به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «شورش خراسان و صولت السلطنه هزاره (زمستان ۱۳۲۰)» نوشته کاوه بیات به تازگی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب ششمین و جدیدترین عنوان مجموعه «برگی از تاریخ» است که توسط این ناشر چاپ می شود.
پیش از این کتابهای «جاسوسی در حزب»، «ستون پنجم»، «مسئله شوروی: واقعیت انکارناپذیر»، «جمال زاده» و «سالهای مهاجرت» از مجموعه مورد اشاره چاپ شدهاند.
یکی از پیامدهای برکناری رضاخان و فروپاشی تشکیلات انتظامی کشور در جریان وقایع شهریور ۱۳۲۰، بروز رشته آشوبها و شورشهای اعتراضآمیزی در نقاط مختلف کشور به ویژه مناطب عشایری بود. در خراسان نیز مردی به نام صولت السلطنه هزاره توانست با تکیه بر سوابق تاریخی ایل هزاره و همچنین بهرهبرداری از زمینه مساعدی که جور و ستم نظام پهلوی به جا گذاشته بود، نه تنها عشایر شرق، شمال و غرب خراسان، بلکه بسیاری از دیگر اقشار مردم را نیز برانگیزد و برای مدت زمانی کوتاه در زمستان ۲۰، بر بخش گسترده ای از خراسان حکومت کند.
شورش مورد اشاره که با توجه به برخی جوانب آن مانند اعلامیههای صولت السلطنه در آن ایام از مواضع به نسبت تندی برخوردار بود، از جمله بسیار وقایع و حوادث مهمی است که در مجموع کل تاریخ این دیار را تشکیل میدهند.
بیات در مقدمه کتاب پیش رو می آورد: در این بررسی پس از اشاره مختصری به گذشته ایل هزاره و نقش آنها در تاریخ معاصر خراسان، نخست شورش زمستان ۱۳۲۰ و نحوه شروع، گسترش و بالاخره خاتمه یافتنش مورد توجه قرار گرفته، سپس بخشی نیز به پایان کار صولتالسلطنه اختصاص یافته است. در میان رشته شورشهایی که پس از شهریور ۲۰ دامنگیر ایران شد، ماجرای صولتالسلطنه را میتوان در مقایسه با تحولات مشابه در آذربایجان و کردستان و فارس، ماجرای نسبتاً محدودی محسوب داشت. زیرا این حرکت مدت زمان کوتاهی بیش ادامه نداشت و اسناد نسبتاً قابل توجهی از آن برجای مانده است...
به غیر از پیوستهای مفصل کتاب، این اثر ۳ فصل کلی دارد که به ترتیب عبارت اند از: هزاره ها، شورش خراسان و سرنوشت صولت السلطنه.
محمدرضاخان شجاعالملک، صولت السلطنه هزاره، در تهران، در مشهد، سقوط تربت جام، تحولات مشهد، کردهای خراسان، اعزام قوای نظامی از تهران، تربت حیدریه، جنگ سنگ بست، اعاده اقتدار دولت در جنوب شرقی خراسان، اعاده اقتدار دولت در شمال غربی خراسان، در کلات نادری، منصور و تقاضای تعقیب صولت السلطنه، صولت السلطنه و تقاضای رسیدگی به خواسته هایش و مرگ صولت السلطنه، بخش های مختلف فصل های سه گانه این کتاب را تشکیل می دهند.
پیش از شروع فصل های اصلی کتاب، این عبارات از رضاقلی هدایت از «ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری» درج شده است: مملکت خراسان فی المثل به مثابه دریایی است طوفان زا که در هر کنارش زوارق وجود گروهی درشکند یا بحری موّاج که چون به تموج درآید موجی فرو نشسته موج دیگری برخیزد، چه محل و مکان طوایف مختلفه است که هریک به سرافرازی و گردن کشی خو کرده اند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
تمام افراد پاسگاه های امنیه در اطراف شهر به تربت حیدریه احضار شده و در مرکز امنیه که خارج از شهر بود متمرکز شده بودند. آنها دستور داشتند که فقط از مقر خود دفاع کنند. با آنکه در خلال این مدت از مرکز تقاضای اعزام قوای تقویتی شده بود، اقدامی در این زمینه به عمل نیامد و بالاخره در شبانگاه ۱۳ بهمن عشایر شورشی از چهار طرف بر پایگاه امنیه هجوم آوردند و زد و خورد شدیدی صورت گرفت. در این میان عده ای از امنیههای محصور که خوافی بودند نیز به فرماندهی استوار نوری با اسلحه خود، مرکز امنیه را ترک گفته، به شورشیها پیوستند. عصر روز بعد (۱۴ بهمن) حدود ۳۰ امنیه برجای مانده به اتفاق فرمانده گروهان تسلیم شدند. سپس شهربانی تربت حیدریه نیز خلع سلاح شد و پروندهها را آتش زدند. بر اثر وساطت ایزدپناه، فرمانده گروهان امنیه آزاد شد و شورشیان همان روز شهر را ترک گفتند.
این کتاب با ۱۷۶ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۶۵۰ نسخه و قیمت ۲۵۰ هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما