خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: به تازگی ۳ رمان از املی نوتومب نویسنده بلژیکی با بازگردانی ۳ مترجم، توسط ۲ ناشر مختلف در ایران منتشر و راهی بازار نشر شده که موجب آشنایی بیشتر مخاطبان داستان خوان ایرانی با این نویسنده می شود که در گروه نویسندگان جوان بین المللی قرار دارد.
ترجمه های مورد اشاره، توسط ۳ مترجم زن انجام شده که ۲ عنوان از آن ها توسط نشر چشمه و یک عنوان دیگر توسط نشر نو منتشر شده است. این کتاب ها به ترتیب عبارت اند از: «آنته کریستا» و «سفر زمستانی» با ترجمه محبوبه فهیم کلام و بنفشه فریس آبادی که توسط نشر چشمه چاپ شده اند و «ریش آبی» با ترجمه ویدا سامعی که نشر نو آن را چاپ کرده است. نکته جالب دیگر درباره این ۳ رمان این است که نوتومب ۲ تای آن ها را از زبان یک زن نوشته و راوی شان شخصیتی زن است اما یکی از این رمان را با زبان یک مرد نوشته است.
یکی از عوامل مشترک در این رمان ها و به طور کلی رمان های نوتومب، ارجاعات بینامتنی است که ناشی از علم و مطالعات بینارشته ای این نویسنده است که به طور مرتب کتاب می خواند و به تعبیری یک کتابخوار است. رمان «سفر زمستانی» ارجاعات بینامتنی زیادی در زمینه ادبیات دارد و همان رمانی است که شخصیت اصلی اش یک مرد سرخورده است و نوتومب، ماجرا را از دریچه دید او نگاه می کند. این مرد، دنیا را، حتی شهری مانند پاریس را مکانی نامناسب می داند که مردمانش، مشکلات را سنبل می کنند و به دنبال راه حل اساسی نیستند. نمونه مثالش هم رفتار شهرداری شهر درباره تعمیر و برطرف کردن مشکلات خانه های قدیمی و کهنه است که با وعده و وعید می گوید مشکل برطرف می شود اما قرار نیست برطرف بشود. بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که رخدادهای ۲ داستان از این ۳ کتاب، در شهر پاریس جریان دارد.
به هر حال، شخصیت اصلی رمان «سفر زمستانی» که در فرازهایی خواننده را به یاد شخصیت اصلی «جزء از کل» استیو تولتز می اندازد، از این رویکرد هم که در روزگار فعلی، عکس نویسنده ها با اندازه بزرگ روی جلد کتاب هایشان چاپ می شود، انتقاد دارد و با سرخوردگی عشقی که در او پدید آمده، می خواهد یک هواپیما را ربوده و آن را به برج ایفل بکوبد. اما در نوشته هایش اقرار می کند که یک تروریست نیست و هیچ نفرتی ندارد. دلیل سیاسی و مذهبی هم برای این کار ندارد و نفرت در درونش پنهان شده است.
جالب بودن کار نوتومب در این رمان، این است که یک زن است و خود را جای مردی می گذارد که به زنی علاقه مند شده و در نهایت سرخورده می شود. نمونه اش، این جمله از کتاب است: «زن ها همیشه بی موقع عشق می ورزند.» البته او در رمان «ریش آبی» هم چنین مردی را در داستان داخل می کند اما آن مرد، راوی اول شخص نیست. بعد از سرخوردگی مردِ «سفر زمستانی» به پرواز هواپیماها اشاره می کند و این گونه ربودن هواپیما را به داستان معمولی اش ربط می دهد. او می گوید بعد از ۱۱ سپتامبر، دیگر هیچ کس در مورد بهترین شیوه برای آسیب رساندن به بشریت، به موثرترین شکل، تردیدی ندارد. این شخصیت با بروز همان حالت های «جزء از کلی» اش می پرسد چرا هواپیماها پرواز می کنند؟ آیا این کار بیشتر برای ترک جنونی نیست که درون ما در حال جوشش است؟ با همین رویکرد، نویسنده جملات زیبای دیگری را نیز درباره مفاهیم زشتی و زیبایی در متن رمانش گنجانده است: «مگر چیزی را هم که زیباست، خراب می کنند؟ هیچ کدام از اقدام های ویرانگرانه انسانی تا به حال علیه زشتی انجام نشده است.»
اشاره شد که رمان کوتاه «سفر زمستانی» در فرازهایی، خواننده را به یاد «جزء از کل» می اندازد. طنزی سیاهی هم که در کالبد «سفر زمستانی» وجود دارد، این مساله را القا می کند و تشابهاتی بین طنز دو رمان مورد اشاره وجود دارد. شخصیت اصلی این رمان هم حرف های بعضا فلسفی می زند و دنیا را با فلسفه ذهنی خودش می نگرد. مثلا می گوید شکست عشقی وجود ندارد و این یک تناقض مفهومی است. یک نکته جالب دیگر درباره رمان «سفر زمستانی» نشان دادن تقابل رویکرد داستان نویسان اروپایی و آمریکایی است که در خلال واگویه های همین شخصیت اصلی مطرح می شود. تفاوت بین فلسفه پیشاسقراطی و افلاطونی هم از دیگر مسائلی است که نویسنده با زبان مرد سرخورده داستانش، اشارت هایی به آن می کند.
یکی از مفاهیم قابل توجه که در «سفر زمستانی» به آن پرداخته می شود، خلسه است. راوی، حرف هایی درباره حالت طبیعی ذهن و بودن در خلسه مطرح می کند که دقیقا مخاطب را به یاد آموزه های فلاسفه تراژدی درباره موضوع امر آپولونی و امر دیونوسی می اندازد. البته نوتومب حرفی از این الفاظ در رمانش نمی آورد اما اشاراتی به معبد دلفی و آپولون دارد که باعث می شود ذهن، به سمت این مفاهیم برود. «خارج از عالم خلسه، منطق ما هرگز درست کار نمی کند.» و «آنچه در حالت خلسه اتفاق می افتد، درست ترین است.» نمونه هایی از جملات این رمان هستند که درباره فعالیت طبیعی ذهن و حالت خلسه مطرح می شوند.
برای پایان بررسی رمان «سفر زمستانی» بد نیست به جملات دیگری اشاره کنیم که فرا از زن و مرد بودن، به ویژگی طبیعی انسان بودگی مخاطب کتاب بر می گردد: «به راستی که ما تنها هنگامی که دیوانه وار عاشق کسی هستیم، می توانیم با گذشت و بخشنده باشیم. به محض آن که کمی از علاقه مان کاسته می شود، بدجنسی ذاتی مان به ما باز می گردد. من میان این دو مرحله در نوسانم.»
در رمان «آنته کریستا» که اثری اتوبیوگرافیک است، راوی یک دختر تازه دانشگاه رفته است که بلانش نام دارد و در تقابل با دختری دیگر به نام کریستا قرار می گیرد. با اشاره به اتوبیوگرافیک بودن این رمان و دختری که در جایگاه راوی اش نشسته، به نظر می رسد بخشی از اتفاقاتی که برای بلانش رخ می دهد، حوادثی هستند که برای خود نویسنده رخ داده و او حقیقا و به طور کاملا محسوسی با این تجربیات روبرو شده است. بلانش در روایتش اشاره می کند که یکی از لذت های زندگی ام، مطالعه است و این دقیقا یکی از عادت های زندگی نوتومب است. بلانش همچنین در طول داستان، چند مرتبه از پدر و همچنین پدر و مادرش به عنوان «خالق روزهایم» یاد می کند. نوتومب همان طور که بخشی از انتقاداتش از دنیای امروز را از زبان مرد «سفر زمستانی» بیان می کند، در این رمان هم با زبان بلانش به اتفاقات مسخره امروزی می خندد؛ به عنوان مثال اشاره ای که به موسیقی راک آلمانی می کند: «فکر کردم چه بر سر فرهنگ آلمان آمده که با آن همه آهنگساز نابغه، امروز موسیقی آلمانی زشت ترین موسیقی دنیا شده است؟»
«آنته کریستا» نسبت به ۲ رمان دیگر نوتومب که در این نوشتار، بررسی شان می کنیم، درون کاوتر و روانشناسانه تر است. نوتومب را عموما به عنوان نویسنده زن پلیسی نویس معرفی می کنند. «ریش آبی» و تا حدودی «آنته کریستا» رمان پلیسی اند اما «سفر زمستانی» پلیسی نیست. مطالعه «آنته کریستا» که حتی یک رمان اخلاقی هم هست، برای افرادی که در پی خودنمایی هستند یا انسان هایی که با چنین افرادی سر و کار دارند، بسیار مفید خواهد بود. نوتومب در این کتاب، ریا را چنین توصیف می کند: «این همان مورد ایدئال است که تمدن برای تعدیل زشتی بشر ابداع کرده است. معادله این طور بود؛ کریستا همان قدر زیبا بود که آنته کریستا کریه و نفرت انگیز.» این جمله اشاره به شخصیت دو وجهی و ریاکارانه کریستا دارد که راوی با هوشمندی پیشوند «آنته» را به نامش اضافه می کند که ارجاع و اشاره به نام «آنتی کرایس» (ضد مسیح) دارد و منظور از آن، هنگامی است که کریستا دور از جمع دیگران، با بلانش تنهاست و خود واقعی اش را نشان می دهد. هنگام صحبت دو دختر درباره گل های مورد علاقه شان و اشاره ای که توسط بلانش به گل نرگس می شود، مخاطب را به یاد اسطوره نارسیس می اندازد که اتفاقا نویسنده چند سطر بعدتر به آن اشاره می کند.
این رمان، همان طور که اشاره شد یک توصیه بزرگ اخلاقی و اجتماعی دارد اما پایان شیطنت بارش نمی گذارد حالت موعظه گونه و نصیحت گرا داشته باشد.
و اما در رمان «ریش آبی» که پلیسی تر از دو رمان دیگر است، تعلیق و معما از صفحات اول کتاب شروع می شود و نویسنده طرح قصه را از ابتدا مشخص می کند، مانند صفحات ابتدایی «سفر زمستانی» که راوی می گوید قصد دارد یک هواپیما را بدزدد. این رمان به دلیل حضور پررنگ و فعال شهر پاریس در فضاسازی اش، مخاطب را به یاد رمان های پاتریک مودیانو می اندازد. ارجاعات بینامتنی این رمان درباره آریستوکراسی، تفتیش عقاید، نقاشی ها و آثار مربوط به قرون وسطی است و البته طرح اصلی قصه اش با توجه به افسانه ریش آبی نوشته شده که درباره مردی است که قصر بزرگی داشته و با زنان زیبا ازدواج می کرده که هر زن پس از مدتی از ازدواجش، ناپدید می شده است و مرد کلید اتاق ممنوع کاخش را به آخرین همسرش می دهد و از او می خواهد از ورود به آن اجتناب کند.
هنر نویسنده در این رمان، خلق شخصیت دُن المیریو، اشراف زاده اسپانیایی و شاخ و برگ دادن به جزئیات این شخصیت است. یکی از جملاتی که در کار پرداخت این شخصیت و همچنین انتقادهای نویسنده به دنیای واقعی بیرون، توسط نوتومب انجام شده، ارائه این جملات از دهان همین شخصیت است: «مشکل ما امروز این است که آماتورهای هر رشته ای با وفور نعمت و نوعی هرزگی امکانات رو به رو هستند. این مساله خدمتی به آن ها نمی کند.»
تعلیق، عنصری است که در این رمان به خوبی مخاطب را پای خواندن داستان نگه می دارد و نوتومب، معما را تا پایان کار به نیمه مکشوف می گذارد و قدم به قدم رونمایی اش می کند. در خلال سطرهای این داستان، سخنان و دغدغه هایی درباره امتحان، صبر ایوب و عدالت گفته می شود. این مسائل مهم که هر کدام رساله ای مفصل می طلبند، در قالب عقاید مردی مرموز به نام دن المیریو مطرح می شوند که شاید به ظاهر منزوی و دیوانه باشد ولی در باطن حرکاتی بهلول وار دارد و هر حرکتش، حساب شده است. رستاخیز تن به معنی جوان شدن پس از مرگ هم از دیگر مسائل مهمی است که در این رمان درباره اش صحبت می شود.
«ریش آبی» پایانی غیر واقع گرایانه، شاعرانه و فانتزی دارد و در آن درباره خلوت و جلوت، خلسه و حالت طبیعی ذهن صحبت شده و یا بدون اشاره مستقیم، شاهد حضور و تاثیرگذاری شان در داستان هستیم.
نظر شما