«قاسم قصیر» در گفتگو با مهر؛

دستاوردهای جنگ ۳۳ روزه/ انتقال تجربه به غزه و ظهور نظریه های جدید

دستاوردهای جنگ ۳۳ روزه/ انتقال تجربه به غزه و ظهور نظریه های جدید

یک کارشناس و تحلیلگر لبنانی در گفتگو با مهر، انتقال تجربه به نوارغزه و ظهور نظریه های جدید جنگی را مهمترین دستاورد استراتژیک حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه توصیف کرد.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-سمیه خمارباقی: جنگ اسرائیل علیه لبنان که در اسرائیل به جنگ دوم لبنان و در لبنان به جنگ ژوئیه یا جنگ تموز معروف است، نبردی ۳۳ روزه بین ارتش رژیم صهیونیستی و حزب‌الله لبنان بود که دامنه آن شمال رژیم صهیونیستی و سراسر لبنان را دربرگرفت. این جنگ با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۳ آگوست ۲۰۰۶ پایان یافت؛ در همین راستا با جناب قاسم قصیر کارشناس و تحلیلگر لبنانی گفتگویی را انجام دادیم که مشروح آن به شرح زیر است:

جنگ ۳۳ روزه چگونه آغاز شد و دستاوردهای حزب الله در این جنگ چه بود؟

لبنانی ها در این روزها دهمین سالگرد پیروزی جنگ جولای در سال ۲۰۰۶ را گرامی دارند، ارتش رژیم صهیونیستی در واکنش به اسارت دو نظامی خود توسط نیروهای مقاومت حزب الله در منطقه «خله ورده» در نزدیکی شهرک «عیتا الشعب» در مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی جنگی را علیه حزب الله و لبنان به راه انداخت.

اهداف اسرائیل در این جنگ فراتر از واکنش به اسارت دو نظامی خود بود، موضوعی که مقامات اسرائیل و آمریکا به آن اذعان کردند. هدف صهیونیست ها تغییر نقشه سیاسی در لبنان و منطقه بود و علاوه براین اسرائیل قصد داشت به حضور نظامی مقاومت اسلامی در جنوب لبنان پایان دهد همچون جنگی که در سال ۱۹۸۲ علیه لبنان به راه انداخته بود و منجر به اخراج سازمان آزادیبخش فلسطین در بیروت و انتخاب «بشیر الجمیل» به عنوان رئیس ساف شده بود.

«کاندولیزا رایس» وزیر خارجه وقت آمریکا اعلام کرده بود خاورمیانه جدید متولد خواهد شد اما به اعتراف مقامات وقت صهیونیست، موفقیت میدانی حزب الله و مقاومت لبنان در جنگ ۳۳ روزه باعث شد اهداف سیاسی و استراتژیک دلخواه آمریکا و اسرائیل محقق نشود. در پی ناکامی صهیونیست ها در این جنگ، کمیته ای موسوم به وینوگراد برای تحقیق درباره دلایل شکست ارتش رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف خود در جنگ ۳۳ روزه شکل گرفت که در نهایت منجر به استعفای برخی مسئولان این رژیم شد.

شورای امنیت سازمان ملل متحد در پایان جنگ، قطعنامه ۱۷۰۱ را صادر کرد که به موجب آن با تقویت نقش نیروهای بین المللی و ورود ارتش لبنان به منطقه مرزی و عقب نشینی مبارزان حزب الله به پشت رودخانه لیطانی، معادلات جدیدی در جنوب لبنان رخ داد. در سال ۲۰۰۸ نیز عملیات رضوان برای تبادل اسرای مقاومت با ارتش اسرائیل رخ داد و منجر به آزادی «سمیر قنطار» و شماری از نیروهای مقاومت حزب الله شد اما قنطار در سال جاری میلادی در بلندی های اشغالی جولان ترور شد و حاج «عماد مغنیه» فرمانده مقاومت نیز در سال ۲۰۰۸ در دمشق ترور شد.

ارزیابی شما از واکنش کشورهای دیگر در قبال تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان چیست؟

جنگ ۳۳ روزه پیشرفت مهمی در سطح مناقشه با دشمن صهیونیستی محسوب می شد زیرا اسرائیل و در ورای آن آمریکا و کشورهای غربی و عربی از جمله عربستان سعودی علیرغم کشتار و تخریبی که از طریق جنگ ۳۳ روزه به راه انداختند در از بین بردن حضور نظامی مقاومت اسلامی در لبنان شکست خوردند.

مقاومت لبنان در جریان جنگ ۳۳ روزه بارها رژیم صهیونیستی را غافلگیر کرد به ویژه از طریق هدف قرار دادن ناو «ساعر» در دریا و انواع موشک هایی که با آنها مناطق مختلف فلسطین اشغالی را هدف قرار داد که این امر منجر به تغییر معادلات جنگ در منطقه شد.

پیامدهای شکست صهیونیست ها در جنگ ۳۳ روزه چیست؟

از مهمترین دستاوردهای استراتژیک این جنگ، انتقال تجربه به نوارغزه از طریق ارتقای موشک ها و احداث تونل ها در این منطقه است که به پایداری غزه در حملات صهیونیست ها به این منطقه در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ شد.

جنگ تموز، معادله جدیدی را میان لبنان و رژیم صهیونیستی به وجود آورد معادله ای که به موجب آن باعث شد طی ۱۰ سال گذشته جنگ جدیدی علیه لبنان شکل نگیرد و در مقابل حزب الله به تقویت توان نظامی و موشکی و انسانی خود پرداخت.

این جنگ همچنین به ظهور نظریه های جدید جنگی منجر شد که مهمترین آنها تبدیل گروه های چریکی به قوای نظامی و جمع میان جنگ چریکی و نبرد نظامیان است. پس از پایان جنگ ۳۳ روزه بحث گسترده ای درباره نقش حزب الله و مقاومت اسلامی و راهبرد دفاعی که لبنان باید در مقابله با رژیم صهیونیستی به آن تکیه کند ایجاد شد اما این بحث ها همچنان ادامه دارد.

توان نظامی حزب الله و رژیم صهیونیستی را در جنگ آینده چگونه ارزیابی می کنید؟

پس از گذشت ۱۰ سال از جنگ ۳۳ روزه و علیرغم تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه طی سال های اخیر، توسعه شهرک ها، یهودی سازی قدس، تهدید به تخریب مسجدالاقصی و احداث معبد هیکل سلیمان اما این مناقشه در حال حاضر اولویت خیلی از گروه ها و جنبش های اسلامی و ملی عربی و حزبی نیست. هم اکنون مقابله با تروریسم و افراط گرایی، افزایش استبداد و سرکوب در برخی کشورهای عربی همچون سوریه، عراق، یمن، بحرین، مصر و لیبی بر مناقشه با دشمن صهیونیستی اولویت پیدا کرده است. علاوه براین افزایش تنش های میان عربستان سعودی و ایران و شدت گرفتن اختلافات مذهبی مزید بر علت شده و باعث شده است به جای مقابله با رژیم صهیونیستی، درخواست تشکیل ائتلاف عربی – اسرائیلی برای مقابله با آنچه دشمن ایرانی فارسی نامید می شود مطرح شود.

همه این تحولات یعنی اینکه نقش مقاومت در رویارویی با رژیم صهیونیستی چه در لبنان یا فلسطین اشغالی به پایان رسیده است؟ آیا امکان احیای مواجهه با دشمن صهیونیستی به عنوان یک اولویت وجود دارد؟

با مشاهده رویدادهای سیاسی، نظامی و امنیتی جهان عرب و همچنین رویکرد فکری و فرهنگی کشورهای عربی می توان تاکید کرد که مناقشه با رژیم صهیونیستی حتی با وجود تلاش هایی که می شود دیگر اولویت در برنامه های گروه ها و جنبش های اسلامی، ملی و لیبرال محسوب نمی شود و متاسفانه به مرحله ای رسیده ایم که مقاومت را تروریسم خطاب می کنیم.

علیرغم اینکه مقاومت طی سال های گذشته تلاش کرد مشارکت در نبردهای موجود در منطقه را تبیین کند و آن را به منظور حمایت از پروژه مقاومت و مقابله با خطرات و چالش های پیش رو توصیف کند تا نزاع با رژیم صهیونیستی به عنوان یک اولویت باقی بماند اما واقعیت های موجود در منطقه حاکی از آن است که ملت های منطقه از مقابله با رژیم صهیونیستی و خطرات آن رویگردان شده اند.

دشمن صهیونیستی خطر اصلی باقی خواهد ماند و تمامی درگیری ها در منطقه با هدف توجیه این رژیم و تجزیه کشورها به نظام های کوچک مذهبی و طائفه ای خواهد بود امری که اقتضا می کند همه، تحولات ۱۰ سال گذشته را بازنگری و راهبرد جدیدی را برای مقابله با انواع چالش ها تدوین کنند.

کد خبر 3739675

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha