اولين فيلم بلند او "جائي ديگر" فيلمي متفاوت به ويژه در ساختار و شيوه روايت بود. مجموعهاي از بازيگران حرفهاي و جوان قصهاي را به تصوير ميكشيدند كه بيشباهت به كلاژ تصويري نبود. موسيقي، كليپ تصويري و انيميشن تنها بخشي از ساختار روايي و تصويري غيرمتعارف فيلم را تشكيل ميدادند. حتي بخشي هم كه به نظر ميآيد روايت متعارف و مستقيم را دنبال ميكند، با تمهيدات روايي مانند حركت در زمان و مكان، برجسته مي شود.
به گزارش مهر، فيلم در طول روايت تصويري و داستانياش بدون آنكه سعي كند مدل كوچكي براي خود تعريف كند كه مخاطب را در پيگيري ماجرا كمك كند، اتفاقاً به شدت از قابل پيش بيني شدن پرهيز ميكند. به عنوان نمونه وقتي شخصيتي از گذشته و دلمشغوليهاي كودكي خود تعريف ميكند، در مواردي كليپ تصويري به كمك ميآيد و در موردي ديگر انيميشن به فضاسازي ذهن ديگري كمك ميكند.
حضور شخصيتهاي متنوع و نسبتاً بكر از ويژگيهاي ديگر "جايي ديگر" بود. شخصيتهائي كه نويسنده به آنها فرصت ميدهد درباره دغدغهها و درونياتشان حرف بزنند و البته منولوگهاي طولاني كه به مدد تمهيدات تصويري، روايت را از يكنواختي و تخت شدن نجات ميدادند.
تنوع اين شخصيتها و خاستگاههاي آنها موقعيتي را فراهم ميكرد كه وقتي كنار هم حضور دارند، در عين تداعي (جمع اضداد) به نوعي تم كلي فيلم را هم تداعي كنند: مدينه فاضلهاي كه براي هر انساني تعريف خاص خودش را دارد، ولي در واقع فقط بهانهاي براي فرار از زمان حال و خود آدم است. پسر جواني كه در پي تغيير جنسيت است، خواننده بلندپروازي كه از آرزوي شهرت در لس آنجلس به خواندن در رستورانهاي كيش قناعت كرده و ...
هر چند اكثريت عقيده داشتند فيلم "جايي ديگر" كامل نيست و به همين دليل هم از بخش مسابقه جشنواره فيلم فجر خارج و در بخش ميهمان نمايش داده شد، اما فيلم مولفههاي خاص كارگرداني خوشفكر را به همراه داشت كه حالا با ساخت دومين فيلم سينمايياش "چه كسي امير را كشت؟" نشان ميدهد مولفههاي خاصش قابل پيگيري هستند.
فيلم "چه كسي امير را كشت؟" ساختار روايتي غيرمتعارفي دارد كه هر چند كلاژگونه نيست، ولي نوع خاصي از روايت است. اين شيوه روايت در طول فيلم تنها يك شكل دارد و گرايشي به شكستن اين شيوه در طول پيشرفت قصه وجود ندارد. در اين فيلم هم شخصيتهاي متنوع و متعدد فرصت خوبي براي بيرونريزي و افشاگري خود دارند كه در منولوگهاي طولاني آنها با دوربين جلوه ميكند. شخصيتهايي كه همه به نوعي زخمخورده عشق هستند و به واسطه سوءتفاهم يا حقيقت رابطه شخصيشان با امير، اين شخصيت را از نقطهنظر خودشان تعريف ميكنند ... فقط تعريف نه تصوير.
باز هم بازيگران حرفهاي در نقش شخصيتهاي متعدد فيلمنامه حضور دارند و بيش از هر چيز ويژگيهاي تيپيك آنهاست كه به برقراري ارتباط با مخاطب كمك ميكند. ديالوگهاي روان و البته تيپيكالي كه در كنار هم قرارگرفتن آنها به جهت برشهاي خاصي كه آنها را به هم مرتبط ميكند، از ظرائف و قرينهپردازيهاي جذاب فيلم است. در نهايت هم يك راز كه مسئله فيلم است و اين بار مانند "جايي ديگر" نيمهتمام رها نميشود: "چه كسي امير را كشت؟"
/ مروري بر مولفههاي مشترك در دو فيلم مهدي كرمپور /
گرايش به ساختارشكني در روايت
خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: مهدي كرمپور كارگردان جواني است كه پس از تجربه ساخت فيلم كوتاه و به خصوص مورد توجه قرار گرفتن فيلم كوتاه "روي جاده نمناك"، به كارگرداني فيلم بلند روي آورد.
کد خبر 394030
نظر شما