به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله راستی کاشانی از اعضای جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، عضو شورای عالی حوزهٔ علمیهٔ قم بود و در دورههای اول و دوم مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی از استان تهران حضور داشت.
وی بامداد پنج شنبه درحالی که دچار عارضه قلبی بود در سن ۹۰ سالگی دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.
به همین بهانه مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگاهی گذار بر زندگی سیاسی و علمی وی انداخته است که در ادامه مشروح این گزارش از نظرتان می گذرد.
آیت الله حسین راستی کاشانی فرزند علی در سال ۱۳۰۹ش در کاشان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را تا پایان سال ششم ادامه داد. ادبیات، معانی، بیان، عروض، منطق، کلام، شرح لمعه، معالم و قوانین را نزد اساتیدی چون: آیتاللهالعظمی آقای سیدمحمدحسین رضوی، آیتالله میرزا حسین فاضل نراقی، آیتالله غروی کاشانی(حجت زاده)، آیتالله آقای شیخ علیاکبر صمدی (ره) و حضرت آیتالله حاج شیخ جعفر صبوری قمی به اتمام رساند.
علاوه بر دروس معمول، مقداری از علوم غریب را نیز نزد مرحوم آیتالله رضوی فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل، عازم حوزه علمیه قم شد و به تحصیل سطوح عالی، تفسیر، علم هیئت، اخلاق، کلام و معقول پرداخت. رسائل، مکاسب و کفایه را نزد حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ مرتضی حائرییزدی، آیتالله حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی، آیتاللهالعظمی حاج سیدشهابالدین مرعشی نجفی و حضرت آیتالله حاج سیدمحمدباقر طباطبائی بروجردی (سلطانی) فراگرفت. تفسیر و هیئت (شرح چغمینی) و بخش حکمت شرح منظومه را در محضر حضرت آیتالله علامه طباطبائی (ره) استفاده کرد. در طول اقامت در حوزه علمیه قم، با برخی دوستان جلسات بحث و مباحثه و انس داشت که عبارتند از: آیتالله مرحوم حاج شیخ علی حیدری، آیتالله حاج سید جلال فقیه ایمانی، آیتالله محمدرضا مهدوی کنی.
فعالیت در کاشان و عزیمت به نجف
از جمله فعالیتهای آیتالله راستی در کاشان مبارزه با بهائیت بود. او به دستور آیتالله العظمی بروجردی به همراه تعداد دیگری از روحانیون به شهرهای مختلف سفر کرده تا اجماع علمای بلاد را علیه بهائیت به نتیجه برساند. بعد از آن برای ادامه تحصیل به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف سکنی گزید. در مدت اقامت در حوزه علمیه نجف اشرف (حدود ۲۵ سال) از محضر آیتاللهالعظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (ره) خارج اصول، خارج فقه و علم تفسیر و از محضر آیتالله العظمی میرزا باقر زنجانی (ره) دو دوره خارج اصول و خارج فقه را استفاده کرد. سپس درس خارج فقه آیات عظام حاج سید محسن حکیم، حاج سیدمحمود شاهرودی، سید عبدالهادی شیرازی، حاج میرزا حسن یزدی، حاج شیخ حسین حلی، حاج میرزا حسن بجنوردی و حاج سید حسین حمامی نیز به تناوب بهره برد. علم حدیث و درایه و مقداری از حکمت و فلسفه را نیز از آیتالله العظمی حاج سید عبدالاعلی سبزواری فراگرفت. حکمت و فلسفه و کلام را نزد جمعی از اساتید، از جمله آیتالله حاج شیخ صدرا آموخت. از درس تفسیر آیتالله شیخ محمدعلی سرابی (ره) بهره برد و بعضی از مباحث کفایه را از آیتالله حاج شیخ مجتبی لنکرانی استفاده نمود.
همراه با نهضت اسلامی امام خمینی
با تشریففرمایی امام خمینی، به نجف اشرف، از درس خارج فقه معظمله نیز بهرهمند شد و مدتی نیز در جلسات استفتاء آیتاللهالعظمی خوئی شرکت کرد. وی پس از آن به تدریس در حوزه علمیه نجف اشرف پرداخت و از نظر فقهی مورد تأیید آیتالله العظمی حکیم بود. آیتاللهالعظمی حکیم دربارهاش گفته بود: « آیتالله راستی کاشانی نیازی به رفتن به درس خارج فقه و اصول ندارند» ولی با ورود امام به نجف اشرف در درس خارج فقه و اصول معظم له حضور پیدا کرد و به این ترتیب اعلمیت امام (ره) را تأیید کرد.
او بعد از ورود امام به نجف اشرف در جریان مبارزات امام (ره) علیه رژیم پهلوی قرار گرفت و پس از آن همواره در راستای حمایت از نهضت اسلامی امام (ره) قدم برمیداشت. در حوزه علمیه نجف اشرف با اجازه امام (ره) به عنوان نماینده معظمله مسئول ایجاد نظم و تصرف در تمام امور موقوفات بود. او بعد از خروج از نجف و بازگشت به کشور، به قم رفت و همگام با سایر روحانیون به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. مدت کمی پس از ورود به قم به عضویت جامعه مدرسین حوزه علمیه ی قم درآمد و مبارزات خود را در آن تداوم داد.
پس از شهادت سیدمصطفی خمینی با ارسال نامهای خدمت امام، این ضایعه را تسلیت گفت. پس از فاجعه ۱۹ دی ۱۳۵۹ قم و سرکوب مردم آن شهر همراه با روحانیت مبارز اعلامیهای در این زمینه منتشر و نسبت به اقدام رژیم اعتراض کرد. در جریان اقدام رژیم در سرکوب اعتراضات مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۹ با صدور اعلامیهای رژیم را به خاطر این اقدام مورد انتقاد قرار داد. در بخشی از این اعلامیه امده است: « آیا این است معنای آزادی و دموکراسی و طرفداری از حقوق بشر که هیئت حاکمه از ان دم میزند؟ آیا این همه جنایات و خونریزی که در این چند روز مأمورین مسلحش مرتکب شدند، چگونه توجیه مینماید؟»
پس از سرکوبی اعتراضات مردم یزد همراه با روحانیت مبارز با ارسال نامهای خدمت آیتالله صدوقی اقدام رژیم را محکوم کرد. سپس همراه فضلای حوزه علمیه قم با صدور اعلامیهای مردم را از تحولات سیاسی کشور آگاه کرد. پس از حمله عوامل رژیم به بیوت مراجع عظام تقلید از جمله بیت آیتالله گلپایگانی و شریعتمداری با صدور اعلامیهای این اقدام رژیم را مورد اعتراض قرار داد. امضای اعلامیهای در محکومیت ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۵۷، صدور اعلامیهای در تحریم جشن نیمه شعبان ۱۳۵۷ و برگزاری مجالس ختم برای شهدا، محکومیت رژیم در حمله به مردم مشهد و دیگر شهرها در مرداد ۱۳۵۷، صدور اعلامیهای به مناسبت چهلمین روز حادثه ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۷ تهران و محکومیت رژیم، محکومیت تشکیل حکومت نظامی در آبان ۱۳۵۷، نامه به کارکنان شرکت نفت و حمایت از اعتصابات آنان ، محکومیت حمله به حرم مطهر رضوی در مشهد در آبان ۱۳۵۷، از آن جمله است.
او در جریان اعتصاب کارکنان صنعت نفت خوزستان، از طرف آیتالله پسندیده، همراه آیت الله مسعودی خمینی، به خوزستان اعزام شد و در آبادان با کارگران اعتصابی صنعت نفت دیدار کرد. در ۱ آبانماه ۱۳۵۷ همراه با فضلا و روحانیون حوزه علمیه قم با صدور بیانیهای نسبت به توطئه رژیم در ایجاد اختلاف بین مردم هشدار داد و آنان را به هوشیاری در برابر توطئههای رژیم فراخواند. س از کشتار مردم تهران و سایر شهرها در اول محرم ۱۳۵۷، همراه با روحانیت مبارز اقدام رژیم در سرکوب مردم را محکوم کرد. در آستانه عاشورای حسینی در ۱۳۵۷ با صدور اطلاعیهای مردم را به حضور باشکوه در تظاهرات فراخواند. در بخشی از این اطلاعیه امده است: « اگر بسیاری از مساجد و مجالس عزاداری عملاً بسته شد و ممنوع گردید، ابتکار مسلمانان مبارز و فداکار تبلیغات و افشاگریهای خود را از درون مساجد و تکایا به پشتبام خانهها کشانید و در شب و ساعت منع عبور و مرور، تهران بزرگ را به صورت مجلس یکپارچه و متحد علیه رژیم جبار در آورد.»
سپس با ارسال تلگرافی به رئیسجمهور وقت فرانسه لزوم احترام به امام (ره) را متذکر شد و از امام به عنوان رهبر و قائد ۳۵ میلیون ملت مسلمان ایران یاد کرد. پس از سرکوب تظاهرات تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور همراه با روحانیت مبارز قم به برگزاری مجلس ترحیم برای آنان مبادرت ورزید و مردم را به شرکت در آن فراخواند. در ۳۰ آذر ۱۳۵۷ ش همراه با جمعی از علمای قم مردم و بازاریان را به باز کردن مغازهها جهت تأمین مایحتاج مردم دعوت کرد. در ۳۰ آذر ۱۳۵۷ همراه با اساتید و فضلای حوزه علمیه قم اعلامیه معروف به «خلع شاه از سلطنت» را امضا کرد که تأثیر زیادی در روند انقلاب اسلامی داشت. پس از شهادت کامران نجاتاللهی و تحصن دانشگاهیان، همراه جمعی از روحانیون با ارسال نامهای از حرکت آنان پشتیبانی کرد. پس از روی کار آمدن دولت بختیار همراه با علمای مبارز ضمن محکوم کردن آن دولت، اعلام عزای عمومی کردند. در جریان اعتصاب روحانیت مبارز در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها و ممانعت رژیم از ورود امام به کشور، به جمع متحصنین پیوست.
فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت دفتر استفتاء حضرت امام (ره) درآمد. سپس در شورای عالی قضایی از طرف امام به عضویت شورای بررسی فقهی و اجتهادی نامزدهای شورای عالی قضایی انتخاب شد. همچنین وی از طرف امام (ره) به عضویت در شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم منصوب شد.
وی در سال ۱۳۵۸ از طرف امام خمینی به سمت نمایندگی امام (ره) در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که ادغام گروههای هفتگانه امت واحده، منصورون، موحدین، صف، فلاح، بدر و توحیدی فلق بود، درآمد. در مدت حضور در آن سازمان، در هدایت فکری این حزب سیاسی نقش داشت تا اینکه با جمعی از رهبران آن سازمان دچار اختلاف شد و از آن سمت استعفا داد.
وی در دوره اول مجلس خبرگان رهبری از استان تهران نامزد نمایندگی شد و توانست با کسب اکثریت آرا به آن مجلس راه یابد. در دور دوم نیز همچنان از طرف مردم استان تهران به آن سمت برگزیده شد. وی در ۱۳۶۲ شمسی همراه با آیات محمدعلی شرعی، جواد آسیم (تحریریان)، مرحوم سید منیرالدین حسینی و مرحوم عباس آسیم، مؤسسه تحقیقاتی و فرهنگی مفید قم را تأسیس کرد.
نظر شما