خبرگزاری مهر-گروه هنر-محیا رضایی: اکثر جوانان و حتی میانسالانِ امروز همان بچههایی هستند که روزگاری کارتونهای محبوب را قبل از اینکه به مدرسه بروند می دیدند و وقتی به منزل برمیگشتند بعد از استراحت و انجام تکالیف شان بی صبرانه منتظر شروع برنامههای کودک و نوجوان بودند و در کنار برنامههایی از این دست سریالها و مجموعههای قابل اعتنایی نیز ویژه سن و سال آنها از تلویزیون پخش میشد.
در دهه شصت و هفتاد همزمان با پخش انیمیشنهای خاطرهانگیز خارجی، رسانه ملی هم در تولید آثار ویژه سن نوجوان کم نمی گذاشت؛ از تولید برنامه های ترکیبی چون «محله برو بیا» و «زیر گنبد کبود» گرفته تا برنامه های عروسکی مثل «جینگیل و فینگیل» و «کار و اندیشه» و... که همین آثار نمایشی و شخصیتهای محبوب آنها، بچه ها را پای جعبه جادوی کوچک می نشاند و سرگرم شان می کرد.
تولیدات تلویزیون در آن سالها گاهی نقبی هم به درس و مدرسه می زد و «بازم مدرسه ام دیر شد» و «مبصر ۴ ساله کلاس» فضایی فانتزی از دوران تحصیل و کلاس های درس مان را تداعی می کرد. ولی رفته رفته کفه ترازوی تولید برنامه برای گروه سنی کودک بسیار سنگین تر از گروه سنی نوجوان (۱۳ تا ۱۹ سال) شد و شاید بتوان گفت که در سالهای اخیر تلویزیون این طیف سنی را نادیده گرفت و هنوز هم برنامه مشخصی برایشان ندارد.
علاقه انسان امروز به دیدن آثار نمایشی و همذاتپنداری کردن با کاراکترهای یک قصه، رسانه ملی را بر آن می دارد تا با تولید مجموعه های تلویزیونیِ متعدد بینندگانش را اقناع کند و شاید به همین دلیل است که مجموعه های نمایشی بیش از هر قالب دیگری در برنامه سازی برای گروه سنی مختلف تاثیرگذار است. نوجوانان هم از این قاعده مستثنی نیستند اما متاسفانه با وجود تعدد سریال های تولید شده از اولین روز عمر تلویزیون در ایران تا الان، سریال هایی که برای نوجوانان و با موضوع آنان ساخته شده به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد. شاید برخی آثار مناسبتی را بشود در آمار تولیدات لحاظ کرد اما قطعا تاثیرگذاری شان در حدی نبوده که ۲۰ سال بعد در یاد کسانی بماند.
اهمیت برنامهسازی برای گروه سنی نوجوان در رسانه ملی ما را بر آن داشت تا در گزارشی با محمد سرشار مدیر شبکه های کودک و نوجوان، آذرمیدخت آذرهوش مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه ۲ سیما، بیژن بیرنگ فیلمساز، محمدعلی طالبی فیلمساز، امیرحسین اشرفی روزنامه نگار و مدیر انجمن بازیگران نوجوان و مونا زاهد نویسنده و فیلمساز گفتگو کنیم.
بیژن بیرنگ خالق آثاری چون «دنیای شیرین»، «دنیای شیرین دریا» و «تولدی دیگر» در گفتگو با خبرنگار مهر معتقد است: اگر در آثار نمایشی تلویزیون به معضلات و دغدغه نوجوانان (گروه سنی ۱۳ تا ۱۹) آنطور که باید پرداخته نشد شاید به این خاطر است که امکان ورود به این حیطه را نداشتیم. کارهایی هم که سال های دور در این ژانر انجام داده بودیم تلاش های ناکامل و خودجوشی بود که به ذهن مان می رسید و به اجرا در می آوردیم. هر چند که یکی دو سریال با موضوع مدرسه و نوجوانان پیش تر ساخته شد اما این ها اصل موضوع را حل نمی کردند. باید قبول کنیم که ما هیچوقت به دغدغه بچه ها در حیطه آموزش و پروش توجهی نکردیم و گروه سنی نوجوان بالای ۱۵ سال مورد هدف هیچ مجموعه تلویویزیونی نبود در صورتی که در دنیا بیشترین فیلم و سریال ها به این گروه سنی تعلق دارد.
محمدعلی طالبی فیلمساز کودک و نوجوان که تنها کار تلویزیونی اش «گل پامچال» بود نیز در این باره به مهر می گوید: اساسا تلویزیون به معضلاتی که جوانان امروز با آن درگیرند نمی پردازد چون کارشناسی وجود ندارد که بررسی کند در کشور و درباره دغدغههای این سن چه خبر است. تلویزیون نیاز به تغییرات بنیادین دارد و این چندهزار نفر کارمند با امکانات وسیعی که در اختیار دارند تنها به خاطر سوءمدیریت هر روز از وظایف اصلی خود دورتر می شوند و نمی توانند عملکرد موفقی داشته باشند. به همین دلیل هم ۹۰ درصد فیلمسازان مرتبط بیکارند.
تلاشهای شبکه دو و امید برای پر کردن خلاهای موجود
ولی آذرمیدخت آذرهوش مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیما آینده خوشی را نوید می دهد و به مهر می گوید: رده سنی نوجوان همیشه یکی از مخاطبان مهم تلویزیون بوده و هست اما چون برنامه های رده سنی خردسال و کودک در یک ژانر دسته بندی و ساخته می شود حجم آنها بیشتر به چشم می آید. با این حال برنامه های متعددی برای مخاطب نوجوان طراحی شده که به مرور به مرحله پخش خواهد رسید. البته برخی از این برنامه ها در مرحله جذبِ مشارکت متوقف شده و به تولید نرسیده اند ولی تولیدات زیادی انجام شده و در راه است.
محمد سرشار مدیر شبکه های کودک و نوجوان که اخیرا با افتتاح شبکه امید مخصوص نوجوانان خبرساز شده در گفتگو با خبرنگار مهر اینگونه اشاره میکند: مهمترین مشکل در ۲ دهه اخیر همین بود که مخاطب نوجوان عملا روی آنتن تلویزیون فراموش شد و برنامه سازی ها یا برای مخاطب خردسال و کودک بود یا بزرگسال. این هم شاید به این خاطر است که برنامه سازان و مدیران مربوطه تصویر درستی از دوره نوجوانی در ذهن شان نداشتند یعنی یا نوجوانان را کودکانی با سن بالا می دیدند یا بزرگسالانی که رفتار کودکانه دارند.
مونا زاهد فیلمنامه نویس که زمانی در مجموعه تلویزیونی «دبیرستان خضرا» هم بازی کرده بود به مهر می گوید: در تلویزیون هیچوقت به مسایل نوجوانان نپرداختیم چون ما نمی توانیم آنطور که دنیا به مسائل این گروه سنی می پردازد کار کنیم. «دبیرستان خضرا» هم که بعضا از آن نام برده می شود فیلمنامه خیلی محکم و تاثیرگذاری نداشت و ما اگر الان از آن یاد می کنیم تنها به این خاطر است که حس نوستالوژی داریم و حق انتخاب دیگری نداشتیم. ضمن اینکه در گذشته رابطه سینما و تلویزیون هم بهتر بود و فیلم های سینمایی بارها از رسانه ملی پخش می شد به همین خاطر فیلم سینمایی «دبیرستان» را خیلی ها دیدند و به زمان خودش می توان گفت اثر تاثیرگذاری بود.
امیرحسین اشرفی روزنامه نگار و مدیر انجمن بازیگران نوجوان نیز در گفتگوی خود با مهر اینگونه توضیح میدهد: گروه سنی نوجوان جزو مخاطبان پر و پا قرص تلویزیون هستند و ما هم اگرچه در قالب نمایشی موفقیت چندانی در تولید محتوا برای آنها نداشتیم اما تولید برنامه های ترکیبی پتانسیل بالایی برای پرداختن به دغدغه نوجوانان و جذب آنها به رسانه ملی دارد.
وی درباره دلیل کم کاری تلویزیون در این زمینه معتقد است: متاسفانه این گروه سنی فراموش شده است چون آنها پرسشگرند و هر چیزی را نمی توان به آنها تحمیل کرد به همین خاطر هزینه های زیادی را روی دست تلویزیون می گذارند.
محمد سرشار شناخت نیاز نوجوان را مهمترین رکن در تولید برنامه های با کیفیت می داند و اشاره می کند: خیلی مهم است که نیازهای دوره نوجوانی را بشناسیم. تا تمایز این نیازها را با رده های سنی بالاتر و پایین تر ندانیم نمی توانیم برنامه سازی دقیق تری انجام دهیم. منظومه تربیتی که پشتیبان برنامه سازی ما در شبکه کودک و نوجوان است این فرصت را می دهد که مشخصا اقتضائات رده سنی را بشناسیم و سفارش تولید دهیم.
مونا زاهد نیز با اشاره به اینکه نوجوان نسبت به یک سری نکته ها کنجکاوی می کند اما نمی توان بی پروا درباره آن برنامه ساخت، می گوید: نوجوانی مرز بین کودکی و جوانی است یعنی سنی که خواسته های کودکی کم کم جایش را به نیازهای دیگر می دهد. از طرفی با توجه به شرایط موجود اگر الان اثری هم ساخته شود حتما با نصیحت و آموزش همراه است که بچه های این سن هیچ علاقه ای به نصیحت شنیدن ندارند به همین خاطر با چارچوب های موجود این برنامه ها خیلی مفید فایده نیست.
خیلی مهم است که نیازهای دوره نوجوانی را بشناسیم. تا تمایز این نیازها را با رده های سنی بالاتر و پایین تر ندانیم نمی توانیم برنامه سازی دقیق تری انجام دهیمولی آذرهوش از برنامه هایی نام می برد که برای این رده سنی تولید و درباره آنها فکر شده است. او در معرفی این آثار توضیح می دهد: در حال حاضر برنامه «شهر به شهر» در شبکه دو سیما در دست تولید است. این برنامه در شهرهای مختلف کشور با تمرکز بر نوجوانان آن شهرها به معرفی جاذبه های گردشگری، آداب و رسوم و فرهنگ آن منطقه می پردازد و به مخاطب برنامه کمک می کند تا جغرافیای قومی- بومیِ کشور خود را بهتر بشناسد. برنامه «عینک» نیز که روزهای پنجشنبه و جمعه حدود ساعت ۱۴:۴۵ پخش می شود، برنامه ای برای مخاطبِ نوجوان است که تلاش می کند با ادبیات همین رده سنی با ایشان صحبت کند و حول محور هفت کلید تفکر تلاش دارد تا نگرش های متفاوت از یک موضوع را مورد توجه قرار دهد.
سرشار هم در توضیح برنامه هایی که تولید شده و روی آنتن شبکه امید رفته است، می گوید: در حال حاضر «تک زنگ» روی آنتن رفته است که به معرفی نخبگان نوجوان می پردازد. این ها چهره های علمی هستند که آینده علمی کشور را شکل می دهند. برنامه «دانستنی ها» مجله تلویزیونی در حوزه ورزش، گردشگری، حوادث و علم به شکل دائره العارف موضوعاتی را معرفی میکند. «به توان خدا» نیز بر اساس تجربه موفق برنامه «سمت خدا» ساخته شده که در آن نوجوانان شبهات خود را در زمینه های دینی از کارشناسان می پرسند و پاسخ می گیرند. البته در زمینه آثار نمایشی فعلا در حال بررسی روی متن ها هستیم تا یک اثر خوب ارائه کنیم.
در برنامهسازی به گروه سنی کودک و بزرگسال پرداختیم و از نوجوان غافل ماندیم
تولید این قبیل برنامه ها شاید بتواند دریچه ای به دنیای این گروه سنی خاص باز کند اما قطعا همه آنچه که نوجوانان جامعه امروز ایرانی می خواهند، نیست. بیژن بیرنگ دلیل این امر را حساسیت های موجود می داند و در پاسخی مفصل می گوید: اتفاقا ژانر نوجوانان و دبیرستانی ها میزان مخاطب قابل ملاحظه ای در جهان دارد چرا که در این فیلم ها با وجود طرح مشکلات و دغدغه های مربوط به این رده سنی، اتفاقات شیرین و تلخی رخ می دهد که به تصویر کشیدنش برای مخاطب جالب و باورپذیر است اما متاسفانه ما در تقسیم بندی های سنی کودک و نوجوان بیشتر به سنین کودک پرداختیم و نوجوانان خیلی مورد توجه ما نبودند در صورتی که نوجوان دوره بلوغ را سپری می کند و حرف های بیشتری برای گفتن دارد.
وی درباره کم کاری در این حیطه می افزاید: دلیل اصلی آن به حساسیت های موجود برمی گردد . ما باید وارد حیطه ای می شدیم که بسیاری از مسایلش قابل پرداخت در رسانه ملی نبود. مثلا در دوره جنگ، بچه های دبیرستانی در شهرهای مختلف زندگی خودشان را می کردند و به دور از نگاه آرمانی، اندیشه های مختص سن و سال خودشان را داشتند. در کنار همین ها نوجوانان زیادی با دغدغه جنگ و دفاع مقدس مان به جبهه می رفتند و شهید می شدند و الگو بودند. شرایط جنگ در بخشی از مناطق کشور اتفاق می افتاد و تفکر نوجوانان کل کشور اینگونه نبود ولی ما هیچوقت گروه اول را نخواستیم ببینیم.
بیرنگ ادامه میدهد: در مجموعه «سرزمین سبز» برای اولین بار گفتیم بخشی از جوانان ما در این مملکت دیده نشدند. جوانانی که اعتقادات آرمانی ندارند و نگاه شان به تحولات کشور آنطور که باید باشد نیست. آنها خوشگذرانی هایی دارند که اگر قبلا فقط در منطقه ای مثل شهرک غرب دیده می شد الان در گوشه گوشه شهر اتفاق می افتد. این ها هم بچه های همین مملکت هستند که ما هیچوقت نخواستیم ببینیم شان و به مسایل شان بپردازیم.
تلویزیون در هالهای از محافظهکاری پیچیده شده است
طالبی هم در این باره اشاره می کند: در اصل کسانی که دغدغه کار کودک و نوجوان و شناخت فیلمسازها را داشته باشند در تلویزیون وجود ندارند. من فیلمی در مورد بزهکاری نوجوانان ساختم به نام «تو آزادی» که وقتی به تلویزیون دادم گفتند فیلم خوبی است اما نمی توانیم پخش کنیم. در صورتی که حتی از نیروی انتظامی هم جایزه گرفته بود و اصلا سیاه نمایی نداشت و آموزشی بود. اگر این فیلم ها نشان داده می شد این همه بزهکار نداشتیم. تلویزیون آن چنان در هاله ای از محافظه کاری پیچیده که امکان ندارد بتواند فیلم آدم هایی مثل من که دید سیاسی ندارند پخش کند.
اما سرشار معتقد است که این نکته به نداشتن شناخت دقیق از مخاطب برمی گردد و می گوید: در خانواده، مساجد و مدرسه این نیازها شناخته شده و به آن پاسخ داده می شود ولی برنامه سازان ما روش تربیت را بلد نبوده یا نیستند. این بزرگواران مساله فطرت را نادیده می گیرند. ما بر اساس آموزه های دینی معتقدیم برخی نیازها بین انسان های مختلف، مشترک است که به آن نیازهای فطری می گویند. در ادیان توحیدی با سوق دادن افراد هر چند غافل به سمت فطرت شان سعی کردند این ها را از خواب بیدار کنند.
سرشار می گوید: با این تعاریفی که برخی ها از نوجوانان دارند هیچوقت انقلاب اسلامی نباید پیروز می شد یا پیامبران نمی توانستند مردم را به حق دعوت کنند چون جامعه حرف شان را نمی پذیرفت. وقتی افراد سراغ فطرت شان می روند آنها را بیدار می کنند. مثلا در بحث آرمان گرایی وقتی مطرح شود که جهان بهتری بسازید نوجوانان هم پیرو آن انگیزه دارند در پی ساختن یک جهان بهتر حرکت کنند. این جهان بهتر ممکن است در حوزه محیط زیست باشد یا اقتصاد یا چیزهای دیگر. اتفاقا نوجوانان مصلحتگرا نیستند و حق را راحت تر می پذیرند. اگر از این طریق سراغ شان برویم می شود با آنها حرف بزنیم حتما جواب می گیریم.
حقیقت جامعه را در برنامهسازی نادیده نگیریم
اما بیرنگ در ادامه بحث می گوید: ما باید نگاه واقع بینانه و حقیقت جو داشته باشیم. باید بپذیریم جامعه ما یکنواخت و یک شکل نیست. مثلا امروز با شرایطی که هنوز هم صدا و سیما دارد نمی توانیم به مسایل دختران و پسران در مدارس و دبیرستان ها آنطور که باید و شاید بپردازیم. به همین خاطر اگر سریالی هم ساخته می شود آن چیزی نیست که در بطن جامعه اتفاق می افتد. ما ژانر کودک موفق داشتیم اما نوجوان دبیرستانی هرگز.
به گزارش مهر، با توجه به شرایط موجود به نظر می رسد اگر نهادهای مرتبط دیگری با تلویزیون تعامل می کردند اتفاقات بهتری رقم می خورد. آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سینما ۳ قطبی هستند که با همکاری صدا و سیما می توانند آثار نمایشی مفید و در عین حال قابل ملاحظه را به مخاطب تزریق کنند.
نهادهایی غیر از رسانه ملی هم مسئولند
اشرفی در این زمینه معتقد است در این سال ها تعامل جدی بین تلویزیون و آموزش و پرورش در زمینه تولید آثار نمایشی شکل نگرفت و از طرفی به خاطر مخدوش شدن رابطه تلویزیون با سینما، رسانه ملی دست به تولید تله فیلم هایی زد که در این میان کم و بیش به نوجوانان هم پرداخته شد اما هیچ کدام آنقدر تاثیرگذار نبود که در خاطر کسی مانده باشد. در شرایطی این اتفاق رخ داد که علی رغم تولید آثار سینمایی قابل ملاحظه در ژانر نوجوان در چند سال اخیر، این فیلم ها در اکران عمومی جایی ندارند و تلویزیون بهترین محل برای دیده شدن آنهاست. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم در روزگار اوج خود پدیده هایی مثل عباس کیارستمی و حمید جبلی را به بالندگی رساند که دغدغه نوجوانان در آثارشان کاملا مشهود است.
من که سریال «گل پامچال» را ساختم و غالب آثارم از نواجوان می گوید هرگز از طرف تلویزیون به طور جدی برای همکاری دعوت نشدم در صورتی که تمام فیلم های من یکی از دغدغه های نوجوانان را بررسی می کند. جالب تر اینکه مدیران تلویزیون اصلا ما را نمیشناسند و با فیلمسازان کودک و نوجوان بیگانه اندطالبی با تایید این صحبتها می گوید: به طور کل آثار خوبی در سینما ساخته شده اما نمایش داده نشده اند. من که سریال «گل پامچال» را ساختم و غالب آثارم از نواجوان می گوید هرگز از طرف تلویزیون به طور جدی برای همکاری دعوت نشدم در صورتی که تمام فیلم های من یکی از دغدغه های نوجوانان را بررسی می کند. جالب تر اینکه مدیران تلویزیون اصلا ما را نمیشناسند و با فیلمسازان کودک و نوجوان بیگانه اند. البته افرادی مثل محمدرضا جعفری جلوه مدیر فعلی شبکه دو هستند که سابقه درخشانی دارند و در گذشته در این زمینه موفق عمل کرده اند اما متاسفانه شرایط به گونه ای است که شاید امثال این افراد هم الان نمی توانند با انگیزه های پیشین کار کنند.
بیژن بیرنگ علاوه بر سینما، رسانه خانگی را هم موثر می داند و می گوید: در شبکه نمایش خانگی این فرصت برای تولید مجموعه هایی با موضوع نوجوانان (۱۳ تا ۱۹ سال) وجود دارد و فکر می کنم اگر فیلمنامه ای در این زمینه نوشته شود رسانه خانگی محل خوبی برای پرداخت به این موضوع باشد. من شخصا انگیزه ای برای انجام این کار ندارم چون محیط سینمای خانگی در بحث سرمایه گذاری و افرادی که آنجا فعالیت دارند کمی هم پیچیده است و برای ما که سالها در تلویزیون کار کردیم راحت نیست. رسانه ملی برای ما فضای خوبی فراهم کرده بود و اجازه تجربه کردن می داد تا فیلمساز در آزمون و خطا راه درست را پیدا کند ولی شبکه نمایش خانگی اینگونه نیست و باید به شرطی وارد شوی که موفقیت زودرس حتمی باشد.
وی همچنین اشاره میکند: اتفاقا سریال «عشق تعطیل نیست» هم اگر می گذاشتند مسیرش را طی کند به این حرف ها و مشکلات می پرداخت ولی بخش خصوصی توانش را نداشت. همین سریال اگر در تلویزیون پخش می شد مثل «خانه سبز» و «همسران» با مخاطب ارتباط برقرار می کرد ولی بخش خصوصی خیلی زود نگران می شود و قدرت ریسک ندارد هرچند که با همه این احوال معتقدم اگر همه شرایط فراهم باشد شبکه نمایش خانگی محل خوبی برای پرداختن به داستان های نوجوانان است.
آذرهوش درباره نکاتی که در پرداختن به دغدغههای این گروه سنی باعث غنی تر شدن محتوای این آثار می شود، می گوید: در تولید برنامه برای نوجوان نکته مهم شناخت نیازها، موضوعات جذاب و مورد توجه آنان است و البته بیان این موضوعات به زبان و ادبیات ایشان. نوجوانان امروز از درک و فهم بالایی برخوردار هستند و برای برقراری ارتباط با آنها باید به این نکته توجه کرد و البته از نصیحت و پیام مستقیم نیز اجتناب کرد.
وی همچنین در باره اینکه کدام قالب برنامه سازی برای این سن بیشتر جواب میدهد، می گوید: هر ساختاری کارکرد خودش را دارد. بستگی دارد که چه هدفی را دنبال کنیم. اگر قرار باشد برنامه ای شاد و هیجان انگیز و پر انرژی بسازیم و در آن نوجوانان را با رقابت سالم آشنا کنیم یا به دنبال استعدادهای ویژه باشیم حتما ساختار مسابقه را انتخاب می کنیم اما اگر قرار باشد محتوایی خاص در قالب سرگرم کننده و پیامی غیرمستقیم انتقال داده شود، ساختار نمایشی بهترین انتخاب است. برای انتقال اطلاعات و یا آموزش ساختار ترکیبی انتخاب مناسب تری است بنابراین با توجه به شرایط و محتوای مورد نظر ساختارهای متفاوتی انتخاب می شود و البته نیاز مخاطب هم برنامه سازی در همه ساختارهاست تا تنوع و جذابیت آنتن حفظ شود و به نیازهای مخاطبِ هدف خود هم پاسخ دهد.
سرشار نیز در پایان می گوید: تمام بار مسئولیت نباید بر دوش رسانه ملی باشد و ما برای اینکه شرایط بهتری برای نوجوانان فراهم کنیم باید از همه جوانب نکته ها را در نظر بگیریم. تلویزیون در هر کشوری بر چند ستون استوار است. این ستون ها رشته های هنری پشتیبان تلویزیون حساب می شوند که عبارتند از: ادبیات داستانی، شعر، موسیقی، تئاتر، سینما، گرافیک و ... . این ها اگر به شکوفایی رسیده باشند شبکه های تلویزیونی شان خیلی موفق خواهد بود و اگر ضعف داشته باشند تلویزیون شان هم خروجی قابل قبولی ندارد. در ایران اگر برای مخاطب نوجوان مشکل داریم یکی از دلایل اصلی آن این است که در این رشته ها ضعیف عمل کردیم و تلویزیونی که باید محصول آنها را روی آنتن بیاورد دچار ضعف می شود.
همانطور که از سخنان این کارشناسان و مسئولان ذیربط برمیآید اهمیت ساخت برنامههایی که دغدغهها و مسایل روز گروه سنی نوجوان را مطرح کند بر کسی پوشیده نیست و همچنین همگی اذعان دارند که رسانه ملی با توجه به جامعیت و سطح دسترسی آن در کل کشور وظیفه خطیری برعهده دارد ولی اینگونه نیست که دیگر نهادهای فرهنگی و اجتماعی یا بر خود وظیفهای در این زمینه قائل نباشند و یا همراهی کافی با صدا و سیما نداشته باشند. البته از سوی دیگر از برنامهریزان و اتاق فکرهای صدا و سیما هم انتظار می رود نگاه خود را نسبت به اتفاقات در جریان در جامعه واقعیتر کرده و پیش از اینکه نوجوانان کشورمان نیازهای خود را از دیگر رسانههای و ابزارهای سرگرمی تامین کنند به فکر همراهی با این قشر مهم از جامعه برآیند.
اهمیت و لزوم تفکیک برنامهریزی و تولید محتوا برای گروه سنی نوجوان از سن کودک و از سوی دیگر بزرگسال به اندازهای است که رهبر معظم انقلاب نیز بارها در بیاناتشان به این نکات اشاره کرده اند و همچنین رهنمودها و راهکارهایی نیز پیش روی مسئولان قرار دادهاند. راهاندازی زیرشاخهای از سایت رهبری ویژه سن نوجوان نیز دلیل دیگری بر اهمیت این بخش از جامعه ایران اسلامی است.
نظر شما