سهیل سمی مترجم چندین کتاب «کازوئو ایشی گورو» از جمله «تسلیناپذیر»، «هرگز رهایم مکن» و «غول مدفون» (هر سه از انتشارات ققنوس)، لحظاتی بعد از اعلام نام این نویسنده بریتانیایی ژاپنیتبار به عنوان برنده جایزه ادبی نوبل در سال جاری میلادی (۲۰۱۷) در گفتگویی با خبرنگار مهر، درباره جهان داستانی این نویسنده، گفت: «ایشی گورو» از لحاظ تماتیک، روی ژانرهای مختلفی در حوزه روایت داستانی کار کرده است از جمله ژانر علمی - تخیلی در کتاب «هرگز رهایم مکن» یا ژانر روانشناختی در رمان «تسلیناپذیر» و یا ژانرهای دیگر از جمله آخر الزمانی. ایشی گورو در «غول مدفون» هم که آخرین کتاب منتشرشده از او تاکنون به شمار میرود، سبک تازهتری را هم تجربه کرده است.
وی با اشاره به برخی داستانهای ایشی گورو که او در آنها نشان میدهد وامدار شیوه داستانگویی کلاسیک بریتانیایی است، افزود: به زعم من، با اینکه خاستگاه ایشی گورو ژاپن است و علیرغم نگارش رمان کوتانی مانند «منظر کم رنگ تپهها» که در آن به ژاپن سفر میکند، اما بیشتر از اینکه بخواهد نوستالژی یا غمِ غربت داشته باشد، به همان ادبیات داستان گوی بریتانیایی وابسته است و بیشتر به این نوع فرم داستانگویی، مقید است. کما اینکه حتی در همین رمان کوتاه (منظر کم رنگ تپهها) هم، ایشی گورو چندان ژاپنی به نظر نمیرسد و برعکس، خیلی خوب در فرهنگ نوشتاری بریتانیایی جا افتاده است.
این مترجم همچنین درباره این انتخاب آکادمی نوبل و اینکه فکر میکند آیا حق ایشی گورو بود که این جایزه را از آن خود کند یا خیر؟ گفت: ایشی گورو کارهای خیلی شاخصی انجام داده است که از آن جمله میشود به «بازماندههای روز»، «هرگز رهایم مکن» یا «تسلیناپذیر» اشاره کرد که رمانهای برجستهای به شمار میروند اما همانطور که میدانیم آکادمی نوبل هر سال با راهکارها و سیاستهای خاصی، برنده را اعلام میکنند؛ اگر از من بپرسید، باید بگویم که من نمیتوانم بین «فیلیپ راس» و «کازوئو ایشی گورو» یک نفر را انتخاب کنم و شاید حتی بگویم این جایزه بیشتر حق «راس» بوده است تا «ایشی گورو». با این وجود، این حرف من، هیچ از ارزش نوع نوشتن ایشی گورو کم نمیکند.
سُمی درباره میزان شناخت خوانندگان ایرانی کتاب از برنده امسال جایزه ادبی نوبل هم یادآور شد: همین که رمان آخر او یعنی «غول مدفون» را غیر از من، چند نفر دیگر هم ترجمه کردهاند، نشان از اقبال جامعه مخاطب ایرانی به آثار ایشی گورو دارد. از طرف دیگر، ایشی گورو چندان نویسنده خاصنویسی نیست و همین در علاقهمندی مخاطبان به خواندن آثارش اثرگذار است؛ به عنوان مثال رمان «بازماندههای روز» یا رمان بسیار سوزناک «هرگز رهایم مکن» را یک مخاطب عادی هم میتواند بخواند و آن را دنبال کند اما در مورد کتابی مثل «نویسنده پشت پرده» از فیلیپ راس، اینگونه نیست و تعداد خیلی کمتری از خوانندگان از آن لذت خواهند برد.
وی اضافه کرد: به همین اعتبار شاید بشود گفت که سیاست آکادمی نوبل در سال جاری این بوده که گستره مخاطبان آثار برنده نوبل را هم در نظر بگیرد و این را به عنوان یک ملاک در انتخاب خود لحاظ کرده باشد به خصوص با توجه به انتخابی که سال گذشته انجام دادند (باب دیلن). در واقع به نظر میرسد که انتخاب امسال نوبل، نوعی فاصله گرفتن از خاص نویسی و نوشتار روشنفکرانه و خلق اثر برای بخش اِلیت (نخبه) جامعه و گرایش به نویسندگانی بوده است که مخاطبان بیشتری دارند. این جمله را هم لازم است بگویم که نوبل، هرگز نمیتواند معیار اول و آخر در انتخاب بهترین نویسندگان باشد.
نظر شما