به گزارش خبرنگار مهر ، هفتاد و چهارمین شماره از فصلنامه «ماهور» با موضوعاتی چون «رساله موسیقی معروفِ درویشعلی چنگی»، «تاریخچه مُدها»، «فرم و گونه»، «نقش ارتباطات غیرکلامی در اجرای موسیقی ایرانی» و بررسی اصطلاحاتِ «ملی» و «موسیقی ملی» منتشر شد.
در سرمقاله این نشریه تخصصی که ساسان فاطمی، محمد موسوی، بابک خضرایی، آرش محافظ و سعید کردمافی اعضای هیات تحریریه آن هستند، آمده است:
«نخستین مقاله این شماره مطلبی است درباره رساله موسیقی معروفِ درویشعلی چنگی که تاکنون چاپ نشده و به حالت نسخه خطی باقی مانده است، نوشته ژِرانسکاـ کُمینِک، که قبلاً از او مقاله ای درباره موسیقی ترکمنی در شماره ۴۹ فصلنامه به چاپ رساندیم.
مؤلف در این مقاله تنها به بخش کوچکی از این رساله نسبتاً حجیم پرداخته و بر داستان ها و حکایاتی که پیرامون سازِ چنگ در آن آمده، و برخی از آنها با روایت های مشهورشان در منابع دیگر تفاوت هایی دارند، متمرکز شده است و نشان می دهد که این ساز در زمانِ مؤلفِ رساله، قرن دهم هجری، هنوز ساز مهمی به شمار می آمده است. او همچنین بر این نکته تأکید می کند که کمبود اطلاعات فنی و علمی در این رساله نه معلول نا آگاهی مؤلف آن ــ که در واقع از استادان برجسته موسیقی زمانِ خود بوده ــ بلکه نشانگر نوعی نگاهِ شاعرنه اسطوره شناختی به جهان بوده که به خصوص در زمان مؤلف رواج داشته است.
در مقاله بعدی، آرش محافظ تاریخچه مُدها و مفاهیمی که با اصطلاحاتِ «راست» و «پنجگاه» در تاریخ موسیقی ما مشخص شده اند را به تفصیل ارائه می دهد و به مطالعه نسبت های خویشاوندی همه آنها با یکدیگر می پردازد. مؤلفْ این خویشاوندی ها را هم در محور زمان ــ گذشته و اکنون ــ بررسی می کند و هم در محور مکان ــ فرهنگ های موسیقایی ایرانی و عثمانی و عربی ــ و معتقد است که می بایست از ظرفیت های این مقام در همه شکل های آن، مبتنی بر نسبت های خویشاوندی کشف شده، چه در شکل قاجاری و چه در شکل های پیشاقاجاری آن برای خلاقیتِ موسیقایی امروز استفاده کرد.
مقاله بابک خضرائی به مسئله فرم و گونه (ژانر) می پردازد و با تعریفی نظام مند از مفهوم فرم و ارائه نمونه های مشخص در شعر و خطاطی و حتی هندسه از فرم، به تعمیم این مفهوم در موسیقی می پردازد و وجود فرم مشخص و ازپیش تعیین شده در موسیقی ایرانی را به بحث می گذارد. مؤلف، ضمن اینکه به این نتیجه می رسد که هیچ یک از انواع موسیقی ایرانی ــ چهارمضراب، تصنیف، پیش درآمد و رِنگ ــ فرم محسوب نمی شوند و باید آنها را «گونه» به حساب آورد، تعاریف خود را از آنها در انتهای مقاله ارائه می دهد.
نیره خادمی، در مقاله «نقش ارتباطات غیرکلامی در اجرای موسیقی ایرانی»، به بررسی حرکات و ژست های نوازندگان و خوانندگان موسیقی ایرانی در هنگام اجرای صحنه ای می پردازد وبا مطالعه ویدئوهای کنسرت های هشت موسیقیدان ایرانی و بر مبنای نظریه های مربوط به ارتباطاتِ غیرکلامی، به تحلیلِ حرکاتِ بدنی این موسیقیدانان هنگام اجرای موسیقی بر روی صحنه می پردازد.
اصطلاحاتِ «ملی» و «موسیقی ملی» و پیشینه استفاده از آنها در موسیقی معاصر ایران موضوع مقاله بعدی است بهقلمِ مسعود خمسه پور. مؤلف در این مقاله به بررسی پاره ای مستندات تاریخی که بازتاب دهنده نگرش گذشتگان و نیز موسیقیدانان امروز به این مفاهیم است می پردازد و نشان می دهد که از زمانِ استفاده از واژه «ملی» در حوزه موسیقی ایران تا کنون، اصطلاحِ «موسیقی ملی» چگونه در معنا تحول پیدا کرده و در هر دوره به چه نوع موسیقی ای اطلاق می شده است.
در بخش «مفاهیم بنیادین»، مقاله ای ترجمه کرده ایم از دو محقق علوم ارتباطات و رسانه که به مسئله هویت و موسیقی و هویت موسیقایی می پردازد. مؤلفین، پیش از هرچیز، قصد دارند ادبیات موسیقی شناسی مربوط به مسئله هویت را نقد کنند و ضعف ها و خلاءهای آن را نشان دهند. به خصوص در بحث آنها، در کنار پرسش های اساسی ای که مطرح می کنند، این واقعیت که به خود موسیقی به عنوان پدیدهای هویت مند پرداخته نشده و نیز اینکه، در کنارِ احساس تعلق به یک فرهنگ موسیقایی، احساس تفریق و عدم تعلق نیز می تواند وجود داشته باشد جالب توجه است.
در بخش «گفتگو»، مصاحبه هایی قدیمی با استادانِ درگذشته موسیقی ایرانی ــ عبدالله دوامی، علی اکبر شهنازی، علینقی وزیری، احمد عبادی و اسماعیل مهرتاش ــ را از شماره های مختلفِ مجله رودکی استخراج کرده و آورده ایم. این گفتگوها حاوی نکات بسیار ارزشمندی اند درباره فضای فکری زمان خودشان در حوزه موسیقی.
ژان دورینگ، در بخشِ «یاد یاران»، به بزرگداشت علیمحمد بلوچ، موسیقیدانِ اخیراً درگذشته بلوچ می پردازد و، با تکیه بر گفتگویی که در زمان حیاتِ این موسیقیدانِ بزرگ با او داشته است، اطلاعات جالب و تازهای از زندگی او و همچنین از برخی زوایای موسیقی بلوچی به خواننده می دهد.
«نقد و بررسی» این شماره سه مقاله در خود دارد. مقاله نخست نقدی است درباره آلبوم عیارانِ احمد پژمان، نوشته آروین صداقت کیش، که در آن مؤلف، به خصوص با تمرکز بر این پرسشِ مهم که فاصله زمانی زیاد میان اجرای اولیه و اجرای امروزی این اثر چه معنایی می تواند داشته باشد، به بررسی ویژگی های فنی آن می پردازد. در مقاله دوم، کامیار صلواتی نقدهای نوشته شده بر آثار صوتی شنیداری را در مجله های تخصصی موسیقی بین سالهای ۱۳۱۸ و ۱۳۴۰ بررسی و تحلیل کرده، قلت این نوع نقدها و تحول آنها در طی این زمان را نشان می دهد. آخرین نقد این بخش ترجمه ای است از مقالهی ژزف مارک بِلبه درباره برلیوزِ منتقدِ موسیقی که برای آشنایی خوانندگان با نقدهای قرن نوزدهمی در اروپا که درضمن به قلمِ یک آهنگسازِ برجسته نیز بوده اند و درک فضای نقد و نقادی آن دوره می تواند بسیار مفید باشد.»
نظر شما