به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات کتابستان معرفت سه اثر داستانی تازه با عنوان «مسافر جمعه» اثر سمیه عالمی، «ظلمت سفید» نوشته سجاد خالقی و «آن مرد با باران میآید» نوشته وجیهه سامانی را روانه بازار کتاب کرد.
رمان «ظلمت سفید» که پیش از این عنوان اثر برگزیده جشنواره داستان انقلاب در سال ۱۳۹۳ را نیز به دست آورده است، اثری است نوجوانانه که در فضای روستایی استان چهارمحال و بختیاری میگذرد.
خالقی در رمان خود کوشیده در فضایی فانتزی به روایت نقش قومیتهای مختلف در پیروزی انقلاب اسلامی توجه کند و از این منظر به سراغ داستانی در فضای استان چهارمحال و بختیاری رفته است.
در بخشی از این رمان میخوانیم: همانطور که دراز کشیده بود و بالای سرش را نگاه میکرد، خرخر آرامی را از پشت سرش شنید. به زحمت بر میگشت؛ میان سفیدی مه، دو چشم درشت سیاه به چشمهایش زل زده بود. چشمهای گرگ بود.
خواست بلند شود و فریاد بزند. خواست تکان بخورد، اما نتوانست، گرگ پیش رویش ایستاده بود. سفید مطلق! تمام بدنش، دهانش، پوستش، فقط یک جفت چشم مشکی داشت.
مهرداد چند بار چشمهایش را باز و بسته کرد. باور نمیکرد چه میبیند. بزرگتر از گرگ واقعی بود؛ خیلی بزرگتر! گرگ صورتش را جلو آورد. مستقیم به چشمهای مهرداد نگاه کرد. سرمای چشمهایش، مهرداد را بیحس میکرد.
این رمان در ۲۹۶ صفحه با قیمت ۱۵۵۰۰ تومان منتشر شده است.
رمان «مسافر جمعه» اثر سمیه عالمی نیز اثری است با تم روستایی و در فضای سالهای دهه ۴۰ رخ میدهد.
قهرمان این رمان جوانی است اهل سبزوار که تصمیم دارد با دخترخالهاش ازدواج کند. نویسنده از درون توصیف زندگی او و حوادثی که در آن میرود موضوعاتی مانند اصلاحات ارضی، حادثه فیضیه و قیام پانزده خرداد را شرح میدهد. در واقع شخصیت رمان «مسافر جمعه» عاشق دختر خاله خود است و به همین دلیل به قم میآید ولی بدون اینکه عشق زمینی را رها کند به عشق حقیقی که برای او در وجود امام خمینی(ره) جلوه میکند دست پیدا میکند.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
مرد با پایش صندلی را هول داد و رسول پخش زمین شد. مشت و لگدی که میخورد را حس نمیکرد. بدنش از درد سر شده بود که یکباره مثل مار مچاله شد و فریاد زد. درد تا قلبش رفت و تمام رگهای بدنش تیر کشید. انگار از صورتش، درد پمپاژ شود به همه بدنش. دستش را روی صورتش برد. خون میجوشید.
این رمان در ۲۳۳ صفحه با قیمت ۱۳۵۰۰ تومان منتشر شده است.
رمان «آن مرد با باران میآید» اثر وجیهه علی اکبر سامانی نیز داستانی است که به عنوان اثر تقدیر شده در جشنواره داستان انقلاب پیش از این در انتشارات سوره مهر منتشر و در ویراست تازه از سوی نشر کتابستان منتشر شده است.
این کتاب نیز اثری است با محوریت نوجوان و با موضوع انقلاب اسلامی. قهرمان این داستان نوجوانی است که وارد ماجرای مبارزات علیه رژیم پهلوی میشود.
در بخشی از این اثر میخوانیم: همه کف می زنند و هورا می کشند. ناگهان باران نقل بر سر و رویمان می بارد. همه برای گرفتن نقل ها تقلا می کنند. صدای شادی و خنده همه جا را بر می دارد. همان جا خم می شود و چیزی را از کسی می گیرد و روی دست بالا می گیرد. یک اسکناس صد تومانی است که کله شاه را از تویش در آورده اندو همه هو می کشند. جوان داد می زند: «امروز بهار آزادیه ملت ایرانه... امروز روز به ثمر نشستن خون سرخ جوانان وطنه...»... بوی باران می آید. صورتم را به طرف آسمان می گیرم. چند کبوتر از روی کاج های وسط میدان پر می کشند و در دل آسمان ابری بالا می روند. چشمانم را می بندم. یک قطره باران می چکد روی پیشانی ام؛ یک قطره هم روی گونه ام. چشمانم را باز می کنم. حالا باران تندتر می بارد. سرم را که پایین می آورم، از پشت پرده تار و لغزان اشک، می بینم که به جای مجسمه شاه، که حالا تکه تکه روی زمین افتاده، روی پایه سنگی وسط میدان، پرچم سبز الله اکبر بالا رفته است.
این رمان در ۲۱۷ صفحه و با قیمت ۱۲۵۰۰ تومان منتشر کرده است.
نظر شما