به گزارش خبرگزاری مهر، متن پیش رو چکیده بحث یکصد و پنجاه و یکمین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی، با موضوع «نقد و ارزیابی روشهای کشف قلمرو دین» است که با ارائه مطلب توسط حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفی پور، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
مصطفیپور در این نشست گفت: اول باید مراد از دین روشن گردد، تعریفهای فراوان شده است که برخی به هدف و برخی به قلمرو تعریف نمودهاند. دین شامل احکام و عقاید (مباحث کلامی) و اخلاق میشود و بقیه مسائل در کمک این علوم میباشد.
اگر دین به معنی ما انزل الله باشد، قلمرو این دین چیست؟ قرآن برخی مباحث را مطرح میکند که جزء مباحث هست و نیستهاست که قرآن آنها را به خداشناسی مرتبط میکند و میخواهد از این طریق ما را به خدا شناسی هدایت کند. و قرآن، آن را به عنوان آیه مطرح میکند.
چند روش در این مورد وجود دارد:
۳ نوع روش کلی وجود دارد: ۱٫ درون دینی؛ ۲٫ برون دینی؛ ۳٫ روش ترکیبی
یکی روش برون دینی است که چرا به دین نیاز داریم.
در روش برون دینی از مسیرهایی وارد میشویم که عقل وارد آن میشود. کتابی در پژوهشگاه دفتر تبلیغات به نام انتظار بشر از دین از محمد امین احمدی چاپ شده است.
در این کتاب چند قسمت مطرح میکند:
۱٫ وجه حاجت بشر به دین که ما نیازهای گریز ناپذیر به دین داریم که حتماً در آنها باید به دین مراجعه کنیم، با پاسخ به این سؤال میتوانیم معلوم کنیم چه چیز را به حکم عقل باید بدست آوریم.
این نیازهای گریز ناپذیر دو نوع است: الف) فردی ب) اجتماعی
در بین نیازهای فردی برخی مسائل مثل معنا بخشی به زندگی مطرح است و این معنا بخشی را فقط خود دین میتواند مطرح کند.
در مسائل اجتماعی هم مواردی شمرده میشود که همگی از اموری هستند که باید به مسائل دینی رجوع شود.
و این جا برخی میگوید اگر دین دخالت میکند باید در حدّی باشد که کمک ما در امور اخروی باشد.
امین احمدی هم به بررسی مباحث امثال مجتهد شبستری را می پردازد . توضیح آن که برخی نیازها را خودمان میتوانیم بشناسیم و برخی نیز نمیتوانیم خودمان تشخیص دهیم که دین وارد میشود. ما باید توجه کنیم که متکلمین ما از قدیم از چه راهی نیاز بشر به دین را اثبات و مطرح میکردند و برخی میگفتند عقل ما نمیتواند این نیازها را کشف نماید.
برخی از متکلمین و فلاسفه و عرفاء مطرح میکنند که ما نیاز به قانون برای نظم و اداره جهان داریم و برای این، نیاز به رجوع دین داریم.
بنابراین روشهای دسترسی به قلمرو دین چند نوع است:
1- این که بررسی کنیم نیاز انسان چگونه به دست میآید؟
2- به وحی و نقل در این موارد مراجعه کنیم
خواجه طوسی مطرح میکند که هر چند برخی جوامع بدون دین، به هر حال جامعه را اداره میکنند اما باید دین، دنیای ما را با تمام وسعت پوشش دهد متناسب با نیازهای اخروی.
منشأ اختلاف هم آن است که برخی دایره دین و دنیا را جدا کردهاند و برخی دیگر یکی و مرتبط دانستهاند.
روش درون دینی هم روش دیگر است که چند شعبه دارد.
1- استقرائی: مجموعه آیات و روایات را بررسی کنیم (در کنار سنت) و پس از بررسی روشن میشود که این مجموعه نقلی در چه محدودهای از زندگی وارد شده است؟ آیا خود قرآن فقط به زندگی فردی توجه دارد یا زندگی اجتماعی را هم مدّنظر داشته است؟
آیت الله جوادی، دین را مساوی میداند با آن چه خدا اراده کرده است دین معلول اراده خداست (کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی) در بعد معرفت شناسی دین دو راه برای شناخت دین داریم یک راه نقل (قرآن و روایات) و یک راه نقل است.
یک راه آن است که اهداف خود قرآن در زندگی را بررسی کنیم مثلاً هدایت یک هدف کلی است. اهدافی در کنار آن برای بعثت انبیاء مطرح میکند (لیقوم الناس بالقسط) و اهداف اصلی و فرعی روشن شود، شهید مطهری هدف اصلی را قرب الهی میدند و دیگر موارد حتی مباحث اجتماعی، را فرعی می داند.
برخی دیگر گفتهاند به سراغ آیاتی برویم که قلمرو را مطرح میکنند، مثل آیاتی که به جامعیت قرآن اشاره میکند و روایاتی که جامعیت را مطرح میکند. در مورد قرآن آیاتی مثل (تبیاناً لکل شیءٍ) که «کل شئ» عمومیت دارد ابعاد فردی و اجتماعی و … را در برمیگیرد، البته «کل شئ» که به هدایت مربوط باشد (قول علامه طباطبائی)
روایات فراوان در اصول کافی داریم که همه نیازهای انسان در قرآن و سنت آمده است (حتی العرش فی الخدش) یعنی کوچکترین موارد دیات و مسائل حقوقی بیان شده است.
نظرات اساتید حاضر:
زهادت: موازنهای بین روشها باید مطرح شود. اگر ماهیت بحث برون دینی باشد، معنا ندارد با آیات قرآن بخواهیم آن را توضیح دهیم.
اسدی: گاهی ما میخواهیم بدانیم تا کجا باید ملتزم به دین بشویم، پس این همان بحث برون دینی است و گاهی میخواهیم از خود مراجعه به دین از قرآن و سنت میخواهیم استخراج کنیم قلمرو دین چگونه بوده است؟ باید روشن شود مؤلف کتاب قلمرو دین، چه روش را برگزیده درون دینی یا برون دینی و یا تلفیقی؟
نکته دیگر آن که چه برون دینی و برون دینی باشیم، فقها و اصولیون و … همگی میپذیرند که هر جا عقل ما زبان دارد و حاکم است، عقل متّبَع است و این کبرای کلی است که معتبر است و حتی میتوانند بگویند مواردی که دین وارد شد، تأیید حکم عقل است به عنوان بما هو عاقل این موضوع را مطرح کرده است .در فرهنگ دینی که عقل را حجت الهی میدانند پس آن چه را عقل ما میرساند آن هم خودش دین است.
خزائلی: نمیتوان هر چه را عقل مطرح کرد دینی دانست ، تنها در مستقلات عقلی به احکام عقلی میتوان بسنده کرد.
اسدی: هر فقیه و اصولی قبول دارد که هر جا عقل حکم کلی میکند این خودش حکم شرعی است و این کبرای کلی (حکم عقلی نه وهم عقل) مورد اتباع نزد کل است.
طباطبائی: آیا میتوان چنین تقسیم کرد که تفکر فردی و تفکر جمعی یا جامعهای دو روش در بحث قلمرو دین باشد که روشن شود آیا در این موارد دین دخالت ندارد؟ در همه موارد دخالت ندارد یا در برخی موارد دخالت ندارد. مثلاً بگوییم تفکرات سکولاریستی، اومانیستی و … یا اصلاً قلمرویی برای دین نمیدانند یا به طرز خاصی، قلمرو برای آن مطرح میکند.
فیروزجاهی: ملاک درون دینی و برون دینی دانستن چیست؟
نگارش: آیا از این دستهبندیها میتوانیم به روشهای کشف دین برسیم؟
شهسواری: آیا روش به درستی تعریف شد یا باید کامل شود؟
اگر درون دینی را روش مستقلی بدانیم، آیا این خود تقسیم بندی متعدد دارد؟
کریمی: گاهی در مورد روش علم یا یک مسأله علم بحث میکنیم و گاهی روشهای پژوهش و …، در این جا که بحث قلمرو دین است باید از روش فلسفه دین استفاده کنیم و فلسفه دین، پیش از خود دین است و ما نمیتوانیم از متن دین خاص صحبت کنیم.
در چنین موضوعی (قلمرو دین)، اگر به متون دینی مراجعه شود، خروج از بحث است، پس چند روش این جا مطرح است:
۱ - روش تحلیل مفهومی: که چه چیز از دین ارائه میکنید؟ مقصود شما از انسان و نیاز بشر چیست؟ اگر دین را خلق اراده با تشریعی خدا بدانید بحث تغییر میکند و اگر بحث اثباتی کردیم یعنی فهم شخص را از دین مطرح کنیم، میگویند چرا ما اجازه داریم فهم خود را بر نیازهای تمام بشر تحمیل کنیم؟
۲ - روش دیگری که امروزه خیلی طرفدار دارد روش پدیدار شناسانه است یعنی پدیده دین (همان دینی که در خارج وجود دارد) یا همان دینی که در نهادهای مذهبی است چقدر حق دخالت دارد در زندگی؛
۳ - روشهای کارکرد گرایانه که کارکرد دین را مطرح میکنند و بسته به نوع کارکرد، مباحث قلمرو هم تبیین میشود.
فیضی پور: تعریف دین باید دقیقاً روشن شود تا قلمرو مشخص شود و الا ممکن است به قلمروهای التقاطی برسیم.
رضانژاد: اگر دین ما انزل الله است باید بر همین اساس قلمرو را مطرح نمائیم و خصوصاً «ما انزل الله » اسلامی مطرح است پس در این جا نمیتوانیم روشهای برون دینی را بیان کنیم.
اسدی: ما انزل الله دو قسم است: گاهی ارشادی است و ارشاد به عقل است. ما انزل الله اعم است و بسیاری ارشاد به عقل است.
مصطفیپور: نگاه ما کلامی بود، بحث فلسفه دین نداریم.
نکته دیگر آن که موضوع ما بحث ما انزل الله است نه نهاد دین که مستقل است و نمیتواند در نهادهای دیگر دخالت کند. وقتی ما نگاه کلامی داریم عدهای گفتهاند در دورانی زندگی میکنیم که عقل ما رشد کرده و نیازهایی را تشخیص میدهیم.
آیت الله جوادی هم دین را به گونهای تعریف میکند که دایره دین را خیلی وسیع میداند و هم در روش، گفتمان خاصی دارد.
اصل این که قلمرو دین تا کجاست باید به سراغ ما انزل الله برویم که مصادیق و اهداف را بررسی کنیم.
نظر شما