پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱۲ مهر ۱۳۸۵، ۱۴:۴۷

/ از ميان سروده هاي طنز عمران صلاحي /

عده اي راحت ميان مبل خود لم مي دهند

عده اي راحت ميان مبل خود لم مي دهند

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : زنده ياد عمران صلاحي ، علاوه بر اهتمام در عرصه ادبيات و مطبوعات ، دستي نيز در حوزه طنزسرايي داشت ، شعر "سرقت" يكي از سروده هاي طنز اوست كه سالها پيش سروده شده است .

به گزارش مهر ، عمران صلاحي در طنزسرايي به قدما و نام آوران طنز منظوم و منثور اتكاي ويژه اي داشت ، به طوري كه در گفته ها و نوشته هايش نيز بارها از " عبيد " ، " ايرج ميرزا " و ديگر نام آوران اين عرصه نام برد .

صلاحي به عنوان شاعري كه مطالعه آثار فاخر و جدي را در حوزه شعر ، ادبيات و تاريخ ، دستمايه خود ساخته بود ، به گواهي آثار برجاي مانده اش ، توانست به پشتوانه ذهني و ادبي قابل توجهي دست يابد ، او در شعرهاي طنز خود ، تلاش مي كند تا علي رغم واقع گرايي و حقيقت نمايي ، خواننده را براي لحظاتي به شعف آورد و البته طنز او ، " طنزتلخ " و " طنز ياس " نيست .  

صلاحي ، همانند بسياري ديگر از شاعران طنزسرا ، در عين ملاحظات ادبي و در نظرگرفتن ادبيت كلام ، تلاش مي كند كلام خود را به جنس كلام مردم كوچه و بازار نزديك كند و حرف هايي را به نظم بكشد كه چندان از حوزه مكالمات معمولي مردم به دور نباشد .  

از قلم صلاحي ، كتابهايي چون : طنزآوران امروز ايران ، گريه در آب ، قطاري در مه ، ايستگاه بين راه ، پنجره ‌دن داش گلير و آينا كيمي ( به زبان تركي) ، حالا حكايت ماست ، روياهاي مرد نيلوفري ، شايد باور نكنيد، يك لب و هزار خنده ، آي نسيم سحري ، ناگاه يك نگاه ، ملانصرالدين ، باران پنهان، از گلستان من ببر ورقي ، هزار و يك آئينه ، گزينه اشعار و مرا به نام كوچكم صدا بزن (گزينه شعرها) منتشر و در اختيار علاقه مندان فرهنگ و ادب فارسي قرار گرفته است  . " شعر سرقت " از يكي از دفترهاي طنزاو انتخاب شده است .  

شيره را از حبه  انگور سرقت مي كنند
شهد را از لانه  زنبور سرقت مي كنند

دست ماليدم به خود ، چيزي سر جايش نبود
سارقان بي پدر بدجور سرقت مي كنند

احتياجي نيست از ديوار و در بالا روند
سارقان با " كنترل از دور " سرقت مي كنند

عده اي راحت ميان مبل خود لم مي دهند
از طريق عده اي مزدور سرقت مي كنند

روز روشن ، زنده ها را از ميان كوچه ها
مرده را هم نيمه شب از گور سرقت مي كنند

برق را از سيم ها و آب را از لوله ها
دود را از حقه  و افور سرقت مي كنند

مي برندت سوي خلوت ، مي كنندت پشت و رو
با زبان خوش نشد با زور سرقت مي كنند

جاي اينكه سكه اي در كاسه ي كوري نهند
كاسه را هم از گداي كور سرقت مي كنند

نيست چون تفريح و شادي توي اين شهر بزرگ
عده اي تنها به اين منظور سرقت مي كنند

خواستم دنبال مأموري روم ، ديدم ولي
سارقان در پوشش مأمور سرقت مي كنند  ...

کد خبر 389657

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha