به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «آستانه تجدد» عصر روز گذشته، ۱۱ بهمنماه، با حضور داود فیرحی، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، کاظم قاضی زاده پژوهشگر و مدرس دانشگاه و عبدالله نصری استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) برگزار شد. فیرحی در ابتدای این نشست با بیان اینکه رابطه دین و دولت در تمام کشورها مطرح و از موضوعات مهم است، گفت: رابطه دین و دولت جدید و سابقه آن تنها مربوط به ما نیست و در اروپا هم مطرح بوده است. من در توضیح بیشتر این موضوع میخواهم به مقاله «فقه مشروطه» در انگلستان و ایران که بین دو نفر شخصیت موافق و مخالف نوشته میشود و همچنین کتاب «پدرسالار» اشاره کنم.
وی در ادامه افزود: در ایران مرحوم نائینی و شیخ فضل الله نوری درباره انتقال سلطنت مطلقه به دولت مدرن سخن گفتهاند. لحن استدلال نویسنده کتاب «پدر سالار» شبیه استدلال شیخ فضل الله نوری است و استدلال مرحوم نائینی هم شبیه جان لاک است. در هر دو دین اسلام و مسیحیت شاهد رابطه دین و دولت هستیم. اگر مرحوم نائینی در چارچوب تشیع این رابطه را بررسی میکند، در مذهب پروتستان هم این موضوع بررسی میشود. اگرچه مذهب پروتستان همانند مذهب تشیع عقلگرا و واقعگرایانهتر است. به هر حال این معما دیرینه است و تا زمانی که نتوانیم رابطه دین و دنیای مدرن را حل کنیم، جامعه ما نمیتواند وارد یک رابطه دموکراتیک و بدون تنش شود.
فیرحی افزود: سه دیدگاه درباره دولت مدرن و رابطه آن با مذهب وجود دارد؛ گروهی دولت مدرن را نفی میکنند و میگویند مذهب بیشترین انس را با سلطنت دارد و علاقهای به تجدد ندارند که شیخ فضلالله نوری هم در این دسته قرار میگیرد. گروهی دیگر علاقهای به مذهب ندارند و میگویند این دو با هم جمع نمیشوند و معتقدند باید مذهب و دولت از هم تفکیک شوند. هر دو این نظریه ها ایراداتی دارند، مثلا نظریه سلطنتگرا، واقعیتهای تاریخی را در نظر نمیگیرد و نمیداند که دولت مدرن ضرورت زندگی و جامعه است و مشکل نظریه دوم این است که مذهب را نفی میکند و واقعیتهای جامعه را همانند نظریه سلطنت نمیبیند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: مرحوم نائینی به جریان سوم معتقد است و میگوید عبور از سلطنت به دولت مدرن، منع شرعی ندارد، بلکه با حمایت شریعت مواجه است. او دولتهای سلطنتی را، دولتنما میداند و معتقد است که ذات دولت امانتی است و از ابتدا مشروطه بوده است، بنابراین مرحوم نائینی بین دولت جدید، ملیت ایرانی و مذهب تشیع آشتی برقرار میکند.
وی در ادامه افزود: بررسی شخصیت مرحوم نائینی برای نوشتن تاریخ دولت جدید ما ضروری است، در ادبیات مرحوم نائینی نگارشی وجود داشت که من آن را شرح دادم. او فقیه اهل اصطلاح بود و معتقد بود که آنهایی که مطالب او را میخوانند هم به فقه و مسائل اصولی آشنا هستند. بنابراین ادبیات نائینی فشرده، مختصر و تلگرافی است.
فیرحی با بیان اینکه این ادبیات ایجازی، خواننده را دچار اختلال میکرد، گفت: تلاش من این بود که قفلهای کتاب مرحوم نائینی را برای نسل جوان باز کنم. این کتاب برای سطح متوسط دانشجویان و طلبههایی که علاقه مند به سیاست هستند نوشته شده و کتاب مرحوم نائینی خیلی دیر وارد گفتوگو با مخاطب میشود. اما من تلاش کردم با ارجاع به آثار مرحوم نائینی و ادبیات او دیدگاههای او را روشنتر کنم تا شاید نائینی بتواند با نسل جدید ما گفتوگو کند.
فیرحی گفت: زبان کتاب نائینی فقهی و اصولی است و روشنگران و اندیشمندان معاصر ما مباحث خود را با فلسفه و اخلاق گره زدهاند و روشنفکران دینی ما هم روی اخلاق و مباحث فلسفی تکیه زدهاند. اما من فکر میکنم اخلاق و فلسفه نمیتواند برای جامعه قانون درست کند چون از قدیم آنچه جامعه را اداره میکرده فقه بوده و مرحوم نائینی هم کوشش کرده فقه را تبدیل به قانون کند و از این منظر راهی برای حقوق نوین باز شود. نائینی پلی برای انتقال دستگاههای فقهی به حقوق موضوعی بود. او میگفت باید روشن شود که چرا ما باید قانون بنویسیم و انتخابات داشته باشیم. مرحوم نائینی بر این امر استوار بود که چارهای نداریم جز اینکه زندگی را قانونی کنیم و باید از دستگاههای فقهی پلی به قانون بزنیم.
وی درباره عنوان کتاب «درآستانه تجدد» نیز توضیح داد و گفت: مرحوم نائینی و کتابش دقیقاً در مرز است و یک چشم و پا در سنت و یک چشم و پا در تجدد و دولت مدرن دارد. نام کتاب نیز بر همین اساس انتخاب شده و «در آستانه» بدین معنی است که اگر از بیرون نگاه کنیم مرحوم نائینی را در سنت میبینیم و اگر از درون سنت او را بررسی کنیم، او را جزئی از تجدد میدانیم و شاید از این طریق قفل ادبیات مرحوم نائینی را برای نسل جوان باز کنیم.
فیرحی در پایان یادآور شد: علمای ما توحید و نبوت را بعد از بحث سیاسی مطرح میکردند و بحث سیاسی ذیل نبوت بود. این مسئلهای است که در اندیشه مرحوم نائینی وارونه میشود و همین عجیب است. او بحث را از سیاست شروع میکند و پس از آن ولایت را مطرح میکند و به امامت میرسد. بحث او دقیقاً سیاسی و در طبقه بندی سیاسی مدرن قرار میگیرد.
نظر شما