خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-علیرضا صفری: حضرت زینب(س) یکی از مهمترین شخصیت های است که نقش بسیار تاثیرگذار در ماندگاری قیام امام حسین(ع) داشت. از این رو در کنار دیگر اقدامات وی باید از خطبه ها و سخنرانی های حضرت یاد. این سخنرانی ها حاصل احتجاجاتی با عوامل حکومتی و مردم کوفه و شام بوده که نیرومندترین عوامل جاودانه ساختن قیام عاشورا بوده است. احتجاج و مناظره از شیوه های مطلوب و موثری است که پیامبر اکرم(ع) برای ابلاغ رسالت خویش به کار برده و بعد از ایشان ائمه معصومین(ع) به عنوان ادامه دهندگان ابلاغ این پیام سعادت بخش از همان شیوه استفاده کرده و هر یک در جای خود سهم به سزایی در تبلیغ معارف دینی با تاثیر بر شخصیت و رفتار انسان داشته اند.
حجّت، در لغت به معنای برهان است. حجّت دلیلی است که مقصود را روشن می کند. احتجاج در اصطلا ح کلامی، نوعی بحث علمی و استدلالی است که امام با مردم گمراه و نادان نموده اند یعنی کسانی که در اشتباه و ضالت افتاده اند یا در جهالت و نادانی مانده اند یا فکر آن ها منحرف است و درست نمی توانند فکر کنند. از وظایف امام است که با این طبقات مناظره و احتجاج نموده آن ها را از شبهات و انحراف فکری نجات بخشد. مناظره هم در لغت؛ یعنی باهم نظر کردن ، یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی، در واقع به مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی مناظره گویند. مناظره گفتگوی رو در روی و نبرد نظری با سخن و خطابه است و نیز بیان آنچه را که به بصیرت درک می شود. آنچه از دیدگاه اسلام بعد از برهان آوری در احتجاجات و مناظرات اهمیت دارد در حقیقت اتمام حجت است که دیگر هیچ عذر و بهانه ای برای طرف باقی نمی ماند.
حضرت زینب به عنوان بانویی از خاندان رسالت اگر چه معصوم نیست ولی پرورش یافته مکتب راستین پیامبر اسلام و تربیت یافته امیرالمومنین(ع) است که تمام سخنان و خطابه های وی سرشار از فنون بلاغت و برگرفته از آموزه های قرآنی و برخوردار از اسلوب معنا دار برای هدف خاص می باشد. با دقت و تفحص در سخنان حضرت زینب(س) در کوفه و شام می توان به نظم و هماهنگی در بیان مطالب ایشان پی برد. نظم منطقی که در چگونگی شروع مطلب، پیش بردن بحث و به نتیجه مطلوب رساندن خطبه وجود دارد، روشی که سبک خطبه های امام حسین و امام سجاد(ع) در جریان عاشورا را در ذهن تداعی می کند.
در کوفه حضرت با مردمی مواجه بود که امام زمان خود را یاری نکرده بودند و نقش بسیاری در شکل گیری عاشورا داشتند.بنابریان زینب کبری(ع) باید وجدان و فطرت کوفیان را بیدار می کرد و زشتی عملی را که مرتکب شده بودن را برایشان روشن می کرد. ایشان با زبان انگیزشی که با افزایش شوق و انگیزه درونی تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطبان برای دریافت حقایق می گذارد به بیدار نمودن فطرت خفته آنها می پردازد:
الحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ. أَمَّا بَعْدُ، یا أَهْلَ الْکُوفَۀِ! یا أهْلَ الْخَتْلِ وَ الْخَذْلِ! أَتَبْکُون؟![...] اما بعد...
امابعد، ای اهل کوفه! ای مردم مکار و حیله گر. آیا گریه میکنید؟! هرگز اشکهای شما نایستد و شیونتان آرام نگیرد . مثل شما مثل زنی است که هر چه رشته است پنبه کند. شما ایمان خود را بازیچه فساد قرار دادید، و بدانید که باری شوم بر دوش کشیدید. آری، به خدا چنین است، باید بیشتر بگریید وکمتر بخندید. شما چنان خود را ننگین کردید که شستن نتوانید، و ننگ کشتن نواده خاتم پیغمبران(ص) و سالار فرستادگان را چگونه میتوانید بشویید، کسی که نقطه اتکای شما و چراغ راهنمای شما و سرور جوانان اهل بهشت بود. بدانید که به نادانی و پلیدی، جنایتی عظیم مرتکب شدید. آیا تعجب میکنید اگر آسمان خون ببارد؟ نفس پلید شما، جنایتکاری را نزد شما خوب جلوه داد، تا خشم خدای را برای شما بیاورد و در عذاب الهی برای همیشه گرفتار باشید. آیا میدانید چه جگری را پاره پاره کردید و چه خونی را ریختید و چه پرده نشینی را پرده دریدید؟! جنایتی بزرگ مرتکب شدید که از عظمتش نزدیک است آسمانها بشکافد و زمین از هم بپاشد.
در این قسمت می بینیم که سخن همراه با استفهام تقریری به کار رفته است. استفهام های تقریری جملاتی هستند که سوال کننده از طرف مقابل مطالبی را می پرسد که مورد قبول اوست اما به فراموشی سپرده شده است یا طرف مقابل خود را به تغافل زده، لذا سوال کننده گویا با این استفهام از او اقرار می گیرد تا حقیقت آشکار شود. در احتجاجات حضرت زینب،این سیاق استفهامی مشاهده می شود. به عنوان نمونه خطاب به مردم گوفه چنین فرمود:آیا برای برادرم می گریید، آری بگریید که شایسته گریستنید...چگونه از خود بشویید این ننگ را که فرزند خاتم انبیا، معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت را کشتید
براساس آنچه از خطبه حضرت زینب در کوفه مطرح گردیده، می توان این موضوع را مطرح ساخت که هر کدام از خطبه های حضرت دارای موقعیتی خاص هستند و از اینرو نیز هر کدام اسلوب خاص خود را می طلبد. خطبه ایشان در کوفه، در میان مردمی رخ داد که در بی وفایی، در احساسی بودن و در لحظه تصمیم گرفتن سابقه داشتند و از سوی دیگر این شهر التهابات بسیاری را پشت سر گذاشته بود. مردم این شهر دوران خلافت حضرت علی(ع) و عدالت او را دیده بودند. همین مردم جنگ های خانگی حضرت امیر و بی وفایی خود و عدم یاری کردن خود به ایشان را به یاد داشتند. همین مردم شهادت علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) را دیده و اکنون نیز خود در شهادت نواده رسول خدا (ص) مقصر بودند . بر اساس این شرایط، مخاطبان حضرت در کوفه، مردمی بودند که با شرایط خاص خود، موقعیتی را ایجاد کرده بودند که اسلوب عاطفی، بیشتر از اسلوب برهانی و استدلالی می توانست موثر باشد.
خطبه حضرت در کوفه داری سه بخش است؛ مقدمه، متن اصلی و نهایت خاتمه بود که بخش های اصلی آن را مطرح کردیم.
حضرت در ابتدا با حمد ثنای الهی و درود بر جدش رسول خدا و خاندان مطهرش کلام را آغاز می کند و سپس متن اصلی آن با خطاب قرار دادن اهل کوفه، به اهل نیرنگ و فریب که از بارزترین ویژگی های کوفیان در مقابل اهل بیت بوده آغاز می گردد و سپس با تشبیه اعمال آنان به امور حسی، اعمالشان بر ایشان روشن می گردد.
حضرت آنان را شایسته گریه کردن می داند و علت آن هم این است که نواده رسول خدا (ص) را کشته اند و سپس آنان را نفرین می کند و بعد به آنان هشدار می دهد که با این کارشان قلب رسول خدا(ص) را شکافتند و باعث خشم الهی شدند و از این کارشان اگر از آسمان خون هم ببارد جای تعجب ندارد و در نهایت آنان را از سرنوشت کافران آگاه می سازد و اینکه خداوند در کمین آنهاست.
خود کلام حضرت نیز دارای ویژگی های خاصی است بدین صورت که برای بیان هر مفهوم از اسلوب و روش خاصی استفاده می کند. حضرت آنجا که می خواهد دردمند شدن رسول خدا(ص) را به خاطر شهادت امام(ع) نشان دهد کلام را در چارچوبی زیبا و عاطفی و تاثیر انگیز قرار می دهد و از تعابیری چون:
وای بر شما ای مردم!!
شکافتن جگر رسول خدا!!
ریختن خون او!!
و شکستن حرمت استفاده می کند که در آن، گزینش الفاظی چون؛
کبد، دم، حرمه، همراه با جاری شدن عبارات هم اهنگ با این فضای لطیف و عاطفی به بهترین شکل، شور و هیجان درونی را بر می انگیزد.
«ویلکم یا اهل الکوفه، اتدرون ای کبد لرسول الله فریتم، و ای کریمه له ابرزتم، و ای دم له سفکتم، و ای حرمه له انتهکتم»
و هنگامی که می خواهد زشتی اعمال آنان را نشان دهد از کلماتی استفاده می کند آهنگ ها آنها نوعی خشونت و تنفر را در گوش ایجاد می کند. نظیر صلعاء، عنقاء، سوداء، فقماء، خرقاء...
استفاده از جملات دعایی و نفرین که در برانگیختن احساسات مخاطبان بسیار تاثیر گذار است از دیگر شاخص های خطبه حضرت در کوفه می باشد.
«فلا رقعت الدمعه، و لا هدات الرنه» هرگز اب دیدگانتان فرو نایستد و ناله هایتان ساکت نشود.
«بعدا لکم و سحقا» دور باشید از رحمت الهی و هلاکت بر شما باد
حضرت برای اینکه قلب های خفته را بیدار کند و فطرت انسان را مورد خطاب قرار دهد از جملات ندایی استفاده می کند؛
«یا اهل الکوفه، یا اهل الختر و الغدر»
«ای والله فابکو کثیرا و اضحکوا»
تاثیر این رویکرد خطبه حضرت به لحاظ محتوایی و نوع بیانش باعث تاثیر گذاری بسیاری در بین مردمانی شد که در صحنه حاضر بودند و به گفته راوی کسی نبود که صدای زینب(س) را بشنود و بغض گلویش را فرا نگیرد و این اولین رسالت زینب(س) در اولین سخنرانیش در کوفه بود.
آن گاه زینب(س) روی خود را از کوفیان برگردانید و به جایی که خودش و سایر اسیران آن خاندان کریم را می بردند، متوجه شد. زینب(س)، به راه خود ادامه داد تا به دارالاماره رسید.
در این هنگام، در گلوی خودش سوزشی احساس کرد. زینب همه جای این خانه را میشناخت. این جا، روزی خانه زینب بود. اشک در دیدگانش حلقه زد، ولی خودداری کرد ؛ مبادا گریه خوارش کند. زینب(س)،شجاعت خود را به کمک طلبیده، از میدان بزرگی که در جلوی دارالاماره بود،بگذشت. زینب با ابهت وجلالی هرچه تمامتر قدم پیش نهاد و بدون آن که به امیر کوفه اعتنایی کند، رفت و در گوشه ای نشست. ابن زیاد که زینب(س) را می نگریست که اینگونه با جلال و عظمت نشست، پرسید: توکیستی؟
زینب(س) جواب نداد . پرسش را دوبار یا سه بار تکرار کرد . ولی زینب(س) برای آن که خردش کند وکوچکش سازد، جوابش را نداد.. یکی از همراه حضرت زینب (س)جواب داد؛ این زینب دخت فاطمه(س) است. ابن زیاد که از رفتار زینب(س) به خشم آمده بود، چنین گفت؛ حمد خدای را که شما را کشت و رسوا کرد و دروغتان را روشن ساخت. زینب که با نظر حقارت بدو مینگریست، گفت: حمد خدای را که به واسطه پیغمبرش، ما را عزیز و محترم قرار داد و از پلیدی پاک گردانید. فقط گناهکار رسوا میشود و تنها ستمگر دروغ میگوید. آنچه در بیان بسیار مختصری از خطبه حضرت در مجلس عبیدالله نقل شده می توان به دو نکته اشاره کرد:
اول: صبر زینب در برابر مصیبت های که بر وی و خاندانش رفته بود. ما رَّأیت إَّ لاَّ جَّْیلا، هَّولاء قَّوم کَّت الله عَّلیهم اَّلقتل فَّبرزوا إَّلی مَّضهاجعهم، وَّ سَّیجمع الله َّ بینک و بَّینهم فتحاج و تخاصم، فانظر لمن الفلح. جز زیبایی ندیدم، آنان )حسین و یارانش( گروهی بودند که خدا بر آنان شهادت را مقرّر داشته، و آنان به سوی قتلگاه خود شتافتند و زودا که خدا بین تو و آنان جمع فرموده، بعد تو محاجّه و مخاصمه شوی ، بنگر پیروز از آن چه کسی خواهد بود... !
دوم: بلاغت و استدلال و برهانی که حضرت برای بیان کلامش از آن سود جست و در نهایت عبیدالله برای اینکه بیشتر از این دچار بدنامی نشود سریعا اسرا را راهی شام کرد تا یزید هم از این رسوایی بی بهره نباشد.
خطبه حضرت زینب علیها السلام در مجلس یزید:
وقتی کاروان اسرا به شام رسید، یزید مجلسی ترتیب داد تا برای پیروزی خود جشن بگیرد. یزید در مجلس خود در ملاء عام گستاخی های بسیار کرد و با اشعار کفرآمیز آنچه خواست یاوه گفت و دم از شأن پیروزی خود زد، لازم بود که با یک سخنرانی مستدل و آتشین سرکوب گردد و بادهای غرورش از مشک سیاه وجودش خالی شده و ضمناً مردم آگاه شوند و از گمراهی به راه هدایت کشیده شوند و پیام شهیدان و هدف آنها مشخص گردد، قهرمان این میدان دست پرورده امیرمؤمنان(ع) ، زینب کبری سلام الله علیها بود که برخاست و خطبه خود را آغاز کرد.
خطبه ای که در مجلس یزید صورت گرفت، فضایی بود که یزید تلاش می کرد واقعیت های موجود را تحریف کند. او حسین(ع) را دشمنی می دانست که علیه خلیفه مشروع زمان خروج کرده پس ریختن خون او حلال است. در چنین فضایی زینب(س) با رفتاری آرام و کلام استوار استدلالی که نشان دهنده ایمان او به پیروزی آنان بر یزیدیان بود، خطبه تاریخی خود را که اتمام کننده حماسه برادر در ابدیت تاریخ است ایراد می کند.
آنچه این فضا می طلبد اسلوب برهان و استدلال است و حضرت باید بر اساس برهان و استدلال به پاسخگویی بپردازد و از استفاده از واژه های احساسی و عاطفی که باب میل و از جمله شاخص های کوفیان و مردم عراق بود پرهیز کند.
متن عربی این خطبه که در لهوف آمده است این چنین است
«فقامت زینب بنت علی ـ علیه السّلام ـ و قالت: الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله اجمعین. صدق الله کذلک یقول: «ثم کان عاقبة الذین اساءا السوی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤون» (سورة روم، آیة 10). اظننت یا یزید ـ حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاماء ـ ان بناء علی الله هواناً و بک علیه کرامة!![...]
در احتجاج گتاهی لازم است که شخص مناظره کننده ابتدا مدعیّات طرف مقابل را تحلیل و شفا ف سازی کند تا در مرحل بعد بهتر بتواند پاسخ او را با روش مناست بدهد. یزید با عوام فریبی خود را دوستدار پیامبر و اهل بیتش معرفی می کرد و خود را در فاجعه کربلا بی تقصیر جلوه می داد.حضرت زینب با رد امید دلسوزی و غمگساری داشتتن یزید برای اسلام و مسلمین، گستاخی او بر خدا و انکار رسول و رد قرآن را اثبات کرده فرمودند:
اینها همه از گستاخی تو بر خدا و انکار رسول خدا و رد بر قرآن است، و تعجبی ندارد و از چون تویی این اعمال شگفت نیست، چگونه امید دلسوزی و غمگسار باشد از آن که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان برویید و علیه سرور انبیاء جنگ راه انداخت، و احزاب را گرد آورد، و اعلان جنگ نمود و شمشیرها را بر روی رسول خدا کشید ! همو که از تمام عرب به خدا منکرتر بود و ناسپاس ترین فرستاده بود و از همه بیشتر با خدا اظهار دشمنی می کردو از سر کفر و طغیان مستکبرترین فرد بر پروردگار !ألا! اینها همه ثمره پس مانده کفر و کینه ای است که از درون سینه برای مردگان بدر می غرّد!
خطبه استدلالی حضرت دارای چندین بخش بود:
در مرحله اول به اقدام یزید در بی احترامی به وحی الهی که آن را قبل از خطبه آن حضرت به صورت ابیاتی زمزمه کرد جواب می دهد و با استشهاد به آیه قرآن آن کار را نتیجه گناهان بسیاری می داند که یزید مرتکب شده و به بی احترمی به آیات الهی انجامیده است
در مرحله دوم به مقابله با غرور و تکبر یزید می پردازد. یزیدی که کشتن حسین(ع) را یک فتح می داند که بواسطه آن خداوند یزید را عزیز و خاندان اهل بیت را ذلیل کرده است. حضرت با استناد به آیات الهی به یزید متذکر می شود که روی آوردن دنیا به امثال شما از روی سنت املاء الهی است که به کافران فرصت داده می شود هر روز بیشتر از دیروز در گرداب گناه و انحراف خود فرو روند.
در مرحله سوم حضرت به معرفی اهل بیت رسول خدا(ص) و معرفی خاندان یزید می پردازد. حضرت، یزید را توبیخ می کند که چگونه وی خاندان رسالت را در بند کرده است در حالی که جدش رسول خدا(ص) بعد فتح مکه آنان را آزاد کرد.
در مرحله چهارم حضرت به یزید آگاهی می دهد کاری که شما انجام دادین نتیجه اصل و نسب شماست چرا که او فرزند همان هند جگر خوار معروف است.
در مرحله پنجم به جواب آن بخش از سخنان یزید می پردازد که وی قبل از صحبت هایش از خاندانش که درگذشته اند می خواهد که کاش زنده بودند و می دیدند چگونه فتح بزرگی بدست آورده است، می گوید نه تنها آنها بر نخواهند گشت بلکه بزودی تو هم در جهنم بدان ها ملحق خواهی شد.
در مرحله ششم، با اعتماد به وعده الهی که تحقق پذیری در آن حتمی است نتیجه عملکرد یزید را به خودش بر می گرداند و می فرماید؛ ای یزید تو با به شهادت رساندن حسین(ع) تنها به خودت ضربه زده ای؛ چرا که حسین در راه خدا کشته شده و شهیدان در راه خدا هم زنده اند و نزد او روزی داده می شوند ولی تو می مانی و این عمل زشتت و سر و کارت با خداوند و رسول است و باید جوابگوی آنان باشی.
در مرحله هفتم به بلندی جایگاه خود اشاره می کند و می گوید او همیشه یزید را در هر حالی که باشد حقیر و پست می داند. و در یایان ضمن درود و سلام به ساحت جدش رسول الله به یزید اشاره می کند تا روز قیامت هر کاری انجام بدهد نخواهد توانست یاد و خاطره کربلا را از ذهن بشریت پاک سازد. حضرت در این گفتار خود از فن تسجیل استفاده می کند. یعنی استفاده از الفاظی در مناظره که وقوع مطلب مورد نظر را به طور مسجل و حتمی بر مخاطب اثبات می کند. مثلا همراه نمودن سخن با قسم ین حالت را در مخاطب ایجاد می کند. از این فن در مناظرات حضرت زینب چندین موردف قابل،ملاحظه است. در مجلس یزید که فرمود: یعنی به خدا یی که ما را با وحی و کتاب و نبوت برتری داد و انتخاب کرد، سوگند ذکر ما را از یادها نتوانی محو کنی و وحی ما را که خداوند فرستاد نتوانی می رانید و به غایت ما نتوانی رسید و ننگ این ستم را از خویش نتوانی سترد.
از تحلیل و بررسی مناظرات و احتجاج های حضرت زینب در جریان قیام امام حسین(ع) روشن گردید که آن حضرت اگر چه از معصومین نبوده اند، اما روش احتجاجات ایشان در زنده نگاه داشتن دین پیامبر(ص) همان راه ائمه معصومین و راه حق و حقیقت بوده است. آن بانوی مکرّمه در کوفه وجدان افراد را بر زشتی عهدشکنی و بی وفایی که با امام حسین روا داشتند، مورد خطاب قرار داده و آنان را بر گناهی که مرتکب شده بودند، سرزنش کرد. در مناظره با عبیدا لله بن زیاد دلیرانه و عالمانه از شهدای کربلا دفاع کرد. در شهر شام، در رویارویی با یزید که خود را خلیفه مسلمین می دانست و در عین حال مجلس بزم و شادی در غلبه بر خاندان عصمت و طهارت ترتیت داده بود و بسی افعال زشت مرتکب می شد و با عوام فریبی، امام حسین و یاران شهیدش را طاغی و شورشی می خواند، شجاعانه و با صلابت به ایراد خطبه پرداخته و حقیقت امر را بر همگان روشن نمود به گونه ای که عزت و آبروی اهلبیت حفظ گشته و یزید رسوای عام و خاص شد.
نظر شما