به گزارش خبرنگار مهر، نشست «بررسی آرا و اندیشههای هانری کربن» روز سه شنبه ۲۱ آذرماه با سخنرانی ان شاءالله رحمتی در اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار گردید.
وی در این نشست گفت: هانری کربن شرحی دارد بر رسالههای ابن سینا سهروردی و …. ابن سینا در رساله الطیر میگوید ما مرغان آزاد بودیم، صیادانِ تقدیر دانه پاشیدند و ما اسیر شدیم و تلاش بسیار کردیم تا سرمان را از تور بیرون بیاوریم و شروع کردیم به پرواز در حالی که پای مان در دام بود. در این پرواز تجربیات گوناگونی کردیم. این دقیقاً ماجرای ازلیت و پیش دستی بر ابدیت است. ابن سینا میگوید اگر این داستان پرواز را برای هر کس تعریف کنم به من خواهد گفت تو پرواز نکردی بلکه عقل تو پرواز کرده است. کربن میگوید ابن سینای مشرقی را نمیتوان فهمید مگر اینکه اعتقاد به ازلیت نفس را بپذیریم.
رحمتی در ادامه گفت: کربن از نجات پدیدار صحبت میکند. منظورش این است که گاهی بعضی مراحل را نمیشود دریافت و دست یافت اما با هدف نجات میتوان حرکت کرد. تخیل مفهومی است که در علم هنر و در واقع در همه جا وجود دارد. نگاه کربن به تخیل شبیه به همان پروازی است که ابن سینا میگوید. یعنی در عین پای در بند داشتن بتوان عروج نیز کرد. یکی از واژههایی که کربن زیاد به کار میبرد واژه محاکات است که به معنای تقلید است. ما انسانها محاکات و تقلید میکنیم و این گونه نیست که به بعضی چیزها اصلاً دسترسی نداشته باشیم. آن چیزی که ابن سینا و سهروردی از آن سخن میگویند نیز نوعی محاکات است. مثلاً سهروردی میگوید من در این داستان بودهام یعنی این محاکات من است. هانری کربن در اندیشههای شیعی به دنبال مفهومی است که پیش از تجربه مرگ از آن آگاهی داشته باشیم.
ان شا الله رحمتی سپس افزود: مرحله اول عقل، عقل هیولانی است که در این مرحله عقل از معقولات خالی است. مرحله دوم عقل بالملکه است. یعنی معقولات فرا گرفته میشوند و میتوانیم از طریق آنها معقولات خود را افزایش دهیم و باید تمرین کنیم تا این موجودی برای ما ملکه بشود. عموم انسانها در این مرحله اند. مرحله سوم که عقل بالفعل است معراف عقل بالملکه برای عقل فعلیت پیدا کردهاند و نزد عقل حاضر هستند. علم اجمالی و علم تفصیلی دو مفهوم مهم در این مرحله است. کسانی که در مرحله بالایی از علم هستند و علامه هستند علم شأن علم اجمالی است نه تفصیلی. در مرحله عقل بالفعل علم انسان اجمالی است.
وی در ادامه عنوان کرد: در مرحله عقل مستفاد که در عموم انسانها نیز پیدا میشود علم تنها اجمالی نیست. بلکه تفصیلی است. تمام معارف تفصیلاً نزد عالم حاضر هستند. عقل مستفاد عقلی است که فعلیت تام دارد و در مقابل عقل هیولانی قرار دارد. مستفاد یعنی اینکه معارفش از جای دیگری استفاده شدهاند. آن جای دیگر همان عقل فعال است. فعلیت عقل مستفاد به این معنا نیست که خودش معرفت دارد بلکه معارفش از طریق عقل فعال دریافت میشود. این معارف در عقل جزئی ما هست. اما وقتی آنها را در عقل فعال مشاهده میکنیم حضور ذهن پیدا میکنیم. تا قبل از مرحله عقل مستفاد گاهی با عقل فعال ارتباط پیدا میکنیم. اما در مرحله عقل مستفاد این ارتباط همیشگی است.
ان شا الله رحمتی همچنین گفت: کربن این سوال را مطرح میکند که آیا تنها یک عقل فعال داریم یا با عقول فعال مواجه هستیم؟ کربن میگوید برای هر فردی یک عقل فعال است. از اینجا به این نتیجه میرسد که برای هر فردی یک من و نفس زمینی و یک نفس آسمانی وجود دارد. برخی از شارحان ارسطو گفتهاند عقل فعال درون زاست و یکی از مراتب نفس خود ماست. تصور دیگر که فیلسوفان مسلمان بیشتر این دیدگاه را دارند این است که عقل فعال متعالی ( Transcendental) است و فوق نفس است. مثل سهروردی که این سول را مطرح میکند که آیا تنها یک سیمرغ است یا هر زمان سیمرغی از عرش به زمین میآید؟ سهروردی خود، دیدگاه دوم را دارد که به آن سیمرغ منتشر میگوید.
وی افزود: کربن معتقد است سیمرغ رمز عقل فعال است و آن را به معنای عقل فعال میگیرد. مانند داستان عطار درباره سیمرغ. یکی از تفاوتهای پیامبران و ائمه این است که برای تمامی سوالات پاسخ حاضر و آماده دارند. سوالاتی که از آنها می شده برای تحقیق و پیدا کردن پاسخ وقت نمیخواستند. این جاست که حکیم به پیامبر شباهت پیدا میکند. چون تصور میکنیم که فرق حکیم با پیامبر این است که طی مراتبی به این مرحله میرسد. دیدگاهی وجود دارد که پیامبر نیز این مراحل را طی میکند، اما به شکل تقلیدی و نه حدسی. درباره حکیم برگرفتن از عقل فعال به شکل تقلیدی نیست، بلکه حدسی است.
ان شا الله رحمتی در ادامه اظهار داشت: بالاترین مرتبه عقل مستفاد عقل قدسی است. ابن سینا رسیدن به مرتبه عقل مستفاد را نوعی از نبوت میداند. غایت معرفت، تأله و خداگونه شدن است. ابن سینا در تفسیر آیه نور واژه مشکات را عقل هیولانی میداند، که از خود نوری ندارد اما میتواند جایگاهی برای نور باشد. زجاجه را عقل بالفعل میداند، که نوری دارد اما کامل نیست. شجره زیتون را فکر میداند، که میتواند به روغن تبدیل شود اما تا رسیدن به روغن مراحلی دارد. روغن را حدس میداند. تعبیر نورٌ علی نور را نیز عقل مستفاد میداند. چون قبل از مرحله عقل مستفاد، عقل بالفعل شده است و معقولات را دریافت کرده است. معقولات نور هستند. وقتی به مرحله عقل مستفاد میرسد دوباره معقولات یا همان نور را دریافت میکند.
وی همچنین گفت: این عمل ابن سینا که آیه نور را با مباحث ارسطو تطبیق میدهد در واقع ابن سینای مشرقی است. هانری کربن ابن سینای مشرقی را بر ابن سینای اشراقی ترجیح میدهد. ابن سینا حکمت مشایی را دنبال کرده تا آن را به حکمت اشراقی برساند. کربن در عین حالی که نبی و حکیم را از یک جنس میداند بر یک مبنا این دو را از هم متمایز میکند. از نگاه کربن نبی هرگز یک عارف نیست. ویژگیهایی را برگرفته از ابن سینا برای نبی ذکر میکند که نتیجه میگیرد نبی نمیتواند یک عارف باشد. حتی برای ولی نیز همین دیدگاه را دارد. درباره این جمله ابن عربی که خود را خاتم ولایت میداند کربن نمیپذیرد که ابن عربی خاتم ولایت باشد. کربن میگوید هر کسی که بتواند به عقل فعال متصل شود نبی است. اما از طرفی حرفهایی دارد که تناقض را در دیدگاه خود نشان میدهد.
وی در ادامه افزود: کربن ۳ ویژگی را برای نبی ذکر میکند که این ویژگیها را به صراحت در گفتههای ابن سینا میتوان پیدا کرد:
- شدت و حدت قوه حدس. چون عقل نبی، عقل قدسی است.
- جودت و قوت قوه خیال. کربن نبی را در حد یک عارف که قوه خیال قوی دارد تنزل میدهد.
- شدت قوه متصرفه نبی. که این قوه، قدرت تصرف معجزات پیامبران را شامل میشود که بیشتر از قدرت تصرف انسانهای عادی است.
نظر شما