خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-صالح قاسمی: «یک عدّهای خیال میکنند اثبات تشیّع به این است که انسان به بزرگان مورد اعتقاد اهل سنّت و دیگران بنا کند مدام بدوبیراه گفتن؛ نه، این خلاف سیرهی ائمّه(ع) است. اینکه شما میبینید رادیوها یا تلویزیونهایی در دنیای اسلام به وجود میآید که کار آنها این است که بهعنوان شیعه و به نام شیعه، به بزرگان مورد اعتقاد بقیّهی فِرق اسلامی بدگویی کنند، این معلوم است که بودجهاش بودجهی خزانهداری انگلیس است؛ این بودجهاش بودجهی انگلیس است، این شیعهی انگلیسی است. هیچکس خیال نکند که گسترش شیعه و اعتقاد تشیّع و استحکام ایمان شیعی به این بدوبیراه گفتن و به این طرز حرف زدن است؛ نخیر؛ اینها عکس عمل میکند. وقتی شما بدوبیراه گفتید، دُور او یک حصاری کشیده میشود از عصبانیّت، از احساسات، و دیگر حرف حق هم برایش قابل تحمّل نیست. ما حرف حسابی خیلی داریم، حرف منطقی خیلی داریم، حرفهایی که هرکسی که صاحب فکر است اگر بشنود، آنها را قبول میکند؛ بگذارید این حرفها شنیده بشود، بگذارید این حرفها امکان نفوذ در دلهای طرف مقابل را پیدا کند. وقتی شما فحش دادی، وقتی بدوبیراه گفتی، یک سدّی کشیده میشود و این حرف اصلاً شنیده نمیشود، گوش نمیکنند، این کارِ دشمن است. دشمن، منتظر فرصت است؛ دشمن از هر فرصتی استفاده میکند. ما حرف حق داریم، حرف منطقی داریم، حرف محکم داریم.»
آنچه خواندید بخشهایی از بیانات امامالمسلمین، آیتالله خامنهای است که در سیام شهریور سال جاری و به مناسبت عید سعید غدیر در دیدار اقشار مختلف مردم ایراد نمودند و برای چندمین بار با تکرار عنوان «شیعه انگلیسی» اذهان خواص و عوام جامعه اسلامی را به جریانی انحرافی، وابسته و منسوب به تشیع متوجه نمودند که طی سالهای اخیر با گسترش فعالیتهای افراطگرایانه خود درصدد وهن بیشتر آموزههای مکتب مترقی و نورانی اهلبیت(ع) هستند. آنچه در ادامه میخوانید یادداشتی است که، صالح قاسمی، نویسنده کتاب «مرجعیت موروثی یا تشیع انگلیسی» و پژوهشگر حوزه تمدن نوین اسلامی به همین بهانه نگاشته است؛
سوالات بیپاسخ ما از جریان «تشیع انگلیسی»
عبارت شیعه لندنی یا تشیع انگلیسی اصطلاحی است که ابداع رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی(مدظله) است و ناظر به یک جریان فکری و فرقهای از افراطگرایان منسوب به تشیع است که سالیانی است که با پروپاگاندا و صدای بلند مجازی و رسانهای و تحت الحمایه امپراطوری رسانهای مسلط جهانی درصدد هستند که خود را نماد و نمایندگان مکتب نورانی و مترقی اهل بیت (ع) معرفی نمایند.
فارغ از اهداف این نشانی انحرافی که صحنه گردانان این جریان افراطگرا به افکار عمومی مسلمانان و غیر مسلمانان جهان میدهند، تظاهرات بیرونی این نحله انحرافی منتسب به شیعه در دو طیف داخلی و خارجی و یا بعبارت دیگر به دو جناح فکری-پشتیبانی و جناح اجرایی-عملیاتی قابل دستهبندی است که این نوشتار درصدد طرح سوالاتی از جناح پشتیبانی و ایدئولوژیک یا همان طیف داخلی جریان تشیع انگلیسی است. امروزه این جریان افراطگرا در بیت آقای سیدصادق شیرازی که از نوادگان سیدآقابزرگ شیرازی، برادر میرزای شیرازی بزرگ، صاحب فتوای تحریم تنباکوست، بروز و ظهور دارد و لذا می توان گفت، وی در حال حاضر لیدر فکری اندیشه افراط و شبهتکفیر در اردوگاه مذهب نورانی تشیع است.
سیدصادق شیرازی پس از وفات برادر بزرگترش، سیدمحمد شیرازی، همچون وی خود را میراثدار کسوت اجدادش دانست و بلافاصله بعد از مرگ برادرش خود را مستحق منصب مرجعیت و اداره بیت برادر مرحومش معرفی نمود.
اگرچه این مقدمه کوتاه برای طرح ابهامات بسیار و انحرافات عمیق جریان تحت هدایت بیت آقای سیدصادق شیرازی ناکافی است، با این وجود برای عدم اطاله نوشتار، پردازش سایر وجوه و مختصات این تفکر شبهتکفیری را به مجال دیگری واگذار کرده و در ادامه به طرح چند پرسش کلیدی و راهبردی بسنده می کنم.
- چرایی بدعت خطرناک موروثیکردن کسوت شریف مرجعیت که بایسته احراز صلاحیتهای علمی و فقهی است با چه هدفی در بیت آقای سیدصادق شیرازی نهادینه شده است و آیا به تبعات و پیامد های درون مذهبی و فرا مذهبی این بدعت بیسابقه در جهان تشیع اندیشیده شدهاست؟ چرا این جریان هیچگاه حاضر به توضیح و تبیین علل این اقدام و ادله ابداع این بدعت بیپایه بر نمیآیند؟
- جریان فکری شیعه لندنی که امروز در داخل در بیت آقای سیدصادق شیرازی ظهور دارد، قویا مسیری را طی می نماید که منجر به فرعیسازی اصول و اصلینمایی فروعی از معارف نورانی مکتب اهل بیت (ع) است. اگر این قشریگری و توقف در پوستههای شعائر دینی به امری عرفی و همگانی بدل گردد، آیا چیزی از مغز و لب آموزههای انسانساز و جهانگستر مذهب مترقی تشیع برای هدایت افواج سرگردان بشری در پهنه کنونی عالم باقی خواهد ماند؟
- شعار فریبنده و بعضا موجه جلوه دادهشده «سکولاریسم» و جداسازی معنویت و محبت اهل بیت (ع) از عالم اجتماعیات و سیاسیات، آن هم در دورهای که تنها نظام سیاسی مبتنی بر مذهب تشیع به طرزی معجزهآسا در ایران اسلامی شکل گرفته و قریب به چهل سال است حقانیت و صحت ادعای جامعالاطراف بودن این مکتب مترقی را در معرض دید همه آزادگان جهان قرار دادهاست، با چه هدفی دنبال میشود؟ چگونه است که همین جریان در مواردی که مستلزم پیشبرد اهداف خویش میداند، این شعار را تعطیل و در عالم اجتماعیات و سیاسیات ورود میکند و اساسا این نگرش جدایی دین از سیاست و ترویج آن تامینکننده اهداف چه جریانها و تفکراتی است؟ آیا کوبیدن بر طبل پاره سکولاریسم نوین در محافل مذهبی توسط جریان تحتنظر آقای سیدصادق شیرازی، یکی از اصلیترین اهداف نظام ضدتوحیدی سلطه بینالملل و از اصلیترین فصل مشترکهای این جریان افراطگرا با اردوگاه صهیونیسم جهانی و بریتانیا نیست.
- تاملبرانگیز خواهد بود اگر بدانیم این جریان مدعی میراثداری مرجعیت میرزای شیرازی بزرگ که با صدور فتوای تحریم تنباکو به نماد مبارزه با استعمار و استثمار بدل گشت، هیچگاه و در هیچ مصداق معینی، هیچ موضع عملی و نظری برخلاف منافع نظام سلطه و ساختار ظلمپرور جهانی نداشته است و چیستی و چرایی این منش سکوت در برابر مظالم مبرهن غرب و نظامات غیراسلامی مسلماناننمایی همچون آلسعود از جمله مشخصترین سوالات مطروحهای است که طی سالیان اخیر از جانب این جریان بیپاسخ ماندهاست.
- بر کسی از فرهیختگان پوشیده نیست که جملگی علمای امامیه قائل به حرمت هر آنچه موهن دین باشد، هستند و همچنین در لسان صاحبنظران وهن تعریف مشخص و روشنی دارد. سرکردگان جریان افراطگرای منتسب به شیعه باید پاسخ دهند که چرا بر خلاف فتوای مشهور علمای معاصر و متاخر، مبنی بر موهن بودن اعمالی همچون قمه زنی، تیغ زنی و غیره، همچنان اصرار دارند این اعمال غیرمستند و موهن را نماد محبت اصیل به اهلبیت (ع) و حضرت سیدالشهداء (ع) برشمارند و بدین وسیله راه طعنه و تعرض گسترده بدخواهان بینالمللی اعم از مسلمان و غیرمسلمان را بر این مکتب عقلانی و مترقی باز کرده و مسیر نمایاندن وجوه بینظیر این مذهب نورانی و گرایش جوانان جویای حقیقت در عصر کنونی در جهان را مسدود مینمایند.
- جعل مناسبتهای مجهول و مجعول همچون؛ «غدیرثانی» مبتنی بر روایت مجهول و مجعول رفعالقلم در ایام ساختگی نهم ربیع، «دهههای محسنیه» در ایام پس از رحلت رسولاکرم(ص)، «یوم النصره العسکریین(ع)» برای به حاشیه راندن روز جهانی قدس و مبارزه با رژیم اشغالگر و همچنین «عیدالزهرا(س)»، «مجالس سب و لعن» و …. با کدام ادله شرعی و مبانی دینی و علی توسط این جریان صورت گرفتهاست و این مجعولات که در برآیند نهایی باعث پیشبرد اهداف شوم دشمنان شیعه و مستند ادعای تکفیریون وهابی مبنی بر بدعتگذار بودن شیعه شدهاست، چگونه قابل توجیه است.
این سوالات، در کنار سوالات بیپاسخ متعدد دیگری از این دست، روشنگر ماهیت انگلیسی و وابستگی این شیعیان منحرف و افراطگراست که به دروغ خود را تنها نماد ولایتمداران ولایت مولای عالمیان امیرالمومنین(ع) میدانند، اما برخلاف سیره وحدتگرای حضرت علی(ع) شیعه را در معرض بدترین اتهامات دشمنان اهلبیت(ع) قرار میدهند.
نظر شما