به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و یار دیرین انقلاب روز گذشته به دیار باقی شتافت.
خبرگزاری مهر ۲۶ بهمن ۹۳ و به مناسبت سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در گفتگوی تفصیلی با وی سوالات مختلفی را در حوزه مسائل داخلی و بین المللی با آن مرحوم مطرح کرد. از انقلاب و حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن گرفته تا انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری. از رابطه اش با نسخه شبیه به خود یا همان حسن روحانی تا ارتباط کاری و عاطفی با رهبر معظم انقلاب و از مذاکرات هسته ای و «توافق خوب» تا عربستان، عراق، بازار نفت و سیاست خارجی. دست آخر هم یک سوال حاشیه ای و کلیدی که او بین خانواده و انقلاب، کدام را انتخاب می کند. چه بسا خواندن پاسخ های آنروز هاشمی رفسنجانی امروز اهمیتی مضاعف داشته باشد.
اکنون به مناسبت درگذشت آیت الله هاشمی گزیده ای از سوالات مهر و پاسخ های وی در اینجا بازخوانی می شود:
هرساله در آستانه دهه فجر، تحلیلهایی از سوی رسانه های بیگانه میشود که مردم تحت فشار هستند، گرفتاری دارند، از نظام فاصله گرفتند و امسال مثلاً کمتر میآیند. ولی حضور مردم در این ۳۶ سال مستمر و هر سال پرشورتر بوده و نسلهای جدید هم به راهپیمایی میآیند. سوال ما به طور مشخص این است که رمز این استمرار و حضور چیست و پیامش برای طرفهای فرا مرزی ما چه میتواند باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم، به گواهی اخبار خبرنگاران داخلی و خارجی، حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن پرشور و معنادار است و امسال خود من هم لحظاتی که در مسیر خیابان آزادی همراه مردم شدم، دیدم که جمعیت، خیلی انبوه و دیدنی است. مسؤولین صداوسیما گفتند که یک برابر و نیم سال قبل است. اینگونه احساس میکنم که اکثریت قاطع مردم ذاتاً از اینکه در ایران انقلاب اسلامی شده، راضی هستند. چون مردم مسلمان هستند و دلشان با اسلام است، به خصوص شیعیان که جایی نداشتند و الان مرکزی پیدا شده است.
مردم به اصل انقلاب دلبند هستند. نگرانیهایی پیش میآید که مبادا به خاطر شرایط و وجود بعضی از مشکلات و بعضی مواضع و مشکلات سیاسی و اقتصادی، مردم دلزده شوند و دیگر در راهپیماییها نیایند. البته میدانم کسانی دلزده هستند و نمیآیند؛ ما که نمیگوییم همه مردم آمدند! به نظر میرسد این نشان میدهد که مردم به اصل انقلاب با وجود بعضی اشکالاتش، علاقهمندند و دلشان میخواهد اشکالات برطرف شود و انقلاب بماند. تشخیص هم دادند که یکپارچگی ملی را به رخ خارجیها کشیدن، یک اعتبار بزرگ است.
در دنیایی که به دموکراسی خیلی پایبند هستند، جمعیت، رأی و حضور مردم، مهم و یک اصل است. وقتی میبینند مردم ایران در هر شرایطی و در سرما، گرما، باران و آفتاب اینگونه میآیند و هر سال هم این حضور تکرار میشود، طبعاً اثر مثبت دارد. یعنی احساس پایبندی مردم، آنها را به این نتیجه میرساند که نمیتوان با این انقلاب حالت خصومتهای تند گرفت.
از روحانیت به عنوان ستون اصلی انقلاب یاد شده است، شما آینده روحانیت را در بحث انقلاب اسلامی و همچنین حفظ انقلاب اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم اگر وضع کشور خوب اداره شود، روحانیت هم کاملاً همراه میشود که ذاتاً همراه است. اما وقتی اوضاع کشور با گرانیها، دعواها، مجادلات سیاسی و فسادهایی که شکل گرفته، بد شود، خیلیها از روحانیت زده میشوند و بیتفاوتیهایی در آنها پیدا میشود. واقعاً روحانیت یک قدرت جدی و مادر در کشور است. روحانیت در دوران پهلوی سرکوب شده بود اما قلب مردم با روحانیت بود که وقتی دوران پهلوی اول گذشت، کم کم خودش را نشان داد و تبدیل به این قدرت بزرگ شد. حوزهها و حدود هفتاد، هشتاد هزار مسجد و همین مقدار حسینیه و هر روز یک مراسم برای تولد و شهادت ائمه(ع)، محرم و صفر و ماه رمضان و فاطمیه، برنامههای دینیِ روحانیت است که به عنوان یک قدرت به هم پیوسته در سراسر کشور جریان دارد. البته هر مقدار که مشکلات در کشور باشد، مردم با روحانیت مشکل پیدا میکنند. چون روحانیت را عامل این انقلاب میدانند. لذا با حل کردن مشکلات کشور، عزت روحانیت بیشتر میشود و آینده بهتری هم میتواند پیدا کند.
در انتخابات ۹۲ اتفاقاتی در کشور افتاد و دولت آقای روحانی روی کارآمد که هم تحلیلگران داخلی و هم خود مردم اعتقاد دارند که این دولت با مواضع جنابعالی همسو است و بخش عظیمی از افرادی که الان مسئولیتهای اجرایی دارند، قبلاً در دولت شما بودند. ارزیابی تان از این دولت چیست؟ نقاط مثبت و منفی دولت تدبیر و امید را چه می دانید؟
دکتر روحانی را به طور کامل قبول دارم. ما با ایشان از مجلس همکاری داشتیم و در جنگ خیلی همکاری داشتیم و بعد هم در مرکز تحقیقات بوده اند. زمانی که من ریاست جمهوری بودم، ایشان رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور بود. ما با ایشان از لحاظ تفکر خیلی نزدیک هستیم و هیچ شبههای در صلاحیتشان برای من نیست. کابینهاش را هم با توجه به شرایط فعلی کشور، نسبتاً خوب انتخاب کرد، بالاخره مجلس هم در کابینه حق دارد و باید رأی بدهد و مسئولیت دارد.
با توجه به شرایط، کابینه قابل قبولی است. همکاران دیگری را که در مراحل پایینتر دارند خیلی نمیشناسم. از استاندارها، فرماندارها و بخشدارها بعضیها شکایت دارند و میگویند که همه خوب انتخاب نشدهاند. البته انصافاً نباید همه نیروها را یکباره بیرون ریخت و این از کارهایی بود که همیشه با آن مخالف بودیم. بالاخره همه مردم که با هم بد نیستند، تفاوتهایی دارند که باید همدیگر را تحمل کنند.
به نظرم آقای روحانی کارش را خوب شروع کرده. موضوعات مورد توجه هم خوب انتخاب شده است. مهمترین آنها مسائل خارجی است. ما باید مسائل خارجیمان را حل کنیم. رهبری هم مخالفتی با این مساله ندارند، بلکه تشویق هم میکنند. بالاخره ما میخواهیم با دنیا تعامل کنیم.
ایران کشوری با منابع عظیم است که ظرفیت تعامل با همه دنیا را دارد. الان هم نیروی انسانی ما خیلی زیاد و قوی است و هم در منابع طبیعی، به خصوص نفت و گاز غنی هستیم که اگر در دنیا اول نباشیم، دومیم. جغرافیای ما کم نظیر است. ما در نقطهای هستیم که بهترین راه خطوط هوایی از غرب به شرق و از شمال به جنوب جهان را در اختیار داریم. خطوط لوله گاز و نفت که الان حرف اول را میزند، بهترین راهشان ایران است. فیبر نوری که میخواستند از شانگهای تا برلین بکشند، نقطه مهمش ایران بود که البته کوتاهیهایی شد و در بعضی جاها عوض و چیز دیگری شد. همه اینها قدرت تعامل است. ایران اگر بخواهد با دنیا تعامل داشته باشد، میتواند هم به خیلی جاها کمک کند و هم استفادههای کلانی ببرد. معنایش این است که باید سیاست خارجی ما سیاست تهاجمی نباشد و سیاست تعاملی باشد که جزو عقاید همیشگی ما بوده است.
شرایط بعد از جنگ را به یاد آورید که خیلی فرسوده شده بودیم. تعامل با دنیا را تجدید کردیم و همین باعث شد که همه درها باز شد و به آسانی توانستیم طرحهای زیربنایی بسیار عظیم را آن هم با فاینانس خارجیها اجرا کنیم، هزینه ها هم بعد از آن از درآمد خودش پرداخته می شد و در این میان در کشورمان شغل ایجاد میشد و نیروهای ما آموزش می دیدند. این کار میتواند همیشه و در همه جا ادامه داشته باشد. برعکسش هم میشود؛ یعنی الان میتوانیم این کار را بکنیم و اگر وضع آن گونه شد، میتوانیم طرحهای مهمی را در دنیا فاینانس کنیم و به آنجا برویم و طرحهایشان را انجام بدهیم. یعنی میتوانیم همین کارهایی را که دیگران میکردند، بکنیم. چون بانکهای دنیا معمولاً پولش را میدهند و فقط اعتبار میخواهند که کشور و شرکتها باید معتبر باشند.
به نظرم ما از تعامل عقب هستیم. البته همه وقت و کار دولت برای این نیست. آقای روحانی یک تیم را در وزارت خارجه گذاشتند و وظیفه طبیعیاش همین است و دارد انجام میدهد.
مسئله مهمتر ایشان در داخل، مسئله تورم است که تورم را پایین بیاورند. بالاخره آنچه را که مردم عادی میفهمند، تورم را در غذا و لباس و چیزهای مصرفی میبینند. ضمناً توضیح داده نشده که اگر میگوییم تورم را پایین آوردیم، یعنی رشدش را پایین آوردیم. اگر قبلاً رشد آن ۴۳ درصد بوده، اینها میگویند الان ۱۴ یا ۱۸ درصد شده است. یعنی باز هم قیمتها ۱۴ درصد رشد دارند. بنابراین کارهایی کردند منتها دستشان بسته و روابط خارجی ما بد بوده است. در این شرایط جنس گران وارد کشور میشود و خیلی چیزهایی که شما میدانید. اینها(دولت) در حدی کارشان را کرده اند.
از لحاظ فرهنگی ایشان مسائلی را وعده داده بودند که همه به حق بود و بعضیها را توانستند و اجرا کردند و برای اجرای بعضیها هم مانع پیدا میشود. باید بپذیریم با توجه به شرایطی که در کشورمان هست، قوه مجریه همه کاره نیست. براساس قانون اساسی بالای سر همه ما رهبری و نظر ایشان حجت است که همه مسؤولین باید آن را درنظر بگیرند. قوه قضائیه میدان وسیعی دارد که باید با آن هم تعامل باشد. خیلی از کارهای دولت مثل بودجه و کارهای دیگر را باید مجلس تأیید کند. آقای روحانی قوه مجریه را با این شرایط در اختیار گرفته است و نباید خیال کنیم که دستش باز است و هر کاری را که بخواهد، میتواند انجام دهد.
به نظرم موفقیتهای قابل قبولی دارند، ولی آن مقداری که ما آرزو داشتیم هنوز محقق نشده است.
هنوز با هم مشورت میکنید؟
بله، با ایشان در فواصل مختلف جلسات میگذاریم و مسایل را بررسی میکنیم و اگر نظراتی لازم باشد، با هم تفاهم میکنیم. ایشان در حدی که وقت کنند، به مجمع میآیند. در مجموع رفاقت و مسایل عاطفی سر جای خودش هست. با کابینه ایشان هم همینطور است. با وزرا در حدّ کارهایی که به مجمع مربوط میشود، ارتباط داریم.
به نقاط مثبت اشاره کردید، آیا انتقادی هم دارید؟
اگر انتقاد داشته باشم، در جلسات میگویم. البته ایشان هنوز در اوایل کارش است و مشکلاتی که از دولت قبل برای ایشان باقی مانده، انصافاً از مشکلاتی که ما در جنگ تحویل گرفتیم، بدتر است. ما در جنگ خسارات و رکود و اوضاع بد سیاست خارجی را تحویل گرفتیم و الان مشکلات علاوه بر همه اینها فساد هم هست که خیلی دامنگیر شده و ممکن است بسیاری از نیروهایی که مشغول کارند با دولت همدل نباشند.
سال ۷۶ در آخرین جلسه و نشست خبری و مطبوعاتی که داشتید، در پاسخ به سوال یک خبرنگار ـ که فکر میکنم از رسانه آمریکایی بود ـ گفتید: هیچ اختلاف نظری با رهبری معظم انقلاب ندارم و حتی حاضرم برگه سفید امضا به ایشان بدهم. الان هم آیا شرایط همین است و بر همان اعتقاد و در واقع عدم اختلاف سلیقه معتقد هستید؟
من هیچوقت نگفتم اختلاف سلیقه نداریم. چون اختلاف سلیقه بین انسانها طبیعی است. با رهبری نیز در کنار روابط خیلی صمیمانه و دوستانه و کارهای فراوانی که داشتیم، طبیعی بود که اختلاف سلیقه داشته باشیم. اما با هم تفاهم و اختلافات را حل میکردیم. از آن زمان که ایشان رهبر شدند، وظیفهام بود اطاعت کنم. تا زمانی که ایشان رهبر نبودند، ممکن بود در اختلاف سلیقه به نظر خودم عمل کنم، ولی وقتی ایشان رهبر شدند، حرف ایشان حجت شد. بحثهایمان را میکنیم و وقتی که نظر ایشان اعلام شود، تابع همان هستیم.
جلسات مستمری که از سابق و دوران ریاست جمهوری و بعدها بوده، به همان شکل ادامه دارد؟
جلسات ما بستگی به کارها دارد. اینکه همین جوری بنشینیم و حرفهای جلسهای بزنیم، نیست. همیشه با هم کار داشتیم. حتی پیش از انقلاب به خاطر کارهایی که داشتیم، میبایست جلسه داشته باشیم و هماهنگ باشیم. پس از پیروزی انقلاب جلسات ما به خاطر مسؤولیتها بود که در دهه اول زیاد بود. هفتهای دو، سه بار جلسات سران و جلسات دو نفری داشتیم. موقعی که رئیسجمهور شدم، حداقل هفتهای یک جلسه داشتیم. در فاصله دو جلسه ده، پانزده موضوع جمع میشد که در جلسه بعدی، مطرح و تمام میکردیم.
گاهی ایشان به دفتر من میآمدند و گاهی من به دفتر ایشان میرفتم. بعد از اینکه دیگر رئیسجمهور نبودم، آن مقدار کار نبود و من رئیس مجمع تشخیص مصلحت بودم که براساس قانون، مشاور ایشان است. چون در اینجا تصمیم مستقل نداریم.
ما مشاور هستیم و باید مسایلی را که ایشان قبول میکند در دستور باشد بررسی کنیم و نظرمان را بدهیم و به آنجا برود و ایشان نظر نهایی را میدهند و منتشر میشود و اعلان میکنند. لذا الان آن مقدار کار با ایشان نداریم. البته جلسات دوستانه به خاطر بُعد عاطفی هنوز باقی است که باعث میشود برای کارهای کوچک هم جلسه بگذاریم.
الان در ماه یک بار همدیگر را میبینیم، مگر اینکه این فواصل چیزی پیش بیاید که باید بیشتر ببینیم و کافی هم هست. چون در آنجا همه حرفها را میزنیم. البته الان کار ایشان از من بیشتر است و خیلی کار دارند. ایشان باید نیروهای مسلح و نهادهای فراوانی که زیر نظرشان هستند، مثل صداوسیما، بنیاد مستضعفان و خیلی نهادهای دیگر را اداره کند. روحانیت و اقشار مردم علاقهمندند ایشان را سالی یک بار ببینند. مثلاً حق ائمه جمعه که ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر می باشند است که سالی یک بار بیایند و ارشاد بگیرند. مسؤولین هم همینطور. دولت، قوه قضائیه، مجلس و دیگران هم علاقهمند هستند. من این چیزها را ندارم و میدانم کار ایشان سنگین است، به همین خاطر مراعات میکنم. اگر هم ملاقاتی بخواهم، فوری انجام میشود.
کسانی که شما را میشناسند چه طرفداران و چه منتقدان اذعان دارند که شما یاور دیرین انقلاب بوده اید و خدمات ارزنده ای در سالهای قبل و بعد از انقلاب داشته اید. اما این روزها بحثهایی در فضای جامعه و رسانه ها درباره خانواده تان وجود دارد و این پرسش که اگر آقای هاشمی بخواهد بین انقلاب و خانواده انتخاب کند، چه تصمیمی خواهد گرفت. دیدگاهتان در این باره چیست؟
کسانی این مسایل و این حرف را مطرح میکنند یا مغرض و یا نسبت به سابقه خانواده ما جاهل هستند. نمیگویم اصیلترین خانوادهای که به این انقلاب پایبند باشد، خانواده ماست، ولی بچههای من از روزی که چشمشان را باز کردند، پدر خانواده را در مبارزه و زندان و مادرشان را در تلاش برای آزادی پدر دیدهاند. در جنگ، مهدی و یاسر هر دو مجروح شدند. یکی شیمیایی شد و دیگری مجروح. خوشبختانه از لحاظ زندگی هم احتیاجی نداشتند و ندارند که دنبال کارهای مادی بروند. همه انقلابی و در عین حال نسبت به بعضی از کارهایی که میبینند، منتقد هستند و همان انتقاداتشان باعث میشود که بعضیها این حرفها را بزنند. من فکر میکنم خانواده ما در انقلاب بزرگ شده و در انقلاب میماند و با انقلاب میمیرد.
همانگونه که مستحضرید، مذاکرات هسته ای به نقطه حساس خود رسیده و شعارهای مردم در راهپیمایی اخیر هم پیام روشنی برای غرب و تیم مذاکره کننده مبنی بر استقامت بر حق هسته ای داشت. حضور مردم چه تأثیری بر مذاکرات دارد و پیامش برای کشورهای مقابل چیست؟
حضور مردم بر مسایل خارجی و نگاه جهانیان تأثیر دارد. یعنی استحکام نظام را از این حضور میفهمند. پایداری نظام را میفهمند. روی ایران و جمعیت ایران حساب میکنند و میگویند که مردم بیتفاوت نیستند. حساب جدیدی باز میکنند. از لحاظ ارزش اجتماعی، دنیا به این کار ارزش میدهد. به نظرم همه پیامهایش به خارج مثبت است. به عنوان مثال، میتوان به مراسم اربعین که در عراق اتفاق افتاد، اشاره کرد. دو، سه سالی است که این مراسم انجام میشود، ولی این دفعه خیلی وسیع و دیدنی بود. نظر دنیا با دیدن این صحنه خیلی فرق کرد.
در سال ۸۱ بحث هستهای ایران در دستور کار شورای حکام قرارگرفت و خرداد همان سال اولین بیانیه و شهریور هم اولین قطعنامه صادر شد. سال ۸۵ به شورای امنیت رفت و الان بیش از ۱۲ سال است که پرونده هسته ای جریان دارد. اخیراً هم مذاکرات بعد از ژنو ادامه داشته است. مقام معظم رهبری در صحبتهایی که داشتند، اشاره کردند که توافق باید یک مرحلهای باشد و قابل تفسیر نباشد و این بحثی که میگویند توافق نکردن بهتر از توافق بد است، حرف جمهوری اسلامی هم بود و ما هم همیننظر را داریم. یعنی فقط آمریکاییها نیستند که اینگونه میگویند. سوال من به طور مشخص این است که مشخصات و مختصات یک توافق خوب از نظر جنابعالی چیست؟
خیلی روشن است. حقوق ما نباید ضایع شود. ما حقوقی داریم که عضو آژانس هستهای در ژنو هستیم و حقوق آنجا هم روشن است و میتوانند از همه منابع صلحآمیز هستهای برخوردار باشند. طبعاً این برخورداری، تکنولوژی میخواهد. آنها مسؤولیت دارند که به ما کمک کنند و نه اینکه مزاحمت ایجاد کنند. در اساسنامه آنها این نکته هست و ما هم مطالبه میکنیم. ما قطعاً دنبال (فناوری) هستهای «نظامی» نیستیم. ممکن است گزارشهایی که منافقین و دیگران میدهند، در حدی باشد که آنها حساس شوند. یا ممکن است به خاطر بعضی از خریدها و بعضی از چیزهایی که میتواند دو منظوره باشد، شبهه داشته باشند.
اگر ما درصدد هستهای نظامی بودیم، رهبری نمیآمدند که فتوا بدهند و به جایش یک بیانیه سیاسی میدادند. وقتی فتوا میدهند، معنایش این است که اعتبار اجتهاد و مقامشان را در جامعه در گروی این فتوا میگذارند. آنها باید این را بفهمند. وقتی میخواهیم فقط برای کارهای صلحآمیز استفاده کنیم، باید براساس معاهدههای بینالمللی کمک کنند و حقمان محفوظ باشد.
البته در کنار این، یک موضوع دیگری هم هست که آژانس میگوید: «من هم باید ناظر باشم و مطمئن باشم» باید این را هم تأمین کنیم و وظیفه ماست که تأمین کنیم تا بگذاریم آنها مطلع باشند و ببینند که ما به طرف مسائل نظامی نمیرویم. اگر این قیدها پیش بیاید، ما باید آمادگی نظارت را داشته باشیم و آنها هم باید حقوق ما را بدهند.
این توافق، خوب است. توافق بد این است که بخواهند بعضی از حقوق ما را نادیده بگیرند یا جلوگیری کنند. اگر این گونه باشد، بد است، منتها نسبی است، اگر بخواهند زیاد تجاوز کنند، سخت تر است و اگر جزیی باشد باز هم بد است. ولی به بدی کارهای دیگرشان، یعنی سلب حق مردم ایران نیست.
به نظرم حرف رهبری خیلی روشن است. این توافق خوب و بد را خود آنها میگویند. اول رژیم اشغالگر قدس و بعد آمریکاییها گفتند که اگر توافق نشود، از توافق بد بهتر است. ما هم همیشه قبول داشتیم. منتها بد را آنها به صورت دیگری معنا میکنند و ما هم به گونه دیگری معنا میکنیم. آنها این گونه معنا میکنند که ردّپایی پیدا نشود که ما دنبال هستهای نظام هستیم و ما این گونه معنا میکنیم که از حقوق ما چیزی کم نشود. این تفاوت وجود دارد، ولی قابل تفاهم است.
تعداد سانتریفیوژها هم در همین مقوله میگنجد ...
بله. اگر اینها عاقل باشند، ما بیش از اینها لازم داریم. بالاخره همین نیروگاه هستهای که داریم و همه آنچه که الان در نطنز و فردو داریم، نمیتوانند سوخت نیروگاه بوشهر را تأمین کنند. البته سوخت آن را روسها تعهد دارند و فعلاً میدهند. بنا داریم چند نیروگاه دیگر بسازیم و باید هم بسازیم و این حق و مصلحت ماست که بسازیم. لذا باید به موازات آن، قدرت غنی سازی ما بالا برود. فکر میکنم اگر به تفاهم برسیم و با نظارت کامل هم باشد، دیگر دلیلی برای کارشکنی آنها وجود نداشته باشد. مثلاً میگویند ما از خارج به شما سوخت میدهیم که این حرف دلیلی ندارد. الان تعداد زیادی از کشورها مثلاً ژاپن هستند که اینها را دارند. آنها هم همین بحثها را با آژانس داشتند تا به اینجا رسیدند. من فکر میکنم معنای توافق خوب برای ما همین است که چیزی از حقوقمان کسر نشود.
دورنمای خاورمیانه را چگونه میبینید؟
الان خوب نمیبینم و بد میبینم. به خاطر همین اوضاعی که میگویید. اولاً به خاطر قدرتی که تروریستها پیدا کردند. در آخرین خبرها بود که تروریستها از الانبار آمدند و البغدادی نزدیک پایگاهی است که نظامیهای آمریکا در آنجا دارند تعلیم میدهند. البته هنوز جنگ است و شاید نتوانند بمانند. اینها قدرت کمی نیستند. اگر کسانی حمایت دولتی را نداشته باشند، با این وسعت نمیتوانند کار کنند و در حد کارهای تروریستی و انتحاری خواهد بود که در جایی ضربهای بزنند یا انفجاری انجام دهند. ولی الان کشور درست کردند. در نقشه نگاه کنید، تقریباً یک ثلث سوریه و یک ثلث عراق را اشغال کردهاند که به اندازه انگلیس شده است! فکر میکنم این مشکلات به آسانی حل نمیشود. در یمن مسأله خیلی جدّی است. یعنی در آنجا القاعده و سنیها اکثریت هستند.
در جنوب و شمال مسألهای بود که حل شده بود که دوباره الان اوج میگیرد. (انقلابیون یمن) در حاشیه عربستان هستند و عربستان از پیروزی الحوثیها نگران است. وزرای خارجه شورای همکاری خلیجفارس جلسهای گذاشتند تا اجازه بگیرند که کار نظامی بکنند. من الان نگران یک جنگ در آنجا هستم. گویا شورای امنیت هم جلسهای داشت که روسیه وتو کرد. این برای من تازگی دارد. چون دیروز(شنبه۲۵ بهمن) خبری منتشر شد که کشتی حامل تسلیحات روسیه برای الحوثیها به آنجا رفت. اگر این باشد، مسأله یک مقدار بالاتر رفته است. افغانستان را هم میبینید که به هیچ وجه با هم کنار نمیآیند و عدهای معتقدند شیعه مهدورالدم است. در پاکستان هر روز میبینید یک مسجد را منفجر میکنند. میتوانیم همه اینها را ما با ملک سلمان حل کنیم اما یک دید و همکاری وسیع باید باشد. برای آغاز میتوان با این دو دولت کار را شروع کرد و به تدریج جلو رفت.
نظر شما