خبرگزاری مهر-گروه هنر-نغمه دانش آشتیانی: مساله میزبانی از جشنوارههای سینمایی در پایتخت ایران چند سالی است که به یک مساله جدی تبدیل شده و اولین رویداد سینمایی که به طور جدی دچار این اما و اگرها شد جشنواره فیلم فجر بود که چند سالی است به ویژه در سینمای رسانهها که به نام کاخ جشنواره شناخته می شود بیشترین مشکل را دارد و هر سال این پرسش مطرح میشود که آیا باز هم برج میلاد لقب کاخ جشنواره فیلم فجر را یدک میکشد یا ممکن است اتفاق جدیدی بیفتد.
و اما از سال گذشته و در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر زمزمههای تغییر مکان کاخ جشنواره جدیتر شد و از پاییز سال ۹۴ گفته میشد که پردیس چارسو میتواند مکان مناسبی برای جایگزینی برج میلاد باشد. از آنجا که در همان سال جشنواره فیلم کوتاه تهران هم در پردیس چارسو برگزار شده و تجربهای خوب را پشت سر گذاشته بود، خیلی از اهالی مطبوعات امیدوار بودند که بتوانند فیلمهای سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را در مکانی واقع در مرکز شهر و با دسترسی راحتتر ببینند.
در نهایت و پس از بررسیهای مختلف و در نظر گرفتن دلایل مختلف از جمله اینکه امکان مخابره برنامههای تلویزیونی از چارسو فراهم نیست و همچنین مناسبات بین سازمان سینمایی و شهرداری تهران تصمیم بر این شد که باز هم برج میلاد میزبان فجر بماند و بر همین اساس اهالی رسانه سال ۹۴ و در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر تجربهای دیگر از حضور در برج میلاد را پشت سر گذاشتند؛ تجربهای که در چند سال اخیر چندان هم خوشایند نبوده و انبوه جمعیتی که در این مکان حضور می یابند عملا امکان تماشای درست فیلمها را از فعالان رسانههای رسمی میگیرند.
در حالی که سالهای متمادی است از متولیان جشنواره فیلم فجر و سازمان سینمایی انتظار میرود تمهیدی برای وضعیت صدور کارت ورود به کاخ جشنواره بیندیشند ولی این گره سال به سال کورتر میشود و هر سال عده زیادی به نام خبرنگار و عکاس و فیلمبردار و منتقد «کارت به دست» راهی برج میلاد میشوند و همین ازدحام جمعیت باعث میشود کار به اعتراضهای جدی برسد.
نرسیدن به نسخهای کارآمد و منطقی برای شناسایی فعالان رسانه جهت صدور کارت، سختگیری نکردن برای پرهیز از ورود افرادی که کارت ثابت کاخ جشنواره را ندارند، دادن اجازه ورود به مهمانان مختلف به بهانه های عدیده، نرسیدن به این باور که لازم است در کاخ جشنواره فضایی تخصصی و حرفهای برای اهالی رسانه فراهم کرد و ... را میتوان برخی از دلایلی دانست که باعث شده در این سالها مساله ازدحام در کاخ جشنواره فجر مرتفع نشود.
با بالا گرفتن انتقادها نسبت به برگزاری بخش ملی جشنواره فیلم فجر در برج میلاد، در اردیبهشت ماه سال ۹۵ بخش جهانی جشنواره فیلم فجر در پردیس چارسو برگزار شد که تجربهای موفق نیز بود. به دنبال آن در سال جاری سی و سومین جشنواره فیلم کوتاه تهران و دهمین جشنواره «سینماحقیقت» نیز در پردیس چارسو برگزار شدند که هر دو جشنواره که اولی در ماه آبان برگزار شد و دیگری در ماه آذر در حال برپایی است، با ازدحام بسیار زیاد مراجعهکنندگان رو به رو شدند تا جایی که امکان ورود به سالنهای نمایش برای خیلی از اهالی رسانه و منتقدان و سینماگران فراهم نمیشود.
نکتهای که دستاندرکاران این دو جشنواره (کوتاه تهران و سینماحقیقت) در برنامهریزی خود گنجاندهاند این است که ورود برای عموم آزاد است و حال تصور کنید در مکانی واقع در مرکز شهر و پردیسی که بالای یک مجموعه بزرگ تجاری واقع شده است و با تبلیغ اینکه نمایش فیلم رایگان است چه حجمی از مخاطب به سمت سالن های سینما راهی میشوند. جالب اینکه در گفتگوهایی با متولیان و برنامه ریزان این دو جشنواره، آنها تاکید دارند که این میزان مخاطبِ مشتاق نشان از پویایی جشنواره است و اساسا قائل به این نیستند که سیاست درهای باز اینجا جواب نمیدهد!
اشاره به این موضوع که سالنها تا اندازهای بیقاعده از جمعیت پر میشود که هم خطرآفرین است هم بار دیگر همان نسخه ناشایست اتفاقات برج میلاد در حال تکرار است، مسئولان مربوطه را قانع نمیکند و همچنان شلوغی را به حساب کیفیت جشنوارههایشان میگذارند و البته از این موضوع هم هراس دارند که مبادا با تغییر این سیاست سالنهای نمایششان خالی بماند.
نکتهای که متولیان جشنواره جهانی فیلم فجر از ابتدا پیشبینی و بدان توجه کرده بودند رسیدن به راهحلی برای گزینش مخاطبان بود که این دستورالعمل هم در انتخاب اهالی رسانه و منتقدان عملی شده بود و هم با ثبتنام قاعدهمند از مردمی که علاقمند به حضور در جشنواره بودند از بروز مشکلاتی از این دست جلوگیری کردند؛ نسخهای که میتوانست در سادهترین شکلش توسط این دو جشنواره اخیر کپیبرداری شود.
وضعیت میزبانی از جشنوارههای سینمایی آنهم در کشوری چون ایران که دستکم دارای پنج جشنواره مهم و بزرگ سینمایی است مسالهای است که خیلی زودتر از اینها باید بدان رسیدگی میشد تا تبدیل به گرهای که سال به سال کورتر میشود، نشود. گرچه به نظر میرسد رسیدگی دیرهنگام به مسایلی از این دست در حوزه فرهنگ امری عادی و مسبوق به سابقه است و سال های سال برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب و نمایشگاه مطبوعات در مصلی تهران نیز همین چالشها را ایجاد کرده است.
سر و سامان نگرفتن دفتر امور جشنوارهها در سازمان سینمایی که باید متولی اول و اصلی جشنوارههای سینمایی در کشور باشد مهم ترین دلیل بسیاری از مشکلات ما در عرصه برگزاری جشنواره هایی در حوزه هنر هفتم است که مساله میزبانی سالنهای سینما یکی از این مشکلات است و تولد قارچگونه جشنوارههای سینمایی، نبود نظارت کمی و کیفی بر آنها، نداشتن یک پردیس با کیفیت بالای نمایش فیلم و ظرفیت کافی صندلی، مشخص نبودن مکانیزم انتخاب افراد برای نشستن بر پستهای مدیریت و هیات های انتخاب و داوری جشنوارههای سینمایی دیگر مشکلاتی است که می توان اجمالا بدان اشاره کرد.
گرچه با وضعیت فعلی و اطمینان از اینکه امکان کنترل صدور کارت در جشنواره ملی فیلم فجر وجود ندارد، انتخاب پردیس چارسو به عنوان کاخ جشنواره سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر ریسک مطلق محسوب میشود ولی فکر کردن به اینکه یک سال دیگر باید ۱۰ روز کار فشرده را در برج میلاد و با شرایط سال های گذشته پشت سر گذاشت، کابوسی برای فعالان رسانه محسوب میشود که باید با صرف وقت و هزینه زیاد هر روز خود را به آنجا رسانده و پاسی از شب و یا دم دمهای صبح به خانه خود بازگردند و البته رفاه کافی برای تماشای فیلم و نگارش مطالب خود را هم نداشته باشند.
دولت یازدهم هم مانند ۲ دولت قبلی که تجربه اصطکاک با موضوع مورد بحث را داشتهاند، نتوانست کارنامه موفقی در زمینه حل مشکل میزبانی از فعالان رسانه، منتقدان و سینماگرانی که برای نمایش فیلمهایشان در سینمای رسانههای جشنوارههای سینمایی حضور مییابند، داشته باشد و حال باید دید این پرونده میتواند در دولت بعدی به سرانجام برسد و یا همچنان در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
نظر شما