۷ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۰۲

مشاور بانک جهانی در گفتگو با مهر:

معماری قدرت جهانی در دهه آینده تغییر می‌کند/ قدرتهای آتی جهان

معماری قدرت جهانی در دهه آینده تغییر می‌کند/ قدرتهای آتی جهان

«گوتم ادیکاری» معتقد است نرخ رشد جمعیت تاثیری قابل توجه بر قطب بندی جهانی داشته بنابراین معماری قدرت جهانی در دهه پیش رو قابل تغییر خواهد بود.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-فاطمه محمدی: اصطلاح نظم نوین جهانی (New World Order) به هر دوره‌ای از تاریخ که با تغییری چشمگیر در اندیشهٔ سیاسی و توازن قوا در جهان همراه بوده‌است، اطلاق می‌گردد. با وجود ارائهٔ تعاریف متعدد از این اصطلاح، نظم نوین جهانی اصولاً به باور ایدئولوژیکی مرتبط است که برقراری حکومت جهانی را فقط و فقط از طریق تلاش همگانی برای شناسایی، فهم، یا رفع مشکلات جهانی که از ظرفیت و گنجایش دولت-ملت‌های انفرادی خارج است، امکان‌پذیر می‌داند.

«رابرت کوهن» از نظریه پردازان برجسته نهادگرایی نولیبرال معتقد است که شاهد این هستیم که قدرت رهبری هژمونیک ایالات متحده آمریکا بعد از دهه ۱۹۷۰ میلادی دچار افول شده است. کوهن معتقد است به رغم اینکه قدرت رهبری آمریکا کاهش یافته است رژیمهای بین المللی که بعد از جنگ جهانی دوم از جمله صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و گات(سلف سازمان تجارت جهانی) ایجاد شدند در دوره افول هژمون نیز پابرجا خواهند بود.

اینکه نظم نوین جهانی از منظر قطبی بندی به چه صورت خواهد بود یکی از مهمترین مسائل در ترسیم سیاست خارجی هر کشوری می تواند باشد. در گفتگو با «گوتم ادیکاری»  عضو ارشد مرکز آمریکایی پیشرفت در واشنگتن به بررسی نظم آتی بین المللی پرداخته ایم که در ادامه می آید.

ادیکاری مشاور ارشد بانک جهانی است و محقق و مدرس دانشگاه «هاروارد» و دانشگاه «جورج واشنگتن» آمریکا نیز است.

*برخی معتقدند پس از کاهش احتمالی قدرت هژمونیک امریکا، هیچ قدرت هژمونیک دیگری در جهان وجود نخواهد داشت. چون دیگر قدرتها قصد پذیرش یک هژمون را به هیچ وجه نخواهند داشت. نظر شما در این ارتباط چیست؟

قدرتهای هژمون متعددی در طول تاریخ ظاهر شده و به دلایلی با سقوط مواجه شده اند– نظیر بریتانیا، فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ معاصر. واقعیت این است که تسلط ایالات متحده امریکا بر جهان در حوزه های اقتصادی، نظامی، فرهنگی و فنی – که در طی چند دهه توسط اتحاد جماهیر شوروی مورد حمله قرار می گرفت – در طی هفت دهه گذشته تاکنون پایدار مانده است.

باید گفت وضعیت فعلی نظام بین الملل نسبت به گذشته متفاوت بوده و در حال حاضر اگر قدرت و نفوذ امریکا به طور ناگهانی کاهش یابد، پیش بینی ظهور جهان چند قطبی متعادل و کارآمد بسیار سخت خواهد بود. اینکه آیا در حال حاضر قدرتهای نوظهور، رهبری ایالات متحده امریکا را پذیرا هستند یا خیر، موضوع مهمی نیست. مهم این واقعیت است که ایالات متحده امریکا در معماری فعلی قدرت جهانی هنوز هژمون بوده حتی اگر ظاهر این هژمونی تا حدی ناامید کننده باشد.

روند فعلی دخالت ایالات متحده آمریکا در کشورهای خارجی در دراز مدت ممکن است باعث ایجاد تردیدهایی جدی در مورد دوام نقش امریکا به عنوان هژمون و رهبر سیستم بین الملل شود اما تسلط جهانی امریکا بر محدوده وسیعی از عوامل از جمله قدرت اقتصادی و نظامی عظیم و گسترده آن، رهبری فنی و علمی  جهان و از همه مهمتر قدرت نرم آن (اصطلاحی که توسط متفکر سیاسی «جوزف نای» مطرح شد) همچنان به قوت خود باقی مانده است.

بنابراین در حالیکه ممکن است قدرت ایالات متحده امریکا در میان مدت کاهش یابد، جهان شاهد وجود یک چالشگر در سریع ترین زمان ممکن نخواهد بود.

*اگر ما با جهان چند قطبی در آینده مواجه شویم، تاثیر این نوع سیستم بر نظم بین الملل چگونه خواهد بود؟ آیا ما شاهد جهانی باثبات تر تحت سایه نظام چند قطبی خواهیم بود؟

جهان چند قطبی در حال حاضر واقعیت دارد زیرا  قدرتهایی مانند چین و هند قدرت خود را به طور پیوسته افزایش داده و اتحادیه اروپا تحت رهبری آلمان و فرانسه نسبت به گذشته قدرتمندتر شده است. با این وجود هیچ کشوری به جز امریکا آمادگی رهبری سیستم بین الملل را نخواهد داشت، هر چند چین و هند نفوذ و قدرت خود را فراتر از مرزهایشان گسترش داده اند.

اگر قدرت و نفوذ امریکا در میان مدت کاهش یابد و به مرزهای ملی خود بسنده کند، ممکن است اروپای (فرانسوی – آلمانی ) یک قطب قدرت را تشکیل داده و قطب دیگر آن قطعا چین خواهد بود.

اما در آینده ای نزدیک چنین واقعه ای رخ نخواهد داد. واقعیت این است که در حال حاضر  یک نهاد چند قطبی برای ایجاد ثبات جهانی وجود دارد و آن سازمان ملل متحد است. با این وجود این نهاد بین المللی در زمینه موضوعات مرتبط با امنیت به ندرت کار می کند.

وقتی وظیفه تضمین ثبات جهانی را بر عهده می گیرد، روند تصمیم گیری در آن بر عهده شورای امنیت این سازمان گذاشته می شود که متشکل از پنج عضو دائمی است و هر کدام از آنها دارای منافع و چشم اندازهای متفاوت هستند. بنابراین تصمیمات این نهاد بین المللی چندان کارساز نیست.

*برخی معتقدند که جهان چند قطبی باعث ایجاد صف بندی های مبهم  بین دولتها می شود. نظر شما در این ارتباط چیست؟

صف بندی دولتها در حال حاضر به وضوح صف بندی آنها در طی جنگ سرد و دهه بعد از آن نیست. در حال حاضر یک جهان چند قطبی وجود دارد به این معنا که چند مرکز قدرت در حال حاضر ظاهر شده یا در حال ظاهر شدن بوده، در حالی که صف بندی های قدیمی دیگر مانند گذشته پایدار نیستند.

اما سیستم بین الملل چند قطبی بوده و تنها یک ابرقدرت به معنای واقعی کلمه در آن وجود دارد. روسیه از لحاظ نظامی بسیار قدرتمند است زیرا نیروها و زرادخانه های هسته ای آن بسیار زیاد هستند. اما یک ابرقدرت نیست.

چین از لحاظ نظامی و اقتصادی روز به روز قدرتمندترشده و احساس می کند در سطح جهانی بسیار قدرتمند است اما از لحاظ داخلی این کشور دارای نهادی واحد بوده که اداره امور کشور را برعهده دارد، این نهاد همان حزب کمونیست است. لذا این کشور نمی تواند بسته جذاب قدرت نرم را به دیگر کشورها ارائه دهد.

ممکن است در آینده دور چین به یک ابرقدرت تبدیل شود اما در آینده ای نزدیک این اتفاق رخ نخواهد داد. با این وجود میزان جمعیت چین همراه با هند ممکن است جهت درک تغییرات جمعیتی در سراسر دنیا و تاثیر آن بر سیاست های قدرت به عنوان  یک ارزش محسوب شود.

*اگر ما به وجود دنیای چند قطبی در آینده باور داشته باشیم، کدام یک از اجزای قدرت بر قطبی شدن جهان موثر خواهد بود و اساسا کدام یک از نهادها یا کشورها قطب های این سیستم خواهند بود؟

با توجه به رویکردهای موجود می توان گفت که در حال حاضر چندین قدرت رویای قطب قدرت بودن را در سر خود می پرورانند  از جمله چین، اروپا، اتحاد ژاپن و هند. جدا از قدرت و نفوذ اقتصادی، گرایش های مهاجرتی و جمعیتی متغیر و تنشهای بین المللی نقش تعیین کننده ای در میزان نفوذ و قدرت اکثر کشورها بازی می کنند.

تا سال 2025 هند بر اساس میزان جمعیت، بزرگترین کشور روی زمین  و دارای بیشترین جمعیت جوان جهان خواهد بود. 40 درصد جمعیت جهان در حال حاضر در دو کشور هند و چین زندگی می کنند. نرخ رشد جمعیت در اروپا، امریکا و ژاپن  تقریبا صفر بوده و آنها با کاهش شدید جمعیت مواجه هستند.

رشد جمعیت در این کشورها به آینده مهاجرت درونی آنها بستگی دارد. از طرف دیگر، جمعیت کشورهای قاره آفریقا و آمریکای لاتین به سرعت رشد می کند. بنابراین معماری قدرت جهانی در دهه پیش رو قابل تغییر خواهد بود.

اما واقعیت این است که در حال حاضر ایالات متحده امریکا تنها ابرقدرت موثر با توانایی اعمال نفوذ بر خروجی های جهان است و حفظ این جایگاه به چگونگی رهبری داخلی و جهانی امریکا در آینده ای قابل پیش بینی توسط دولتمردان این کشور بستگی دارد.

کد خبر 4072418

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha