به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، حجتالاسلام حمیدرضا شریعتمداری به عنوان دومین سخنران سلسله سخنرانیهای دهه سوم ماه صفر با اشاره به فرازی از زیارت اربعین گفت: جهالتی که امام حسین(ع) در زیارت اربعین به آن اشاره میکند، در برابر علم، معرفت و دانایی قرار نمیگیرد. جهالتی که در اینجا مطرح شده در برابر عقل است. عقل در متون و منابع اسلامی گاهی به عنوان ابزار و راهی برای کسب معرفت مطرح شده و در بسیاری از موارد، عقل ناظر به نوعی خویشتنداری است. وقتی سخن از عقل به میان میآید، منظور این است که انسان رفتاری سنجیده داشته باشد. این عقل به این معنا محدود به اهل علم نیست بلکه در میان کسانی که اهل علم هم نیستند هم مطرح است و محدوده فراتری از اهل علم و دانش را در بر میگیرد. در عین حال ممکن است کسانی اهل علم باشند و از عقل به این معنا برخوردار نباشند.
وی در ادامه گفت: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «رب عالم قدقتله جهله؛ چه بسیار عالمانی که کشته جهل خود شدند». به رغم این که عالماند اما چون عاقل و خویشتندار نیستند و سنجیده رفتار نمیکنند، در مهلکه و لغزش واقع میشوند و میلغزند. عالم هستند اما عاقل نیستند. طبعاً این عقل ریشه دارد در علم؛ و علم سرمایه و موادی است که کمک میکند به عاقلانهتر زیستن، اما میتواند علم به معنای مصطلحش یعنی رشتههای علمی نباشد. ممکن است عقل استدلالگر که مجهولی را تبدیل به معلوم میکند، در کسی فعال نباشد، ولی در عین حال با استفاده از تجربههایی که خودش یا دیگران از سر گذراندهاند، در برخورداری از این عقل حتی از عالمان هم جلوتر باشد.
همچنین رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب به ریشه تعابیری همچون حلم اشاره کرد و افزود: در متون دینی در کنار عقل، دو سه واژه دیگر هست که به روشن شدن معنای عقل در این کاربرد کمک میکند. یکی از اینها حلم است. در روایات هست که «اطلبوا العلم و زینوا معه بالحلم والوقار»، یعنی علم را بیاموزید و زینتبخش این علم را حلم قرار دهید. یا در حدیث نبوی «علماء حلماء کادوا من الفقه ان یکونوا انبیاء»، دو صفت علم و حلم در کنار هم آمده است. شاید به ذهن کسی خطور کند که حلم به معنای صبر است و چرا در کنار علم از میان این همه خصالی که وجود دارد، به صبر توجه شده است. حلم معنای دقیقتری از صبر دارد. حلم یعنی خویشتنداری؛ و در همان معنای عقل به کار میرود؛ یعنی اگر علم دارید، یک خویشتنداری، سنجیدگی و حسابگری در استفاده از علمتان داشته باشید. آنوقت است که انسان کامل میشوید.
وی افزود: درباره واژه تقوا هم اگر ریشهیابی لغوی و کاربردهای آن در متون دینی را دنبال کنید، میبینید که بسیار به معنای همین عقل نزدیک است. تقوا هم یعنی همان خودنگهداری و خویشتنداری. انسان متقی کسی است که در برابر هر حادثهای که پیش میآید، سریع تصمیم نمیگیرد و بر اساس غریزه و طبع اولیه خود و یا خواست و فشار جامعه عمل نمیکند و حسابگری کرده و خودش را حفظ میکند. تقوا در معنای لغوی دقیقاً ناظر به همین معنا است. در قرآن کریم هم تقوا گاهی در معنای همین عقل به کار رفته است. وقتی میگوید این کتاب مایه هدایت برای متقیان است، منظور کسانی نیستند که عامل به کتاب و سنت هستند، بلکه اشاره به همان تقوای عقلی و اخلاقی است. افرادی که به حسب تربیت و یا این که شخصیتاً حتی از آغاز کودکی اهل حساب و عمل سنجیده هستند و گاه از ناحیه منتقدان و مخالفانشان متهم به محافظهکاری هم میشوند، وقتی پیام وحیانی را میشنوند، با این پیام تعامل مثبت پیدا میکنند و هدایتپذیر میشوند. مادامی که این حالت در انسان نباشد، هر پیام مثبتی هم که به انسان برسد، این پیام مثبت را درنمییابد. انسانی که عاقل به این معنا است، مادام که علم پیدا نکرده قدمی برنمیدارد و اگر علم پیدا کرد، قدم برمیدارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب همچنین گفت: امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: العاقل اذا علم امن. عالمی که به علم خودش عمل نمیکند، عاقل نیست. معلوم است که کسی که علمی پیدا کرده و بدان عمل نمیکند، حساب شده و سنجیده رفتار نمیکند. اگر کتاب «العقل و الجهل» را ملاحظه کنید، امام صادق(ع) بیش از هفتاد لشکری و سرباز را برای عقل و جهل برشمرده است. مجموعه خصال حمیدهای که به دنبالش هستیم، به عقل کمک میکنند و محصول این عقل هستند، در مقابل جنود جهل قرار میگیرند. در مقابل عقل به این معنا هوا قرار میگیرد. اگر مفاهیم قرآنی را دنبال کنید، تقابلی بین تقوا و هوا هست. ماده هوا به معنای انحنا، تمایل و سقوط است. وقتی انسان میلی پیدا میکند و سریع مطابق با خوشآمد خود عمل میکند، یعنی تقوا ندارد و خویشتندار نیست و از آن عقل و پختگی لازم برخوردار نیست. کسی که عاقل است، متاعهای ارزشمند را در مقابل دنیای ناچیز، دون و بیارزش نمیفروشد و از دست نمیدهد. تعابیری که در قرآن و حدیث در خصوص تجارت اعمال و فروختن دین به دنیا و مانند آن، همه توجه میدهد به عقلی که لزوماً در مدرسه شکل نمیگیرد و لزوماً بر اساس مطالعه کتابها شکل نمیگیرد بلکه بر اساس تجربه و بها دادن به این تجربهها و خویشتنداری و تمرین خودکنترلی است. بدین ترتیب انسان طبیعتاً به اینجا میرسد که اگر میخواهد معاملهای کند چه معاملهای بهتر از آن که بدن خود و جان خود را اگر تقدیم کند و در مقابلش به متاع ارزشمندتری برسد. در همین زیارت اربعین وقتی صحبت میشود از کسانی که با امام حسین(ع) درگیر شدند، تعبیر این است که میتوانستند از متاع و نصیب برتری برخوردار شوند ولی آن را در مقابل متاعی ناچیز فروختند.
گفتنی است این سخنرانی روز چهارشنبه سوم آذرماه ۱۳۹۵ بین نماز ظهر و عصر در محل نمازخانه دانشگاه برگزار شد.
نظر شما