به گزارش خبرنگار مهر، همزمان با رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب «تن تن و سندباد» نوشته محمد میرکیانی که روز گذشته طی مراسمی صورت پذیرفت، مجید صحاف از کارشناسان و فعالان فرهنگی با ارسال یادداشتی برای خبرگزاری مهر، درباره این کتاب و نیز ادبیات کودک و نوجوان از منظر مقام معظم رهبری به طرح نکاتی پرداخت. متن این یادداشت به شرح زیر است:
رهبر معظم انقلاب درباره کودک میفرمایند:
این است که ما در درجهی اول باید به ساختن و پرداختن شکل روحی کودکانمان اهتمام بورزیم. اگر توانستیم هویت انسانی این کودک را از آغاز کودکی شکل بدهیم و خلقیاتی را در آن به وجود بیاوریم، این برای همیشه به درد خواهد خورد.
عوارضی وجود دارد، معمولاً این عوارض اخلاقیات را تحت تأثیر قرار میدهد؛ اما اگر چنانچه شخصیت کودک از آغاز ساخته شد و شکل گرفت، تأثیرات عوارض کمتر خواهد بود و عوامل کمک کننده هم در بین راه کمک خواهد کرد.(بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالی۹۱/۷/۲۰)
نویسنده ما باید درک عمیقی از کودک داشته باشد. باید بداند که این کتاب را، این داستان را، این شعر را برای چه نوع کودکی قرار است بنویسد.
آیا یک کودک معمولی است مثل سایر کودکان جهان؟ آیا کودکی است که در یک جامعه ای مانند سایر جوامع قرار است رشد کند و زندگی کند و آخر سر هم از دنیا برود؟
یا کودکی است که وظایف و ماموریتهای ویژهای در آینده دارد؟ در جامعه ای قرار است زندگی کند که اهداف متعالی دارد و قرار است اتفاقهای مهمی در آن بیفتد؟
جامعه ای که قرار است یک تمدن نوین در جهان تاسیس کند. جامعه ای که با ظهور حضرت حجت(عج) پایگاه اتفاقات مهم در جهان میشود.
در حال حاضر با توجه به حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی، باید در ساختار فرهنگ که مطلوب این تمدن باشد (هم به لحاظ تغذیه و خوراک و هم به لحاظ ترمیم ساختار) به دنبال راه میانبر باشیم. کودکان این راه میانبر هستند. برای این منظور هم ابزارهای مختلفی داریم. رسانههای جمعی و عمومی و مدرسه، خانواده و... و. یکی از این ابزارها که ماندگاریش در جان و روح کودک بیشتر است، کتاب است. اصالتا ذات کتاب ماندگاری است. رسانه هایی مانند تلویزیون با پروپاگاندای رسانه ای و هجمه ای از تبلیغات که به جان و روح کودک می ریزد او را به یک سردرگمی عمیق و تزلزل هویتی و در نهایت هویت زدایی میرساند.
همانطور که حضرت آقا هم میفرمایند «کودکان سرمایه های ارزشمند جامعه هستند»، باید مورد توجه شدید قرار بگیرند. اما به راستی وضعیت موجود در حوزه «نشر کتاب کودک» چنین نگاهی به «سرمایه ارزشمند جامعه» دارد؟
کودک تراز تمدن نوین اسلامی با تلویزیون یا کتاب؟
نقطهی عطف تربیت یک انسان در دوران کودکی او شکل میگیرد. بنابراین باید فکر کنیم که چگونه میتوانیم یک کودک را بالنده پرورش دهیم. در اولین گام باید توقعمان را از «کودک تراز» مطابق با الگوی اسلامی ـ ایرانیِ پیشرفت مشخص کنیم
باید تعریفی جامع الاطراف از «کودک تراز» داشته باشیم. کودکی که قرار است در ساختن یک تمدن نوین دخیل باشد، و یا اصلا قرار است در این تمدن نوین قرار بگیرد چه ویژگی باید داشته باشد؟ بالتبع باید ویژگیهایش متناسب با ویژگیهای این تمدن اسلامی باشد. «اندیشهورزی»، «شادابی و امید» و «معنویت» یک کلیت منسجمی را در شخصیت کودک شکل خواهد.
به قول نیل پستمن در کتاب «زوال دوران کودکی» : «دوران کودکی یعنی جهان تصورات و تخیلات و دنیای احساسات و اندیشه کودک».
به همین دلیل کتابهای کودک باید بر پایه شناخت کامل از این دنیای کودکانه نوشته شود. اما واقع امر این است که امروز کتاب و کتابخوانی در حوزه کودک آنچنان که شایسته کودک تراز تمدن نوین اسلامی است اتفاق نیفتاده است.
این بی توجهی عمیق باعث می شود که رسانه هایی چون تلویزیون به صورت نرم اضمحلال هویتی برای کودک به ارمغان بیاورند و به باز به قول نیل پستمن در همان کتاب:
کودک زمانی به انهدام و زوال کامل میرسد که از کودک و خردسال و حتی نوجوان، تنها موجودی با تمنیات و آرزوهای بزرگسالان باقی مانده و آنچه در ذهن و اندیشه او میگذرد، «رؤیای جهان بزرگسالان» باشد و بس. انسانی که از دوران شیرخوارگی با یک جهش پا به جهان بزرگسالان میگذارد.
یکی از اشکالات رایج در جامعهی ما و نهادهای برنامهریز این است که قبل از اینکه به زیرساختها و چارچوب و شاکله یک کار توجه کنند، بهسرعت سراغ گزینه آخر، یعنی ترویج روشها میرویم؛ روشهایی که بر هیچ مبنایی استوار نیست و به همین دلیل بعضاً ناهمسو است و کاربرد آنها منجر به نتایج متضاد میشود.
تا ما محتوای کتابها را غنی و متناسب با نیاز ِ روحی، جسمی و خُلقی کودک نکنیم، حالا هرچه هم تلاش کنیم کودک را کتابخوان کنیم، به نتیجه مطلوبمان نمیرسیم.
اینجاست که باید به خصوصیات کتاب کودک که همان حرف نیل پستمن در کتابش است، توجه کنیم. کتابهای کودک باید بگونهای باشند که آن سه ویژگی که برای کودک تراز گفتیم، یعنی کودکِ اندیشهورز و شاداب و امیدوار و دارای ریشهها و عُلقههای دینی و مذهبی در او تحقق پیدا کند. سادگی و غیر رسمی بودن زبان، عینیت، امید ونشاط، محیط مناسب برای زندگیِ ذهنی ِ کودکانه، و نیرودهندگی در تربیت و تقویت و پرورش روان و ذهن از جمله خصوصیات کتاب مطلوبِ کودکِ تراز تمدنی است.
رسیدن به این مهم عزم جدی و «اقدام و عمل» متولیان فرهنگ و فعالان حوزه کودک و نوجوان را می طلبد.
نظر شما