خبرگزاری مهر، گروه استانها - سعید عباسی: دوشنبه اول آذر ۹۵ خبری فوری در رسانهها مخابره شد. «آیت الله موسوی اردبیلی از مراجع تقلید شیعه در بیمارستان لاله تهران به کما رفت».
در پی انتشار خبر ناگهانی وخامت حال یار دیرین امام(ره) و انقلاب، یاران همگی گرد هم آمدند. پیش از همه، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و در پی ایشان آیتالله هاشمی رفسنجانی و سران قوا و دیگر شخصیتهای نظام به عیادت رفتند و در جریان معالجات انجام شده قرار گرفتند. مراجع تقلید نیز در تماسهای تلفنی جداگانه جویای حال آیتالله موسوی اردبیلی شدند و از وضعیت درمانی ایشان اطلاع یافتند.
اما تنها دو روز بعد، در ساعات میانی چهارشنبه سوم آذرماه، خبری یک خطی ایران اسلامی را در سوگ و ماتم فرو برد. آیت الله موسوی اردبیلی در سن ۹۱ سالگی به لقاءالله پیوست.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در پیامی این ضایعه را به خاندان و فرزندان و شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان تسلیت گفتند و افزودند: «ایشان علاوه بر تلاشهای علمی و فقهی، در دورهای دشوار مسئولیت سنگین ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی را بر دوش داشتند و در همه حوادث و قضایای مهم دوران حیات مبارک امام راحل در شمار فعالان و خدمتگزاران برجسته کشور به شمار میرفتند».
همچنین حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز با صدور پیامی به همین مناسبت، پنجشنبه و جمعه را در سراسر کشور عزای عمومی اعلام کرد؛ و البته دیگر مسئولان و شخصیتهای نظام و مراجع تقلید در پیامهای جداگانهای این ضایعه را به عموم مردم و مسلمانان تسلیت گفتند.
تنها اولاد ذکور خانواده موسویها
آیت الله موسوی اردبیلی که به صراحت لهجه، شوخ طبعی و آرام بودن شهره بود، از سابقون انقلاب و یاران امام خمینی(ره) محسوب میشد تا جایی که حتی برای مهاجرت از اردبیل به تهران (در پی فشارهای حکومت پهلوی به ایشان به دلیل منبرهای آگاهی بخش و پر مخاطبی که داشتند) از امام خمینی(ره) کسب تکلیف مینماید و ایشان تصمیم در این امر را به خود آیت الله موسوی اردبیلی واگذار میکنند.
البته حضور او در تهران مانند اردبیل، ارومیه و دیگر مناطق موجب خیر و برکت فراوانی برای مؤمنین و کمک به فراهم آمدن زمینههای انقلاب امام خمینی(ره) شد.
او این ارادت به امیرالمؤمنین(ع) را از بدو تولدش که مصادف با سحرگاه سیزدهم رجب ۱۳۴۴ ه.ق (مطابق با ۸ بهمن ۱۳۰۴) بود، داشت.
روزی که در روستای گورانسراب شهر خلخال، بعد از ۸ فرزند دختر، در خانوادهای بهشدت مذهبی چشم به جهان گشود، هرگز گمان نمیبرد تنها ۲ سال بیشتر نمیتواند از وجود سیده خدیجه (مادرش) بهره ببرد، چرا که او بر اثر بیماری حصبه فرزندان و تنها اولاد ذکورش را ترک می کند و باور نداشت که پدرش میرعبدالرحیم، روحانی که همه مظاهر سلطنت پهلوی را نادرست، خلاف شرع و حرام میدانست، محکوم به سه سال حبس خانگی میشود.
پدر آیت الله موسوی اردبیلی همه مظاهر سلطنت پهلوی را نادرست، خلاف شرع و حرام میدانست
شیوه راه رفتن که آموخت، در شش سالگی به مکتبخانه رفت و بعد جهت کسب دروس حوزوی، وارد مدرسه علمیه ملا ابراهیم اردبیل شد و در رمضان ۱۳۲۲ ه.ش جهت تحصیلات عالیه به شهر مقدس قم مهاجرت کرد و در یکی از حجرههای مدرسه فیضیه، رحل اقامت افکند.
از کفایه تا اسفار را نزد آیات عظام گلپایگانی، خوانساری، حائری، طباطبائی و... چنان خواند که پس از چندی عطش دانشش بیشتر شد و برای سیراب شدن به نجف هجرت کرد و در درس آیات عظام خوئی، حکیم، شیرازی، میلانی، آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی، بادکوبی و... حاضر شد و درس برخی را نیز به رشته تحریر درآورد.
این همه، از ایشان شخصیتی ساخت که امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۶۸ ه.ش در مناصب بسیار مهمی برای ایشان حکم صادر کردند؛ مانند عضویت در شورای ۵ نفره انقلاب، دادستانی کل کشور، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، شورای بازنگری قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی و هیئت امنای فرهنگستان علوم و... .
فعالیت در مسائل قضایی
اگر بخواهیم یکی از پرثمرترین گامهای زندگی آیت الله موسوی اردبیلی را نام ببریم، به جرأت میتوان گفت تدوین قوانین کیفری، جزائی و حقوقی دادگستری و انطباق آنها با موازین شرع و فقه اسلامی در کنار راهنمایی و استخراج احکام شرعی مسائل مستحدثه قضائی و تدریس یک دوره خارج کتاب قضا برای قضات و تحریر کتاب فقه القضاست.
همین امر سبب شد تا پس از شهید بهشتی که یکی از ارکان اساسی تشکیل نظام جمهوری اسلامی بود، امام خمینی(ره) مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی را بر صدر کرسی قضاوت کشور بنشانند و بیشتر از گذشته پابست پایتخت شود؛ اما او که در دوران حیات امام خمینی(ره) بارها تقاضای کنارهگیری از مسئولیتها و پرداختن به اشتغالات علمی را از ایشان نموده و پاسخ منفی شنیده بود، در شهریور سال ۶۸ پس از رحلت ایشان، به قم هجرت و اشتغالات جدیدی را مانند تدریس و بحث و اداره دانشگاه مفید آغاز کرد. البته امامت جمعه تهران را تا سال ۷۳ ادامه داد اما بیماری و کسالت مانع ادامه آن شد.
چنانکه روزگاری با خطابههای پرشورش در مساجد شهرهای مختلف از جمله ارومیه، همدان، اردبیل، بابل، بندر انزلی تأثیر بسیاری برجای گذاشت و روزی در تهران با اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانی در مسجد نصرت و ایجاد حلقه بحث فلسفی و تحقیق در علوم قرآن را با برخی از دوستان همفکر خویش مانند شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح و برخی دیگر، به صورتی جدی آغاز کرد.
یک روز انتشار مجله مکتب اسلام را در دستور کار گذاشت و روزی دیگر فعالیت اقتصادی مانند جوراب بافی، تریکو بافی و صنایع دستی (جهت مبارزه با فقر و کمک به فقرا) و روزی فعالیت سیاسی و... که همگی حاکی از عمری پربرکت و شناخت زمان و زمانه است.
درخواست حلالیت از مردم
همین روشن بینی و واقع نگری البته موجب شد تا ۴ سال پیش در سخنان پایان سال تحصیلی طلاب از مردم حلالیت بطلبد و بگوید: میخواهم از این فرصت استفاده کنم و خطاب به ملت شریف ایران، به خانوادههای شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشیدهاند، عرض کنم ما خیرخواهانه پا در این راه گذاشتیم، اما شاید کوتاهی کردهایم، شاید غفلت کردهایم. اگر مشکلات و نارساییهایی که هست به من مستند است، از همه عذر میخواهم.
اینک اما احیاگر مکتب امیرالمؤمنین(ع) و کسی که با تأسی به آن امام همام، کرسی قضاوت و رساله مرجعیت را برای اصلاح امور مردم از خود برجای گذاشت، از میان ما رخت بر بسته است و آثار و خدمات فراوانی از خود برجای گذاشته که انتظار میرود شاگردان و مقلدان ادامه دهندگان این راه باشند.
نظر شما