خبرگزاری مهر- گروه سیاست- رضا رضائی: عضو شورای مرکزی جمعیت نیروهای انقلاب اسلامی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به تحلیل تیتر اخیر روزنامه آفتاب تحت عنوان «آسیاب به نوبت» که عکس ناطق نوری را در کنار مرحوم هاشمی گذاشته بود، پرداخته است.
سال های پیش و در انتخابات ریاست جمهوری چند دوره قبل که آقای ناطق رقیب آقای خاتمی بود، به هیچ کسی شبیه نبود الا به خود ناطق نوری! حتی سال های بعداز آنهم همینطور بوده؛ اما چطور می شود که ناگهان ایشان در تیتر های برخی جراید، می شود «اشبه الناس به هاشمی» و خلاصه می رود در نوبت آسیاب؟
یاد مواضع اخیر و چرخش های بی بی سی فارسی می افتم که در روزهای اخیر هم بارها شاهد آن بوده ایم. مثلا در مورد آقای هاشمی از نگاه آن ها، گاهی ایشان بد است و گاهی خوب و شاید خوب تر از پیش و در نهایت باز همان آش و همان کاسه و آغاز دوباره توهین ها به ایشان!
و اما تیتر یک روزنامه آفتاب یزد ۲۸ دی ماه با عنوان «آسیاب به نوبت» که با عکس آقای ناطق در کنار مرحوم هاشمی همراه بود را به دو حالت خوش بینانه و بدبینانه می شود تحلیل کرد: نگاه خوش بینانه آنست که پس از فوت آیت الله، هدایت جریان اصلاح طلب بر عهده آقای ناطق باشد. ولی در نگاه بدبینانه آقای ناطق قربانی سیاست های رسانه ای آن ها می شود. یعنی کسی که در نگاه تبلیغاتی آن ها بد بوده، حالا خوب است و شاید خوب تر از پیش و شاید بالعکس!
اما در این مجال به یادداشت سه شنبه گذشته روزنامه آفتاب یزد با عنوان آسیاب به نوبت به قلم رئیس هیئت مدیره بنیاد باران، می پردازم و به نکاتی در پاسخ به برخی از بندهای آن اشاره می کنم:
در ابتدا نگارنده یادداشت فوق الذکر به صحبت های آقای ناطق در مراسم ترحیم آقای هاشمی اشاره می کند که «خیلی بد است شخصیت هایمان تا هستند به آن ها توهین کنیم و تا رفتند بر سرمان بزنیم». قابل ذکر است: شخصیت های انقلاب اسلامی تا زنده اند هم می توانند در بالای سر ملت انقلابی قرار گیرند اما عکس آن و اینکه به قول نگارنده آن یادداشت چه می شود آن ها مظلوم می شوند! فرصتی مفصل می طلبد تا ضمن تشریح واژه ظالم و مظلوم، به معرفی جنبه های حقیقی آن نیز اشاره کنیم.
در ادامه، اینگونه متصور است که نگارنده آن یادداشت به جای طلب خیر برای آقای ناطق یا هر مسلمان دیگر، طلب شر می کند و از ایشان به عنوان مظلوم بعدی! یاد می کند با این مضمون که «آخرین مظلوم، هاشمی بود و بعد از این خدا می داند که نوبت چه کسی باشد».
نویسنده اشاره می کند به اینکه «خودمان خرابکاری نکنیم بعد بگوئیم کار نفوذی هاست». باید عرض کنم: نفوذی ها از عالم دیگری نیامده اند و احیانا انسان های فضایی نیستند! جسارتا این خود من و شما هستیم که در صورت بی بصیرتی می شویم نفوذی.
نگارنده یادداشت فوق الذکر در ادامه به ردصلاحیت آقای هاشمی در انتخابات سال ۹۲ با این عنوان که این اتفاق در مخیله ام نمی گنجد اشاره می کند. البته در این بحث خود و جنابعالی را در این سطح نمی دانم که در مورد آن قضاوت بکنیم چراکه آن خود، مرجعی دارد که از ابتدای انقلاب و در تمام انتخابات ها کار خود را به خوبی انجام داده و حالا ممکن است برخی مواقع ردصلاحیتی قابل تمجید بعضی باشد! و در برخی مواقع خیر!!
اما صغری و کبری چیدن تان برای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام هم جای تعجب دارد. حالا که اسم آقای ناطق و چندنفر دیگر برای ریاست مجمع بر سر زبان ها افتاده، گویی ترس برتان داشته!! رسانه های اصولگرا را عامل تخریب ایشان معرفی می کنید و بر سر و سینه می زنید که وامصیبتا و واویلتا... می گویید اصولگرایان در هراس از ریاست آقای ناطق در مجمع، لباس رزم بر تن کرده اند و..! جسارتا باید به استحضار برسانم آیا این همان لباسی نیست که زمانی نیز علیه ایشان بر تن دوستانتان بود؟! البته خدا را شکر که سایه حضرت آقا بالای سرمان است و در انتخاب ها و احکام خود، کوچکترین تردید و شائبه ای را باقی نمی گذارند؛ بنابراین کافیست در این رابطه چندروزی را صبر بفرمایید.
راستی کاش از خود آقای ناطق بپرسید که آیا ایشان هم به اندازه دیگر عزیزان، مایل است تا جای مرحوم هاشمی را پر کند و یا شیخوخیت بین آقایان را بر عهده بگیرد یا خیر! تا اینقدر به زحمت نیافتاده و قلم فرسایی نفرمایید و احیانا نداشتن دلخوشی اصولگرایان از ایشان(به زعم نگارنده آن یادداشت) را به پر کردن پست های خالی توسط جناح خود ربط ندهید.
نظر شما