در سرزمين موش ها، خانواده اي زندگي مي كنند كه از قديم به امانت داري معروفند، ميراث خانوادگي آنها دستمال آرزوهاست كه نسل به نسل به آنها رسيده است. در نزديكي اين دهكده، ديوي با بچه اش زندگي مي كند كه به شكمبارگي و تنبلي معروف است . او در پي به دست آوردن دستمال و رسيدن به آرزوهاي خود است. به همين دليل هر دفعه به دهكده موش ها حمله مي كند و موش ها را به اسارت مي برد.
به گزارش خبرنگار مهر، در يكي از حملات پدر خانواده موش ها اسير مي شود و اينگونه تلاش بچه موش ها براي نجات پدر آغاز مي شود. البته بين موش ها، موش نمكي دختر باهوشي است كه با درايت گره هاي بسياري را بازي مي كند كه حتي بزرگترها سال ها نتوانسته اند آن را باز كنند.
مسلماً هر كس شنونده قصه زندگي موش نمكي باشد، ترغيب مي شود سري به او بزند تا بتواند با ديدن بخشي از قصه زندگي او دوران كودكي اش را بار ديگر براي خودش تداعي كند، دنيايي كه كاغذديواري اش با رنگ هاي شاد رنگ آميزي شده و دروغ و ريا جايي در آن نداشته، دنيايي كه گرچه ساده اما زيباست. از قرار سرزمين موش نمكي قهرمان به همراه ديگر موش ها، ديو و بچه ديو در استوديو 11 ساختمان سيما است.
آنها از 14 شهريورماه سرزمين شان را بعد از عبور از در حراست ساختمان سيما و راهرويي باريك كه دور تا دور آنها اتاق هاي زيادي با درهاي چرمي گرفته در استوديو 11 بنا كردند تا بتوانند نوستالژي شيرين كودكي را به ياد بزرگترها بياورند و ارتباطي هم با نسل امروز برقرار كنند كه فارغ از دنياي ساده عروسك ها هستند و تنها با انيميشن هايي چون دي جي مون ها پر شده است.
در ورود به سرزمين موش ها را مي زنم، اما از قرار موش هاي مهربان اجازه داده اند هر كسي از پس حراست صدا و سيما برآيد وارد دنيايشان شود. در را باز مي كنم. ظاهرا موش ها خوابيده اند و همه جا تاريك است. البته موش ها خيلي مقيدند، چرا كه برزنتي جلوي سرزمين شان نصب كرده اند تا چشم هر نامحرمي به آنها نيفتد! بعد از عبور از راهرويي تاريك كه به واسطه برزنت درست شده، وارد سرزمين موش ها مي شوم. سمت راست اين سرزمين به خانه موش ها با ديوارهاي صورتي رنگ ختم مي شود.
خبري از موش ها نيست. براي همين به خودم اجازه مي دهم نگاهي يواشكي به داخل خانه ها بيندازم. البته همه آنها با سليقه هستند، چرا كه وسائل آشپزخانه خيلي مرتب سر جايش است و پله هاي خانه هم آب و جارو شده و گلدان هايي با گل هاي قرمز رنگ خيلي مرتب روي پله هاست. از قرار مهين جواهريان به موش ها كمك و طوري خانه هاي آنها را طراحي كرده و وسائل را چيده كه زندگي شان خداي نكرده از آدم ها كمتر نباشد، حتي جلوي پنجره هايش هم پرده هاي زيبايي نصب شده است.
خانه موش ها فقط سقف ندارد. آنها دوست داشتند خانه هايشان سقف نداشته باشد تا شب ها بتوانند ستاره هاي آسمان را ببينند. البته ستاره خانه موش ها تا حدودي با ستاره ما فرق مي كند. ستاره آنها مصنوعي است و تمام آنها پروژكتورهايي هستند كه به واسطه كابل هاي بزرگي نصب شده اند. سمت راست خانه موش ها هم مزرعه گندم و دشت سرسبزي است. البته موش ها هنوز گندم هاي خود را درو نكرده اند.
جلو مزرعه هم لانه كلاغ به زيبايي ساخته شده است. پائين لانه بساط چايي به راه است. گرچه من كلاغي نديده بودم كه چاي بخورد. فاطمه طيبي تهيه كننده كه بر كار گروه نظارت مي كند مي گويد كه اين كلاغ، موش موشك است كه ديو اين سرزمين او را طلسم كرده است. از سوي ديگر وقتي جواهريان به موش ها كمك مي كرد تا بتوانند سرزمين خود را طراحي كنند، چون موش ها ترجيح داده بودند خانه هايشان سقف نداشته باشد تا بتوانند ستاره ها را ببينند، اما چون اين قضيه براي بچه ها كه در آينده قرار است شاهد زندگي آنها باشند ممكن است ملموس نباشد، جلوي خانه كلاغ ها سقف هاي گنبدي شكلي طراحي كرده است. در كنار آن هم وسائل بازي شان چون تاب فراهم است.
به گزارش مهر، در كنار سرزمين موش ها، قصر بزرگ با ستون هاي زرد رنگ، اما ترك خورده ديو و بچه ديو است. قصر آنها خيلي بزرگ است و وسائل زندگي شان خيلي بزرگتر از وسائل موش هاست. خانم ديو ملاقه و كفگير را بر ديوار آشپزخانه اش نصب كرده است. چون ديو و بچه ديو بزرگ بودند، مرضيه محبوب كارگردان هنري كه قصه موش نمكي را براي بچه ها به تصوير مي كشد، تصميم گرفته از آذر اخوت و حميد ابراهيمي بهره مند شود تا بتوانند تن پوش ديوها را به تن كنند. البته چهره ديوهاي اين سرزمين چندان هم نامهربان نيست و بايد گفت كمي هم خنده دار است، چرا كه موهايش به قول بچه هاي امروز فشن است. در واقع مرضيه محبوب خودش به تنهايي تمام موش ها و ديو اين سرزمين را خلق كرده است.
در كنار سرزمين موش ها و قصر فرمانروايي ديو و بچه ديو ميزهاي زيادي قرار گرفته و روي آنها ميكروفن هايي نصب شده است تا گويندگاني چون هنگامه مفيد، ماندانا كريمي، محمود جعفري، فروزان زاهدبيگي، سپهر گودرزي و ... صداي اين موش ها را به گوش بچه ها برسانند، حتي شادي پورمهدي نويسنده قصه موش نمكي به كمك ديگر گويندگان آمده تا صداي خانم ديو را درآورد. در كنار آنها مرضيه محبوب مشغول گفتن نكات لازم به آذر اخوت و حميد ابراهيمي است. من نيز فرصتي پيدا مي كنم تا قبل از ضبط زندگي موش نمكي با فاطمه طيبي تهيه كننده و شادي پورمهدي نويسنده و گوينده بچه ديو و ماندانا كريمي گوينده موش نمكي صحبت كنم.
طيبي درباره طرح شكل گيري قصه "موش نمكي" مي گويد: "يك سال و نيم روي اين طرح كار كرده ايم كه برگرفته از ادبيات كهن ايراني و قصه قديمي "شش در بستي نمكي يك در نبستي نمكي" است. موضوع اين مجموعه هم همكاري و متحد شدن عليه ظلم ديو قصه است."
وي ادامه مي دهد: "در حال حاضر كارهاي عروسكي رقيب زياد دارند و از طرف بچه ها هم كمتر مورد توجه قرار مي گيرد، چرا كه آنها ديدن كارتون را بيشتر دوست دارند. بنابراين ما سعي كرديم با فراهم كردن فضاهاي متنوع و بهره بردن از عروسك هاي دستكشي و تن پوش كار جذابي ارائه دهيم. همچنين صداهاي اين مجموعه با كارهاي عروسكي كه تاكنون انجام شده، فرق مي كند. معمولاً در كارهاي عروسكي گويندگان صداها را تغيير مي دهند، اما در اين كار گويندگان با صداي خودشان صحبت مي كنند و ما فقط يك يا دو مورد تغيير صدا داشتيم."
تهيه كننده با اشاره به اينكه مجموعه "موش نمكي" قصه پيوسته اي دارد، خاطرنشان مي كند: "اين مجموعه تخيلي و موزيكال است. در هر برنامه هم دو تا سه ترانه داريم و سعي كرديم ترانه ها شاد باشند تا بچه ها جذب شوند. ما روي متن مجموعه "موش نمكي" چند ماه كار كرديم و چندبار خوانده و اصلاح شده است. به نظرم بچه هاي الان را نمي توان با بچه هاي گذشته مقايسه كرد. بچه هاي الان ريتم شان خيلي تندتر است، حتي از ما خيلي جلوتر هستند. در مجموع ساخت برنامه هاي عروسكي براي بچه ها خيلي سخت است."
وي در ادامه مي افزايد: "تلويزيون مي تواند روي كارهاي عروسكي تحقيق كند و هزينه بيشتري اختصاص دهد، حتي مي تواند برنامه هاي تركيبي عروسكي با انيميشن توليد كند. در اين مجموعه ما سعي كرديم ديالوگ ها كمتر باشد تا بچه ها خيلي خسته نشوند. ضبط "موش نمكي" آخر آبان ماه تمام شود."
طيبي درباره انتخاب مرضيه محبوب به عنوان كارگردان به مهر مي گويد: "اين سومين تجربه من بعد از كارهاي "منگوله گوش" و "زنداني قلعه ور ور گيس" با خانم محبوب است. او باتجربه، اهل قلم، طراحي و سازنده خوب عروسك هاست."
شادي پورمهدي نويسنده و گوينده صداي ديو مي گويد: "در نوشتن داستان اين مجموعه بيشتر از همه توجه به داستان قديمي ننه نمكي بوده است. در سال هاي اخير بنا به دلايل مختلف به افسانه ها كم بها داده شده است، به همين دليل ما قصد داشتيم داستان يكي از افسانه هاي قديمي را براي بچه ها بنويسيم تا برايشان جذاب باشد. قصه "موش نمكي" دغدغه هاي امروز بچه ها را نشان مي دهد."
وي در ادامه مي افزايد: "قهرمان اين ماجرا هم موش دختري است كه تلاش مي كند يك سري مشكلاتي كه براي خانواده اش و شهر موش ها سال هاست به وجود آمده به تنهايي گره گشا باشد. از سوي ديگر ديو قصه هم براي او و ديگر اهالي اين شهر ايجاد گرفتاري مي كند. البته سعي شده در بعضي از جاها شيريني حفظ شود و ديو تلخي از كار در نياد تا بچه ها بتوانند با آن ارتباط برقرار كنند."
ماندانا كريمي گوينده "موش نمكي" درباره پذيرش كارهايش مي گويد: "در درجه اول كارگردان را در نظر مي گيرم. كارهاي خانم محبوب هميشه سطح خوبي داشته و باتجربه هستند. با شناختي كه از كارگرداني خانم محبوب دارم، مي دانم متني كه انتخاب مي كند، جذاب است. از سوي ديگر داستان اين مجموعه پيوسته است و هر بار يك پله جلو مي رود. فكر مي كنم تاثير قصه هاي پيوسته هم بر بچه ها زياد است. گرچه قصه هاي اپيزوديك هم سبك خاصي است، اما چون داستان در همان قسمت تمام مي شود، ممكن است از ذهن بچه ها برود، اما داستان هاي پيوسته تعليق را براي ديدن ادامه قصه به وجود مي آورد."
وي عنوان مي كند: "شخصيت "موش نمكي" كه گويندگي آن را بر عهده دارم، شخصيت جذابي دارد. او باهوش است. البته مثل بقيه نقطه ضعفي هم دارد، به همين دليل گفته مي شود كه شش در بستي نمكي، يك در نبستي نمكي."
بعد از صحبت با كريمي نگاهي به سرزمين موش ها مي اندازم. از قرار همه براي ضبط آماده هستند. كار با سه دوربين ضبط مي شود. از سوي ديگر يكي از عوامل اشاره مي كند موبايل ها خاموش شود تا قسمت 14 داخل قصر را ضبط كنيم. مانيتوري جلوي او قرار دارد و به واسطه گوشي با اتاق فرمان در ارتباط است. ضبط شروع مي شود. ديو قصه جلوي صندوق جواهراتش مي نشيند و با ديدن آنها سر ذوق مي آيد. او دوست دارد سرور همه ديوها شود. بعد از چند دقيقه بچه ديو سراغش مي آيد و فكر مي كند خبري از پدرش شده، البته او مادرش را به جاي مامان ديو، مامان ديب صدا مي كند. بعد از رد و بدل شدن چند ديالوگ ضبط قطع مي شود. مرضيه محبوب بعد از سه برداشت رضايت مي دهد و گروه چند دقيقه اي استراحت مي كنند.
به گزارش مهر، يكي از تصويربرداران در حالي كه بريده يك جدول را در جيبش پنهان كرده در فاصله هر برداشت آن را درمي آورد و مابقي عوامل را دور خودش جمع مي كند تا جدول را حل كنند. بعد از چند دقيقه با ورود عروسك گردان ها و گويندگان موش ها سرزمين موش ها شلوغ مي شود. از سوي ديگر چون ضبط سكانس بعدي مربوط به ورود چند موش به خانه ديو در شب است، بنابراين نورپردازان نور پروژكتورها را تنظيم مي كنند. عروسك گردان هم براي ضبط اين سكانس مجبور هستند روي زمين دراز بكشند و عروسك ها را جلوي در خانه ديو نگه دارند ... بعد از تمام شدن اين سكانس با آرزوي موفقيت براي گروه سرزمين موش ها را ترك مي كنم.
نظر شما