به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام حسین انصاریان در سخنرانی خود در شاه چراغ شیراز، اظهار کرد: خداوند انسانها را بهخاطر عقلی که به آنها عطا کرده، بهسبب اختیار و آزادی که به آنها مرحمت فرموده و بهسبب تکالیف حکیمانهای که بهعهدهٔ آنها گذاشته، مورد اکرام و محبت و لطف و احسان خودش قرار داده است؛ کاری که به این کیفیت، نه با فرشتگان داشته، نه با طایفهٔ جن و نه با طوایفی که ما آنها را نمیشناسیم و به ما معرفی نشدهاند. امام صادق(ع) دربارهٔ ارزش عقل و سود عقل میفرمایند: عقل است که شما را هدایت میکند به اینکه تمام نعمتهای الهی را سپاسگزاری کنید. سپاس نعمت خدا عبادت خداست، نه تنها با زبان الحمدلله گفتن؛ الحمدلله ستایش حق به زبان است و ایمان شُکر قلب است، عباداتْ سپاس اعضا و جوارح است و اگر شکر غیر از این انجام بگیرد، شکر نیست.
وی ادامه داد: بزرگان دین، صاحبدلان و شخصیتهای عظیم علمی و قرآنی، امثال خواجهنصیرالدین طوسی(ره) با استفادهٔ از روایات و آیات فرمودهاند: شکر یک واقعیت ترکیبی است و این نیست که من در کنار این نعمتهای عظیم الهی، زبانم در دهانم به یک لغت عربی مثل الحمدلله بچرخد. این را که میشود به طوطی هندوستان هم یاد داد که در قفس روزی دهبار وادارش کرد که الحمدلله بگوید، الحمدلله مرتبهٔ بسیار پایین شکر است، اما شکر قلب این است که انسان تحصیل ایمان به مبدأ و معاد کند.
استاد انصاریان با بیان اینکه وقتی انسان خدا را باور کرد، قلب با عظمت او شاکر میشود؛ گفت: اگر خدا و معاد و انبیاء را باور نکند، دل کافر است، چون کفر و ایمان از خصلتهای قلب است؛ اگر قلب با زحمت صاحبش، با درسخواندن، با مطالعه، با گوشدادن به مبدأ و معاد یقین پیدا کرد، قلب شاکری است؛ و در صورتی که اعضا و جوارح را خالصانه وارد عبادت کند، شکر اعضا و جوارح میشود. قلب عبادت بسیار عظیمی دارد.
وی با اشاره به اینکه اعضاء و جوارح عبادت باارزشی دارند و عقل هر کسی هم او را راهنمایی میکند که نعمتها را شکر کند، اظهار کرد: عقل چه کسی به او میگوید در برابر نعمتهای خدا سینهات را سپر کن و یاوه بگو؟ هیچ عقلی چنین حکمی نمیکند؛ احکام عقل مثبت است، چون خود عقل یک عنصر ملکوتی، الهی و حقیقتی است و همراه با پروردگار است، شعاعی از عقل کلی جهان هستی است و هیچوقت منفی به ما حکم نمی کند؛ بلکه میگوید: در مقابل نعمت سپاسگزار باشید. سپاسگزاری را قرآن تعیین میکند که چیست و بعد از اینکه انسان سپاسگزار شد، اهل نجات و اهل بهشت میشود.
شیخ حسین انصاریان به یکی از روایات زیبای نقلشده در جلد اول اصول کافی اشاره و تصریح کرد: «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان»، عقل است که شما را به شکر هدایت میکند، عقل است که قدرت دارد بهشت را برای شما تحصیل کند؛ اگر این عقل نبود، ما هم یک حیوانی بودیم، ولی دوپا و امتیاز دیگری نداشتیم؛ اکرام پروردگار به ما بهخاطر عقل و آزادی است؛ تکالیف، یک سلسله برنامههای مثبت، استوار و بامنفعت بهخاطر سعادت به ما عطا شده و عامل ارزشداشتن ما در پیشگاه پروردگار عالم بوده است.
وی آزادی از نوع آنچه غرب به آن اشاره می کند را رد کرد و گفت: آزادی که غرب می گوید، اسارت است و به دروغ میگویند آزادی! کسی که خود را در چنگال خطرناک خواستههای نامشروع رها میکند، به ربا، زنا، دروغ، جنایت و قتل و غارت کشیده میشود، آزاد نیست و اسیر است. غربیها مِنهای وقتی که در چهارچوب قوانین راهنمایی و رانندگی یا قوانین دولتی برای کارهایشان هستند، در خارج از این دو مرحله، هر کاری که دلشان میخواهد میکنند. یک دریایی از فساد است؛ فساد در اقتصاد، فساد در اجتماع، فساد در اندیشه، فساد در غریزهٔ جنسی که نام آن را آزادی گذاشتهاند و جای کلمهٔ اسارت و آزادی را عوض کردهاند. کسی که اسیر مال حرام، شهوت حرام، زبان حرام و نگاه حرام است، انسان آزادی نیست.
استاد انصاریان گفت: آزادی که پروردگار به ما عنایت کرده، سبب بعثت انبیاء و امامت امامان و بهشت و جهنم شده است؛ اگر ما این آزادی الهی را نداشتیم، نبوت، امامت، بهشت و دوزخ نداشتیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به تکالیف محول شده از سوی خدا بر انسان اشاره و اظهار کرد: در دو آیه سورهٔ مبارکهٔ توبه خداوند متعال هفت تکلیف را به دنبال هم مطرح کرده و در آیه اول از مؤمنان و مؤمناتی خبر داده که این هفت تکلیف را تا آخر عمرشان انجام میدهند و تعطیل نمیکنند البته اینگونه نیست که اصلاً لغزش پیدا نکنند، امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: اگر هم لغزش پیدا کنند، اندک است.
استاد انصاریان ادامه داد: خداوند در قرآن می فرماید: «و سیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون»؛ «سین» تحقیقاً و اصلاً معنی آینده ندارد، چون با شأن پروردگار نمیسازد. ما در مکه و مدینه با همین آیه، متعصبانِ احمقِ نفهمِ جاهلِ وهابیت را محکوم میکردیم؛ وقتی در کنار حرم پیغمبر(ص) به زائر میگویند: برای چه داری پیغمبر را زیارت میکنی؟ «پیغمبر ماتَ»، نه گوش دارد که بشنود، نه چشم دارد که ببیند و مرده است، از آثار حیات خالی است؛ آنها دروغ میگویند و ضد قرآن مجید حرف میزنند، آیهٔ شریفه میگوید: محققاً، قطعاً، «یری الله و رسوله و المؤمنون عملکم»، تمام اعمال 24 ساعتهٔ شما در برابر نگاه خدا و پیغمبر(ص) و ائمهٔ طاهرین(ع) است. ما «و المؤمنون» نیستیم، ما در حال حاضر در این جایگاه معنوی و کنار حضرت احمد بن موسی نشستهایم و از پشت دیوارها هیچ خبری نداریم.
وی افزود: ما در معرض دید خدا و پیغمبر(ص) و ائمهٔ طاهرین(ع) هستیم. این یک اعتقاد جدای شیعه نیست، قرآن است؛ فردای قیامت هم اگر بخواهیم بگوییم: خدایا! ربا نخوردهام، زنا نکردهام، چشمچرانی نکردهام، دروغ نگفتهام، تهمت نزدهام، آبرو نبردهام، پروردگار عالم میگوید: غیر از اعضا و جوارحت، سه شاهد حاضر هست که تو را میدیدند؛ خودم، پیغمبر(ص) و ائمهٔ طاهرین(ع). این قدرت معنوی را خدا به پیغمبر و ائمهٔ طاهرین داده است.
انصاریان به نمونه ای اشاره کرد که نشان از آگاهی امامان نسبت به همه مسایل است و گفت: در جلد دوم اصول کافی است که مردی آمد و به امیرالمؤمنین(ع) گفت: «احبک»، عاشقت هستم؛ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: دروغ میگویی، تو اصلاً من را دوست نداری. گفت: علی از کجا میگویی که من تو را دوست ندارم؟ از کجا میگویی که من دروغ میگویم؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: من ارواح کسانی را که از زمان آدم تا قیامت عاشقم هستند، همین الآن نگاه کردم و تو بین آنها نبودی.
خدا در سورهٔ یس میفرماید: «ان کل جمیع لدینا محضرون» در حال حاضر مبدأ جهان تا ابدیت پیش من حاضر است، برای خدا گذشته و حال و آینده وجود ندارد و جهان هستی از ابتدا تا ابدیتی که در قیامت مُهر ابدیت به آن میخورد، در پیشگاه وجود مبارک او حاضر و معلوم است. اصلاً برای خدا مجهولی وجود ندارد و همین نگاه را به پیغمبر(ص) داده، چون لایق بوده است؛ همین نگاه را به ائمهٔ طاهرین(ص) هم داده است.
استاد انصاریان با استناد بر قرآن به ضرورت انجام هفت تکلیف از سوی مردان و زنان تأکید کرد و گفت: زنان و مردان باید هفت تکلیف از جمله «بعضهم اولیاء بعض»، «یأمرون بالمعروف»، «ینهون عن المنکر»، «یقیمون الصلاة»، «و یؤتون الزکاة»، «و یطیعون الله»، «و رسوله»، را تا آخرین لحظهٔ عمر انجام دهند. خداوند می فرماید: «اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم» یقیناً این مردان و زنانی که این هفت تکلیف را عمل کردهاند، در رحمت خودم غرقشان میکنم.
نظر شما