به گزارش خبرنگار مهر، نمایش رادیویی «تاوان» درباره زنی است که هر روز روی قبر شوهرش دسته گلی را پیدا می کند و میفهمد که اینها متعلق به مادر پسری است که شوهر او را کشته است.
بخشی از دیالوگ های این نمایش را در زیر می خوانید و میتوانید نمایش را به طور کامل در فایل ضمیمه گوش کنید. همچنین مخاطبان میتوانند برنامه های رادیو نمایش را روی موج ۱۰۷.۵ بشنوند.
- وای بازم این گل ها... کار کیه خدایا؟ بالاخره که من پیدات می کنم.... یعنی خودشه؟ عههه خانم وایسا... خانم با شمام... صبر کن چرا فرار می کنی؟ وایسا شما کی هستی؟ من می شناسمت آره؟ اگر نمی شناسمت پس چرا داری ازم فرار می کنی؟ وایسا بهت می گم.
*من و نمی شناسی؟ خوب نگام کن.
- مگه میشه نشناسمت؟
*آره. مگه میشه نشناسی؟ ۶ ماه آزگار هر روز پشت در خونت بودم. چقدر التماست کردم رضایت بدی پسرم قصاص نشه؟ تو که بی شوهر بودی دختر. به پات افتادم نگذاری من بی پسر بشم. من غیر از اون کسی و نداشتم ولی حالا سینه قبرستون دراز کشیده...
نظر شما