خبرگزاری مهر- گروه استان ها- سیده فاطمه هلالات؛ «خواب دیدم همین جا، اما آن دست خیابان داشتم چایی می دادم. اسم تکیه هم حیدر کرار بود». امیر را یک خواب به اینجا کشاند. خواب خادمی امام حسین (ع) را دیده بود که حالا به جای بازار اینجاست، در شلمچه، موقعیت اول خرمشهر، موکب حیدر کرار.
می گوید چه اسمی بالاتر از حیدر کرار. از خواب امیر عفراوی تا تعبیرش طبق گفته خودش تنها یک هفته فاصله افتاد. یک هفته ای که۲۰ تا ۳۰ کسبه را دور هم جمع کرد تا با هم تکیه ای برای خادمی برپا کنند.
امیر دست فروش است. یکی از آن بیش از ۲۰۰ دست فروش بازار روز خرمشهر. « ما جمعی از بساطی های بازار روزیم. اولین سالی است که تکیه زدیم و هرچه از دستمان بر بیاید از دادن آب و چایی یا بیشتر انجام می دهیم»
ادامه می دهد: پارسال در تکیه های بقیه خدمت می کردیم اما امسال موفق شدیم در اینجا در موکب خودمان به زوار اباعبدالله خدمت کنیم.
آنها در موکبی ۶ در ۱۶ متری، دو اتاق درست کرده اند برای اسکان زائران. آن طور که امیر می گوید قرار است چادر بزرگی به طول ۲۰۰ متر هم برپا کنند.
رد پای معجزه
مثل امیر از بین بساطی هایی که امروز در شلمچه خدامی می کنند، کم نیستند. علی احشمی هم یکی دیگر از کسبه بازار روز است که به همراه دیگر اعضای خانواده امسال و برای اولین بار تکیه ای برپا کرده و می گوید هر سه وعده غذایی را توزیع می کنند و ۱۰ روز مغازه هایشان برای خادمی تعطیل است.
موکب «مسلم بن عقیل» را جمعی از مردم روستاهای مسیر شلمچه مثل شهرک سوم و این سو و آن سوی ترش علم کرده اند. سه سالی هست که همین جا در میدان مقاومت موکب دارند.
کتری در دستان احمد یکی از خادمان موکب «مسلم بن عقیل» می لرزد. احمد یک هندوانه فروش است. یکی از آنهایی که هرجا باشد بساط می کند، اما الان و اینجا تند و تند جایی می ریزد. استکان ها از قبل آماده اند. چند ردیف شش هفت تایی از استکان های مخصوص آن مناطق.
چایی می ریزد و بریده بریده تعریف می کند که ۳۰ نفرند، بیشترشان مثل او میوه و صیفی می فروشند و طول سال پس انداز می کنند تا در محرم و صفر خادمی کنند. « از ماه محرم شروع کردیم. شام هم دادیم درست همین جا» به کمی دورتر از میدان مقاومت اشاره می کند و می گوید در شب های محرم، سفره را کنار جاده می انداختند و نذری می دادند اما حالا موکبشان را دو قسمت کرده اند یک قسمت ۱۲ متری و یک قسمت ۱۵ متری. قسمتی برای خادمان و قسمتی برای زائران.
احمد می گوید؛ اولویت خانه خودشان است. می گوید؛ که زائران را به خانه خود می برند تا استحمام کرده استراحت کنند. هرچند روز که کار گذر زائر طول بکشید باز هم مهمان خانه آنهاست و تنها کسانی در محل اسکان موکبشان شب را صبح می کنند که خانه های این خادمان گنجایش زائر نداشته باشد.
«مهدی عیدان» هم در این موکب خدمت می کند. او هم میوه می فروشد. می گوید، ایده برپایی این موکب را سه سال پیش یکی از دوستانشان که کارمند و از ساکنان روستاهای مسیر شلمچه است، داد و بقیه پای کار آمدند.« سال اول هیئت ضعیف بود. سال دوم هم نسبتا ضعیف بود. امسال بهتر است». او امیدوار است سال آینده بهتر از این خدمات دهند.
مهدی معتقد است تاثیر خادمی را در زندگی خود حس کرده است. می گوید «برکت» تنها بخشی از کرامت حسین بن علی است. او اعتقاد دارد داشتن پنج فرزند سالم که پزشکان پیش بینی معلول بودنشان را کرده بودند یکی از همین معجزات است.
احمد هم به این معجزه اعتقاد دارد. او دو فرزند معلول دارد و از خدا یک فرزند سالم می خواهد.
نذر خادمی
ام ناصر را اما یک حاجت خادم کرد. ناصر تنها پسر اوست و ۲۵ ساله است. پسری که طبق گفته او بیماری اعصاب دارد. ام ناصر سرپرست خانوار است و حقوق بگیر بهزیستی. « بعد از همسرم، پسرم حالش بد شد و من برای شفایش نذر کردم».
ام ناصر سال گذشته به نذرش عمل کرد و رفت و در مواکب عراق خادمی کرد. می گوید در تعزیه های آنجا نقش اسرای کربلا را به او دادند. وقت کار، کار می کرد و وقت تعزیه حتی تازیانه ها را به جان می خرید.
او امسال آمده است تا زمانی که گذرنامه اش برای رفتن به عراق و خادمی در جوار امام حسین و ابوالفضل العباس(ع) آماده شود در مرز شلمچه خادمی کند. می گوید نوع کار برایش فرق نمی کند. «همه کار می کنم. نان می پزم. خمیر می کنم. تمیز می کنم.»
فاصله گاهی خیلی کوتاه می شود. از یک خواب تا خادمی. از خادمی تا یک معجزه و همین ها باعث می شود که راهپیمایی اربعین هر ساله با شور و دلدادگی بیشتری برگزار شود.
نظر شما