به گزارش خبرگزاری مهر، پنجمین جلسه از سلسله نشستهای فصل سخن با موضوع «نقد و بررسی کتاب همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی» با حضور سیدصادق حقیقت عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، داود فیرحی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و محسن رضوانی عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در تالار کمال دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حقیقت با اشاره به هفت نکته اساسی در مورد کتاب همروی، از انگیزههای خود برای نگارش این کتاب سخن گفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید اظهار داشت: ایده همروی که در این کتاب مطرح شده است، ترجمه واژه انگلیسی confluence است و در آیندهای نزدیک به یک نظریه تبدیل خواهد شد.
به باور وی، همروی دارای چهار سطح است که توجه به این سطوح در شناخت بهتر این ایده بسیار مثمرثمر خواهد بود و این سطوح عبارتند از: همروی روشهای معرفتشناختی، همروی روششناختی، همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی و همروی سنت و تجدد.
حقیقت در ادامه به تازگی و بدیع بودن ایده اصلی کتاب خود اشاره کرد و گفت: «همروی به این صورتی که در این کتاب بیان شده است، کاملا بدیع است. هرچند با جستجو در آراء برخی متفکران گذشته و حال میتوان ردپایی از آن را جستوجو کرد. فارابی از کسانی است که میتوان گفت به شکلی قائل به این نظریه بوده است. در دوران معاصر نیز رویکرد احمد واعظی تا حدودی به این روش نزدیک بوده است».
حقیقت در انتها با اشاره به این نکته فلسفه سیاسی مقدم بر فقه سیاسی است، خاطرنشان ساخت: انگیزه اصلی این کتاب دفاع از فقه سیاسی در برابر روشنفکران دینی سکولار مانند عبدالکریم سروش است و از این جهت خود را در زمره نواندیشان دینی قرار میدهد نه روشنفکران.
به باور او، روشنفکری دینی و نواندیشی دینی دارای دو تفاوت اساسی با یکدیگر هستند؛ فقه سیاسی، و در مجموع فقه، برای نواندیش دینی معتبر است اما برای روشنفکردینی فقه جایگاهی ندارد. نواندیشان دینی، برخلاف روشنفکران دینی، سکولار نیستند.
رضوانی دیگر سخنران این نشست بود که با اشاره به پیوند فقه سیاسی و اندیشه سیاسی در فارابی، اظهار داشت: نخستین کسی که تعبیر فلسفه سیاسی را مشخصاً به کار برد، فارابی است.
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) اضافه کرد: افزون بر فارابی، رگههای رهیافت همروی را میتوان کتاب فصل المقال ابن رشد نیز مشاهده کرد. در واقع روش ابنرشد در این کتاب بسیار به کتاب همروی نزدیک است و قرابت بسیار زیادی با آن دارد. ابن رشد نیز به دنبال پیوند فلسفه و فقه بوده است.
رضوانی در ادامه به بررسی کتاب همروی پرداخت و این نکته را افزود: کتاب در برخی موارد، به ویژه در مقدمه و ابتدای کتاب، خارج از بحث اصلی حرکت کرده است و شایسته بود که نویسنده محترم به جای این مطالب، به تبیین فلسفه سیاسی و فقه سیاسی میپرداخت و این نکته را روشن میساخت که این دو ساحت از کدام حیث از یکدیگر تمایز مییابند؛ غایت؟ روش؟ یا موضوع؟ البته به نظر من، فقه سیاسی و فلسفه سیاسی از حیث روش از یکدیگر تمایز مییابند.
فیرحی آخرین سخنران این نشست بود که بحث خود را با اهمیت موضوع کتاب شروع کرد و با اشاره به این نکته که امروزه بحث ارتباط علوم با یکدیگر در غرب مورد توجه مجدد قرار گرفته است، بر لزوم بازخوانی ارتباط علوم در سنت اسلامی، به ویژه در مورد مسئله عقل و وحی، تأکید کرد و خاطرنشان ساخت که از این حیث کتاب همروی جایگاه ارزشمندی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه به بحث ساختاری در مورد کتاب پرداخت و اظهار داشت: «کتاب به نظر فاقد پیوستگی و انسجام لازم است. شروع بحث کتاب، همانگونه که دکتر رضوانی اشاره کرد، قدری خارج از بحث اصلی کتاب است و نیازی به ارائه آنها نبود. همچنین ادبیات بحث باید به صورت دقیق مطرح شود و وجوه تفارق آن با نظریات مشابه نشان داده شود.
فیرحی در انتها خاطرنشان کرد: تمایز میان دانش و منبع دانش در این کتاب مبهم است و تفکیک دقیقی میان انواع فلسفه و فقه صورت نگرفته است و لازم است که که مرزهای دانش با منبع دانش در این کتاب روشن شود.
نظر شما