خبرگزاری مهر، گروه بین الملل – وحید پورتجریشی: مساله افول قدرت هژمونیک آمریکا و بازگشت نظام بین الملل از مدل تک قطبی به چند قطبی دستکم از دهه اول هزاره دوم میلادی در میان برخی از متفکرین روابط بین الملل و علمای علم سیاست جهان مطرح شده است. بسیاری از متفکرین سیاسی معتقدند هژمونی جهانی آمریکا طی سالهای آینده به چالش کشیده شده و ایالات متحده نفوذ خود در بسیاری از مناطق جهان ازجمله خاورمیانه را از دست خواهد داد.
اعتبار این فرضیه دستکم با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ و اقدامات نه چندان منطقی وی در سطح بین المللی و حرکت به سمت واگرایی سیاسی و اقتصادی قدرت بیشتری گرفته است. از سوی دیگر ظهور بازیگران جهانی بزرگی همچون چین با وجود ضعف مدل اقتصادی کم ثبات آنها تا حد زیادی هژمونی واشنگتن در سطح بین المللی را دستکم در مقیاس منطقه ای با چالش روبرو کرده است.
در همین راستا، خبرنگار مهر گفتگویی با «اندی استوری» استاد روابط بین الملل دانشگاه دوبلین در ایرلند داشته که متن کامل این گفتگو در ادامه می آید.
*بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل مانند «فرید ذکریا» معتقدند با ظهور بازیگران جدید در نظام بین الملل، هژمونی آمریکا رو به افول خواهد گذاشت. نظر شما در این خصوص چیست؟
من فکر می کنم ادعای فروپاشی هژمونی آمریکا اغراق آمیز است. تولید ناخالص ملی آمریکا در سطح جهانی رو به افول گذاشته اما بسیاری از کارخانه های آمریکایی محصولات خود را در دیگر کشورها از جمله چین تولید می کنند. لذا قدرت تولید آمریکا کمتر از آنچه آمارهای مربوط به اقتصاد ملی در این کشور نشان می دهد رو به سراشیبی است. همچنین، بدهی های آمریکا نیز کمتر از آن است که شخصیت ها و اشخاص مهم در این کشور اعلام می کنند. چراکه بسیاری از دارایی ها و اموال این کشور در بیرون از خاک آمریکا بوده که آمار مربوط به مکان آنها در آمارهای بین المللی ثبت نشده است.
اگر این دارایی ها را به حساب بیاوریم، بدهی های خارجی آمریکا مانند امروز آنقدر هم وحشتناک نخواهد بود. به هر صورت، این بدهی خود وسیله ای برای نفوذ اقتصادی آمریکا خواهد بود؛ چراکه چین یا هر کشور دیگری مجبور به ذخیره دارایی های خود به دلار بوده و این مساله منجر به ایجاد اثرگذاری شگرفی برای نفوذ اقتصاد آمریکا در سطح جهانی خواهد بود. از طرفی حقیقت این است که چین و دیگر قدرت های رو به ظهور برای صادرات کالاهای تولیدی خود به شکل سنگین و فزاینده ای به بازار آمریکا نیازمند هستند. و نهایتا اینکه آمریکا در بعد نظامی همچنان قدرت هژمون باقی خواهد ماند.
*در همین رابطه، «جان ایکنبری» استاد دانشگاه پرینستون آمریکا در مقاله خود در همین زمینه آورده است که خیزش بازیگران جهانی جدید مانند چین در نظم فعلی نظامی بین الملل می تواند منجر به پایان دادن به هژمونی آمریکا شود. اگر این فرضیه را بپذیریم، این افول چگونه رخ خواهد داد؟ چگونه درحالیکه پکن هنوز به مشکلات زیادی در زمینه ثبات اقتصادی خود مواجه است، خواهد توانست به قدرت اول جهان بدل شود؟
با توجه به پاسخ قبلی، افول هژمونی آمریکا دستکم به شکل زودهنگام رخ نخواهد داد. مسلما نفوذ و قدرت چین نیز رو به رشد است، اما این رشد آن قدر قوی نیست که بتواند به چالشی ایدئولوژیک و مادی علیه سرمایه داری جهانی آمریکا بدل شود. چین نیازمند این نیست که شرکای تجاری و سرمایه گذاران در این کشور، روابط تولیدی غیر کاپیتالیستی برای خود اتخاذ کنند و یا ارتباط خود با آمریکا را کاهش دهند. لذا این از جنس نوعی مقاومت رقابتی نیست که شوروی سابق در برابر آمریکا اتخاذ کرده بود.
*برخی از اندیشمندان و شخصیت های علمی معاصر پیش بینی می کنند که ماهیت نظم بین الملل در آینده را نظام چند قطبی رقم خواهد زد. به عنوان مثال، ظهور ایران و ترکیه در خاورمیانه آینده منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در حقیقت، این دسته از متفکرین معتقدند که بازیگران منطقه ای، آینده نظم بین الملل را رقم خواهند زد. آیا شما چنین فرضیه ای را می پذیرید؟
من معتقدم که اهمیت بازیگران منطقه ای به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت (ایران مثال خوبی در این زمینه به نظر می رسد) اما همانطور که در پاسخ به سوالات قبلی مطرح کردم، این اهمیت تا جایی پیش نخواهد رفت که بتواند نظم جهانی را دگرگون سازد. بله، البته که مطمئنا جهان به سمتی چندقطبی شدن پیش خواهد رفت.
*به عنوان آخرین سوال، همانطور که می دانید عدم تعهد دونالد ترامپ به پیمان های بین المللی مانند پیمان آب و هوایی پاریس و یا برجام، جایگاه و اعتمادپذیری آمریکا را به عنوان یک ابر قدرت زیر سوال برده است. آیا این رفتار ترامپ به اختلافات و مشکلات میان آمریکا و اتحادیه اروپا دامن خواهد زد؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است، این تقابل تا چه حد جدی خواهد بود؟
من فکر می کنم هنوز خیلی زود است که در این مورد اعلام نظر قطعی کرد. مسلما بی پروایی سهوی ترامپ بیش از هر عامل دیگری منجر به افول سریعتر آمریکا خواهد شد و چنین مساله ای احتمالا مطابق میل طرف اروپایی خواهد بود، چراکه به عنوان مثال (اروپا) می تواند در زمینه ظرفیت های نظامی به صورت مستقل عمل کند. اما این موضوع قطعی نیست، چراکه ممکن است ریاست جمهوری ترامپ دوام نیاورده و ناتو توسط جانشین وی به شکل محکمی از نو منسجم شود.
نظر شما