خبرگزاری مهر، گروه استانها- فرزانه یحیی آبادی: سینما رکس ۹۰۰ صندلی داشت و آن شب از ماه رمضان (۲۸ مردادماه سال ۱۳۵۷)، ۶۰۰ آبادانی ترجیح داده بودند تا برای دیدن فیلم ایرانی «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی به این سینما بروند. ساعتی از پخش فیلم گذشت و مردم مشتاقانه منتظر پایان فیلم بودند که به یک باره سینما آتش گرفت.
شعله های آتش از در و دیوار سینما بلند و نفس ها به شماره افتاده بود، همه پشت درهای بسته سینما جمع شده بودند اما جایی برای فرار از این مهلکه نبود. از همه جای سالن آتش می بارید، کسی از بیرون هم جرات نزدیک شدن به سینما را نداشت، همه افراد در داخل سینما سوختند و اصلا کسی قابل شناسایی نبود.
بوی تن های سوخته تمام فضای خیابانهای اطراف را پوشانده بود و این گونه آخرین سکانس زندگی جمعی از مردم آبادان تمام شد .
پروین کاشانی زاده نویسنده کتاب «رازهای ماندگار یک نیم روز سوخته» که مجموعه ای از خاطرات شفاهی خانواده های کشته شدگان حادثه آتش سوزی سینما رکس آبادان است که در تابستان ۹۲ منتشر شد در این باره می گوید که مسئله سینما رکس بسیار پیچیده و سرپوشیده است. علت اینکه من نام کتاب را «رازهای ماندگار یک نیم روز سوخته» گذاشتم وجود ابهامات و سئوالات زیاد بی پاسخ بود، ساواک در این ماجرا به شدت دوگانه رفتار کرد به گونه ای که مردم متوجه نشدند از کجا ضربه خوردند.
پروین کاشانی زاده می افزاید: در خاطرات جمع آوری شده بیشترین ابهامات مطرح شده مربوط به زمانی است که مردم برای کمک در مقابل سینما جمع شدند، چرا که ساواک به بهانه اینکه شما خرابکارید اجازه باز کردن در سینما را به آنان ندادند ضمن اینکه مدام می گفتند که این آتش سوزی کار انقلابیون است.
وی اظهار کرد: آن طور که پرونده های موجود نشان می دهد بیشتر کسانی که در این سینما کار می کردند ساواکی بودند. این طور که مشخص شد دو نفر از عاملان آتش سوزی از دست فروشان این سینما بودند. آنان درزهای دیوار سینما را به بنزین هواپیما آغشته کرده بودند و نکته قابل توجه اینکه در هنگام بروز آتش سوزی نخست آنکه مدیر سینما در مسیر تهران به آبادان بود و دیگر اینکه اپراتور، بوفه و مدیر داخلی سینما هم حضور نداشتند.
وی در بخشی از صحبت هایش با اشاره به خاطرات بازماندگان آن حادثه می گوید: سینما رکس در کنار یک کوچه هشت متری است و در کنار آن شهربانی و آگاهی است یعنی فاصله سینما تا شهربانی کمتر از دو دقیقه است و وقتی این سینما آتش می گیرد شهربانی چی ها مدعی بودند که متوجه نشده اند و پس از نیم ساعت که از بروز حادثه می گذرد به محل وارد می شوند.
این نویسنده گفت: پلیس به مردم اجازه نزدیکی به محل را نمی دهد. کسی اجازه باز کردن درهای سینما را ندارد. تماس با آتش نشانی نیز بی حاصل است، کسی جوابگو نیست، مسئولان آتش نشانی مدعی بودند که موقع آتش سوزی هیچ تماسی را دریافت نکرده اند و ارتباطشان با مرکز قطع بوده (آن موقع اپراتورها از مرکز پشتیبانی وصل می شد)، البته مردم در اظهاراتشان می گفتند که ماشین آتش نشانی به محل آمد اما آب نداشت که البته ماشینی که آنجا حاضر شده ماشین صنعتی فوم دار بوده نه آتش نشانی.
کاشانی زاده افزود: مطالعه روزنامه های زمان برگزاری دادگاه عاملان سینما رکس پس از انقلاب نشان می دهد که بازماندگان حادثه آدم سوزی سینما رکس اعتراضات زیادی را به روند رسیدگی به پرونده داشتند.
رکس به تقویم ملی بازگردد
اکنون در جایی ایستاده ام که ۳۹ سال پیش بر این خاک سوخته سینما رکس ایستاده بود، دلم به درد می آید از فقر مهندسی شده آبادان، وقتی می بینم از سینمای رکسش که نقش تاثیرگذاری در شکل گیری انقلاب داشت و نمادی از مردمان همیشه توانمند در ایستادگی در برابر سختی ها بود، یک پاساژ جایگزین شده و یک یادمان چند در چند کوچک آن هم در فرعی پشت محل سینما رکس چیزی باقی نمانده، سینما رکس حقیقتی است بی پیرایه که هیچگاه برهنگی شرمسارش نکرده است.
می گویند، فرهنگی که هویت راستین آدمی را بروز ندهد بی ثمر است و چه سخت است وقتی که می بینی سینما رکس آبادان که نماد شکوه مردمی است که از تمام امکانات رفاهی و زندگی تنها غرور و بی نیازی ذاتی برایشان باقی مانده، بی هیچ دلیلی نامش از تقویم ملی حذف می شود واین خواسته زیادی نیست که اگر مردمانش فریاد می زنند:«رکس باید به تقویم ملی بازگردد».
به قول بهنام کاوه بازیگر توانمند آبادانی در اجرای نمایشهای خیابانی: «مو تو سینما رکس سوختوم، آبادان تو سینما رکس سوخت، ...».
نظر شما