خبرگزاری مهر، گروه استانها- مونا محمدقاسمی: چشمانش سویی ندارد اما دلش به اندازه تمام دنیا روشن است. عینک دودی به چشم دارد و با آرامش خاصی در حال تایپ کردن است، باهر دکمهای که لمس میکند صدایی از صفحهکلید بلند میشود و به او میفهماند چه حرف و واژهای را تایپ کرده است. از همان ابتدا با بیماری چشمی پا به این دنیا میگذارد، عملهای زیادی روی چشمهایش انجام میشود، یکی از چشمهایش را بر اثر عفونت از دست میدهد و چشم دیگرش را در هشت سالگی در پی حادثه.
با این حال تحصیلاتش را در رشته حقوق تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه میدهد و این روزها در حال تحصیل در رشته کارشناسی کتابداری در دانشگاه پیام نور گرگان است. «حمیده روحی نامقی»، ۲۹ ساله و نابینای مطلق است. متولد گرگان است اما اصالتش به اطراف نامق نزدیک کاشمر برمیگردد. وی در کتابخانه میرفندرسکی گرگان مشغول به کارشده و در نخستین سال حضورش در این مکان به عنوان کتابدار برتر کشور در سال ۹۵ انتخاب میشود. انتخاب وی به عنوان دبیر کارگروه شهروندی در گلستان موجب شد تا یک ظهر پاییزی مهمان دفتر کارش شوم. با لبخند عمیقی به لب که قطعا لبخند خدا بر روی لبان همه روشندلان است پذیرای من میشود. مشروح گفتگو را در ادامه میخوانید.
*بعد از نابینا شدن زندگی برایتان سخت نشد؟
من در دوران کودکی مشکل خاصی با نابینایی نداشتم و زمانی کار برای من سخت شد که دانشگاه در شهری دیگر پذیرفته شدم و نخستین دانشجوی نابینای آن دانشگاه بودم و از این مرحله به بعد تفاوتها را حس میکردم.
*چرا رشته حقوق را برای تحصیل انتخاب کردید؟
وقتی جزو قشر اقلیت جامعه باشید زندگی سخت تر میشود چرا که این قشر اقلیت معمولاً حقوقشان نادیده گرفته میشود و من برای احیای حقوق هم نوعان خودم تصمیم گرفتم در این رشته ادامه تحصیل دهم.
*الگوهای شما در این مسیر چه افرادی بودند؟
الگوهای من همنوعان من بودند و دکتر علی صابری که گرانترین وکیل ایران بوده و درعینحال نابینا هستند تأثیر زیادی در زندگی من داشته است.
* شما در لیست کاندیداهای شورای شهر گرگان هم بودید. چه عاملی باعث شد ثبت نام کنید؟
لازم است در جامعه ما هر کدام از مسئولین حتماً در حیطه اجتماعی توانمند باشند و یا از همه اقشار یک مشاوره داشته باشند تا بتوانند به تمام امور رسیدگی کنند. در بخش بانوان اتفاقات خوبی رخ داده است و هر اداره کل یک مشاور در بخش بانوان دارد ولی معلولین جایگاهشان خالی است و شاید بیشتر از بانوان باید نگاه ویژه را به اقشار خاص داشت. شورای شهر مکانی است که حد و مرزی ندارد و به دلیل فقدان بینایی کسی از حضورت جلوگیری نمیکند. خودت هستی و آن فعالیتها و تواناییهایت.
من احساس کردم شورای شهر فضایی است که میتوانم خودم را به عنوان یک نابینا معرفی کنم و جای خالی مشاوره اینجا میتواند پر شود و از بُعد دیگر اینکه خودم را محک بزنم و ببینم در این جامعه و شهر اگر مسئولی یک مشاور معلول داشته باشد میتواند طرحهایی که به آنها داده میشود را عملی کنند و یا اینکه از سوی مردم پذیرفته میشود یا نه.
*و نتیجه؟
من تأیید شدم اما منتخب نشدم ولی برای شرکت به عنوان نخستین بار با توجه به اینکه تبلیغات محدودی داشتم و هزینه آنچنانی نکردهام برای من راضی کننده بود.
*حمایت معلولان از شما در این انتخابات چگونه بود؟
بیشتر بچههای معلول رفتوآمد بیرونی ندارند و من هم تبلیغات ضعیفی انجام دادم اگر خدا بخواهد دور بعدی را هم شرکت میکنم.
*طبق آمارهای اعلامشده از سوی اداره کل بهزیستی گلستان حدود هفت هزار نابینا در سطح استان وجود دارند اما تعداد کمی از این افراد نابینا در سطح جامعه دیده میشوند. به نظر شما علت چیست؟
مشکلات مربوط به عبور و مرور معلولان در سطح شهر یکی از دلایل منزوی شدن آنها در خانه است. از طرف شهرداری به افراد نابینا کارت اتوبوس هدیه داده میشد که رفت و آمدشان تسهیل شود اما این به تنهایی کافی نیست. نامناسب بودن پیادهروها هم یکی از دلایل تمایل نداشتن نابینایان برای تردد در سطح شهر است. به عنوان مثال شهرداری در مناطقی کف پوش برجسته برای تردد نابینایان کار گذاشته است اما این کف پوشها یا در مکان مناسبی تعبیه نشده یا به درستی و اصولی کارگزاری نشده و موجب بروز حادثه میشود.
*چه پیشنهادی برای حل این معضل دارید؟
به نظر من در قدم نخست باید نیازهای معلولان اولویتسنجی شود و اگر قرار است هزینهای پرداخت شود در مکان مناسب این هزینه صرف شود. به عنوان مثال در منطقهای مانند گلشهر کفپوش کار گذاشته شده است آیا درزمان کار گذاشتن به این توجه کردهاند که چه تعداد معلول از این نقطه از شهر رفتوآمد میکنند؟ و این در حالی است که در نزدیکی اداره کل بهزیستی که محل اصلی رفتوآمد معلولان است این کف پوشها دیده نمیشود.
*شما اخیراً به عنوان دبیر کارگروه شهروندی در استان گلستان انتخاب شدید. لطفاً در این زمینه توضیح بدید.
حقوق شهروندی ابتکار دولت جدید بود تا بر اساس درخواستهایی که در این زمینه مطرح شده بود این خلأ پر شود. حقوق شهروندی مبحث جدیدی در عرصه حقوقی است و برای جامعه لازم است. چرا که حقوق یک بحث تخصصی است و در عموم جامعه به عنوان تخصص نگاه میشود. هر کس به عنوان انسان باید از حقوق اولیه خود آگاه باشد تا بتواند آن را مطالبه و راحت تر زندگی کند. هر کس به عنوان انسان باید از حقوق اولیه خود آگاه باشد تا بتواند آن را مطالبه و راحت تر زندگی کند.
متأسفانه بسیاری از شهروندان نمیدانند حقوق اولیهشان چیست و توقع دارند دیگران حقوقشان را مطالبه کنند. حقوق شهروندی شامل موارد زیادی از جمله حقوق مدنی، حقوق اساسی، حق آزادی، بحث رفاه و... است که در حد کمی به آن پرداختهشده و تشکیل این کارگروهها یعنی قرار است روی آنها کار شود. در حکمی که به من تحویل داده شده است حقوق عمومی روشندلان و بانوان مد نظر بوده است.
*نظرتان در رابطه با رفتار مردم با معلولین؟
زمانی که یک تفاوت جسمانی با سایر اقشار جامعه دارید حال این تفاوت یا در بینایی یا جسمی حرکتی است و وقتی متفاوت باشی نگاه جامعه به شما به گونهای دیگر است که بُعد فرهنگی جامعه را شامل میشود، بُعد فرهنگی نسبت به سالهای گذشته در حال بهتر شدن است و جا دارد کار بسیاری در این زمینه انجام داد. مثلاً اگر بُعد فرهنگی در جامعه ما ترویج شود دیگر افراد جامعه با دید دلسوزی و ترحم به معلولان نگاه نمی کنند و مثل یک انسان عادی به آنها نگاه میکنند.
امیدوارم روزی به جایی برسیم که با دید نابینا بودن به من نگاه نکنند، درست است که ما نمیتوانیم ببینیم اما حرکات و رفتارهای مردم را حس میکنیم، برخی مواقع مردم تصور میکنند چون فردی نابیناست باید با او با صدای بلندتری صحبت کنند در صورتی که اینگونه نیست و در یک جمله چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
*اوقات فراغت خود را چگونه سپری میکنید؟
من در زمان بیکاری سه برنامه دارم، به حفظ قرآن میپردازم و در حال حاضر ۲۰ جزء قرآن را حفظ هستم، از بین سازهای موسیقی پیانو و فلوت کار میکنم و از آنجایی که به زبان انگلیسی مسلط هستم در حال یادگیری زبان فرانسه هستم.
* شنیدم اهل شعر و شاعری هم هستید. در مورد مجموعه شعرتان کمی صحبت کنید.
سال ۹۲ مجموع اشعارم که مربوط به سال ۸۴ بود را جمعآوری و از طریق انتشارات مختوم قلی فراغی منتشر کردم، مجموعه شعر اول من «طعم رسیدن» نام داشت که شامل اشعاری با حال و هوای نوجوانی است. اما از سال ۹۲ که کتابم منتشر شد انگیزهام برای نوشتن کتاب بعدی بیشتر شده و بیشتر شعرهایم سمت و سوی آیینی و اجتماعی دارد.
*«طعم رسیدن» به خط بریل هم چاپ شده است؟
خوشبختانه اسفند سال ۹۵ با همکاری اداره استثنایی در گلستان این کتاب به شکل بریل ویژه معلول چاپ شده است.
*آرزویی دارید که هنوز به آن دست پیدا نکرده باشید؟
به نظر من امکان ندارد آدمی چیزی بخواهد و به آن نرسد، من قطعاً به چیزی بخواهم میرسم، یکی از آرزوهای من این است که روزی به جایی برسیم که نگاهمان به یکدیگر نگاه جسمانی نباشد و یکی دیگر از آرزوهایم رانندگی کردن است که مطمئنم به آن میرسم.
*رابطهتان با فضای مجازی چگونه است؟
فضای مجازی و تکنولوژی خیلی کمک مان میکند. نرمافزاری به نام OCR بر روی تلفن همراه نصب میشود و هر حرکتی که بر روی موبایل انجام میدهیم به شکل سخنگو توسط نرمافزار عنوان میشود. ما معلولان هم مانند سایر افراد جامعه میتوانیم از شبکههای اجتماعی همانند تلگرام، واتس آپ، اسکایپ و اینستاگرام بهره میبریم.
*حرف آخر؟
دوست دارم افرادی که این گفتگو را میخوانند دانش اجتماعی خود را در زمینه معلولان بالا ببرند و نگاهشان به معلولان متفاوت شود.
نظر شما