی که نمیخواست ما فعالیت هستهای مان را متوقف کنیم و مثلاًدر راکتور اراک بتون بریزیم! شما گفتید میخواهیم تحریمها را برداریم و فشارها مربوط به هسته ای است و مانع اقتصاد کشور و پیشرفت است! بعد امروز میگویید اصلاً نباید این توقع را داشته باشیم؟ اصلاً کی این توقع را مطرح کرد و دامن زد؟ شفافیت و صدق در رفتار و گفتار این است که پای حرف خود بایستیم.
سوال: آینده برجام را چطور می بینید؟
آینده برجام را چند بار دیگر هم گفتم. در برجام یک خلل و فرج جدی وجود دارد که باید به گونهای عمل کرد که برای کشور کمترین تهدید باشد. یکی از آن چیزهایی که امروز دارد خودش را به خوبی نشان میدهد این است که آنها به زعم خودشان برجام را به مثابه ابزاری برای مهار ایران نگاه میکنند، برای اینکه یک اهرم فشاری را بالای سر ایران نگه دارند.
بند ۳۷ برجام، اهرم فشار بالای سر ایران!
بند سی و هفت برجام را که میخوانید، یکی از بحثهایش این است که دو طرف نسبت به هم اگر ایرادی داشتند چه کنند؟ اگر شما یک طرف قضیه بودید و آمدید همه تعهداتتان را اجرا کردید و طرف مقابل تعهداتش را انجام نداد و اختلافی پیش آمد بر اساس بند سی و هفت اگر ایران آمد نسبت به طرف مقابل ایراد داشت به محض این که ایران از طرف مقابل شکایت کرد، ظرف ۶۰ روز باید جلسهای تشکیل بشود که آن میزان تحریمی هم که لغو شده، لغو آن ادامه پیدا بکند یا نه!؟
حالا اگر فقط یک کشور دارای حق وتو با این مخالفت کرد وتو میشود. یعنی اگر مثلاً شما از آمریکا شکایت دارید و شکایت کردی که چرا تعهدات آمریکا انجام نشد، باید ظرف شصت روز شورای امنیت جلسهای تشکیل بدهد. در باره این که آیا آن مواردی را که به اصطلاح خودشان تعلیق و لغو کردهاند ادامه پیدا کند یا نه. یکی هم مخالفت بکند همه آنها دوباره سر جای خودش برمیگردد!
راهکار مقابله با فشار علیه کشور نترسیدن است
با چنین اهرمی که او برای خودش درست کرده چه چیزی برایش مانع و بازدارنده است؟ این که بفهمد با ملتی مواجه است که اینها در این موضوع یکپارچه میایستند. نمیترسند از این که دوباره او بگوید همه قطعنامهها برمیگردد. این جا است که دیگر باید همه حتی کسانی هم که موافق برجام هستند، آنها هم باید در این جا این نگاه را به طرف مقابل القا بکنند که ما نمیترسیم. این آن چیزهایی است که درباره آینده برجام اهمیت دارد و باید به آن اهتمام لازم را داشت.
درباره سوال دیگری که فرمودید؛ بالاخره رشته های تحصیلی شما متفاوت است. از پزشکی تا مهندسی و صنعتی و علوم انسانی، شما در همه عرصهها متناسب با آن تحصیل و رشته تحصیلیتان میتوانید به صورت خاص نقش ایفا بکنید.
مثلاً تحول در نظام سلامت یک چیزی است که حتماً همه از آن استقبال میکنند. یک امر مثبتی است اما این که آیا آن چه دارد میگذرد واقعاً یک تحول مثبت است یا نه؟ این را شما باید بررسی کنید.
مثلاً در کشاورزی و بحث محصولات تراریخته، یک ادعاهایی مطرح میشود. ادعای طرفین خیلی با هم فرق میکند.
خب کی باید روی این کار موضوع کار بکند؟ چه کسانی باید این را شفافسازی بکنند؟ مثلاً دوستان شما که در رشته کشاورزی هستند در این زمینه باید مدعی و مطالبهگر بشوند. شفافیت بخواهند. طرفین را بیاورند و ببینند کدام طرف درست می گوید؟
حرکت دانشجویی فقط این نیست که بگوییم فلان مقام سیاسی چه گفت؟ یک عرصه کار همین موضوعات است. آن چه در نظام سلامت میگذرد، آن چه در کشاورزی می گذرد، آن چه در صنعت میگذرد، آن چه در صنعت نفت میگذرد و ... باید مورد توجه شما باشد.
در دوره گذشته طرف مقابل در بن بست بود نه ایران
سوال دیگری پرسیده اند که شما در سخنرانی تان گفتید در اندیشه دینی بنبست وجود ندارد. پس چرا در مذاکرات هستهای جنابعالی بنبست بوجود آمد؟
چون من این را بارها توضیح دادم، دیگر توضیح مفصل نمیدهم ولی یک اشاره مختصری میکنم. شما میتوانید به عنوان ناظر ارزیابی بکنید که این ادعا درست است یا غلط. از سال ۸۷ که اولین دور گفتگوها با ۵+۱ شروع شد تا سال ۹۲ روندی طی شد که طرف مقابل قدم به قدم عقب مینشست.
اولین عقب نشینی آمریکا در تابستان ۸۷
در سال ۸۷ در اولین دور گفتگوها امریکا میگفت مادامی که ایران قطعنامهها را اجرا نکند من در گفتگوها شرکت نمیکنم. چون ایران یک دولت یاغی است! ولی همان امریکا ادعای خودش را نقض کرد و در اولین دور مذاکرات با ایران شرکت کرد.
در ادامه هم آنهایی که تا قبل سال ۸۴ بیان میکردند ایران باید تأسیسات هستهایش را که تعلیق شده، تعطیل و بعد تخریب بکند (که بعد هم دیدید در آن بتون ریختند) به جای اینکه با ما سر غنی سازی ۳% چانه زنی کنند روی ۲۰% گفتگو می کردند. آنهایی که راجع به نطنز صحبت داشتند میگفتند حالا بیایید راجع به فردو صحبت بکنیم!
دیپلماسی حوصله وصبر راهبردی نیاز دارد
یادم هست در پایان گفتگوهای ژنو یک در سال ۸۷ که یک مصاحبه مشترک با آقای سولانا داشتیم، یک خبرنگاری از یکی از رسانههای آمریکایی سؤال کرد که چرا مذاکرات اینقدر طولانی شده؟ من آن جا بیان کردم که یکی از چیزهایی که در عرصه دیپلماسی بسیار اهمیت دارد، حوصله و صبر راهبردی است و مثال قالی ایرانی را زدم و گفتم این قالی ایرانی که میبینید این قدر زیبا و محکم و مستحکم است، دیر بافته میشود اما در نهایت یک محصول زیبا و محکم میشود. دیپلماسی هم این گونه است!
اتفاقا یکی از تلاشهایی که آنها داشتند این بود که جامعه و کشور ما را دچار دستپاچگی کنند و به قول خودشان موضوع هستهای ایران را به یک موضوع مهم امنیتی در جهان تبدیل کنند! برای همین می گفتند جامعه جهانی نگران است! ما هم تلاش میکردیم که بگوییم نه! چنین چیزی نیست و دو سوم جامعه جهانی در اجلاس عدم تعهد بارها بر حق هستهای ایران و صلحآمیز بودن هستهای ایران تأکید کرده اند، پس جامعه جهانی شما نیستید!
خطای راهبردی در دیپلماسی دستپاچه شدن است!
در ثانی فعالیت های ما دارد زیر نظر آژانس و دوربین ها آن کار میکند، کجای این موضوع تهدید امنیت جهانی است؟ خود شما میگویید اگر ایران چند سال دیگر کار بکند به زعم خودتان شاید بتواند یک بمب بسازد! در حالی که رژیم صهیونیستی همین الآن کلاهکهای هستهای زیادی دارد که خود آنها را هم شما در اختیارش گذاشتهاید. و اصلا خود شما هر کدامتان صدها کلاهک هستهای دارید! این تهدید جهانی است!
یکی از غلطهای راهبردی در عرصه دیپلماسی این است که خود ما دستپاچه بشویم. آنها به صراحت بیان می کردند عقربه ساعت فعالیتهای هستهای ایران تندتر از عقربه فعالیت فشارهای ماست! یعنی این فشارها مانع پیشرفت ایران نتوانسته بشود.
سوال: چرا در مقاطعی مثل انتخابات ائتلاف خوبی از سوی اصولگرایان شکل نمیگیرد؟ یا اگر ائتلافهایی شکل میگیرد جواب نمیدهد؟
این حرف درستی است که اگر ما با یک نگاه مشخص در یک عرصهای وارد میشویم، مبتنی بر همافزایی باشد.
وقتی که ما میگوییم ائتلاف و وحدت نیروهای انقلاب، سؤال این است که حول چه چیزی؟ وحدت انقلابی یا قبیلگی؟ چون تمام ادعای ما این بود که میخواهیم صادقانه عمل بکنیم. ما نمیخواهیم یک وحدت قبیلگی داشته باشیم. مثلاً بگوییم هر کس هر نگاهی و هر فکری دارد بیاید وحدت کنیم چون مهم این است که ما مثلاً این کرسی را بگیریم! این که با صدق تطابقی ندارد.
بر اساس صدق، ما می گوییم یک آرمانی داریم، یک حرفهایی داریم و اصلاً خیلی عملیتر؛ یک برنامهای برای اجرا داریم مثلاً در همین موضوع هستهای. و آن این است که مقاومت جواب میدهد و موجب پیشرفت کشور میشود. اگر کسانی که این نگاه را دارند می شود با آنها وحدت کرد اما حالا هر کس بخواهد یک جور عمل بکند و ما باز هم بگوییم باید وحدت کنیم، این غلط است و این میشود وحدت قبیلگی»
نظر شما