به گزارش خبرنگار مهر، زهرا صدراعظم نوری در جلسه علنی روز سهشنبه شورای شهر تهران با اشاره به زلزله اخیر تهران گفت: زلزله تهران شبیه هیچ زلزلهای نیست و زلزله منحصر به فردی خواهد بود.
وی همچنین از نحوه انعکاس اخبار زلزله تهران در رسانه ملی گلایه کرد و گفت: ترافیک و هجوم مردم به خیابانها، حاصل نحوه انعکاس این اخبار زلزله بود.
در زیر مشروح نطق پیش از دستور صدراعظم نوری آمده است:
«سرانجام تهران لرزید و با هر لرزش خود باور ما را نیز تکان داد. لرزید و به خاطرمان آورد که آنچه در آینه آمار و احتمالات نگرانش بودیم، هر آینه به ما نزدیکتر از خطوط نمودار و جدول است. تهران لرزید و نشان داد که پایتخت، این کلانشهر با عظمت و پر ابهت! چه بی پناه و مظلوم تاب لرزه های کوچک را هم ندارد چه رسد به زلزله ای مهیب!
لرزید و نشان داد این شهر بزک کرده با ساختمانهای سر به فلک کشیده به قدر پناه گرفتن عده کمی از ساکنانش هم فضای امن و آرام ندارد. تهران لرزید و نشان داد این حجم از قانون و مصوبه و دستورالعمل با اولین تکان زمین، توان مقاومت از کف میدهد و ساز ناکوک بیبرنامهگی و ناهماهنگی گوش فلک را کر می کند.
آیا مسئولان شهری هم از امکان بروز این حادثه بزرگ ملی به خود لرزیده اند؟ آیا به عواقب بسیار تلخ این مانور بزرگ الهی به خودآمده اند؟ و یا اینکه این سئوالات و هشدارها هم در کنار همه مطالبات بی پاسخ از خاطرمان رفت و جای خود را به روزمرگی و توجیهات بی شمار و تن دادن به قضا و قدر الهی داد؟
هر چند ناگفته پیداست که این بار فرق می کند و در صورت بروز زمین لرزه شدیدتری در پایتخت اساس اراده امور دچار اختلال جبران ناپذیری خواهد شد.
اقدامات غیراصولی و بارگذاری های غیرکارشناسی آن هم در پهنه های خطرناک که پتانسیل ریسک بالایی دارند این شهر را آبستن حوادث متعددی کرده است. به صورت نمونه می توان به ۹۷۹ ساختمان بلند مرتبه در تهران اشاره کرد که ۴۸۰ ساختمان در دهه اخیر ساخته شده و از این تعداد ۲۵ درصد از آنها عمدتاً در مناطق با بافت فرسوده و ۹۵ ساختمان حتی ابتداییترین تجهیزات ایمنی در حد کپسول آتشنشانی را هم ندارند. فاجعه ساختمان پلاسکو به عنوان یکی از صدها ساختمان نا ایمن در بافت فرسوده شهر تهران گواه خوبی بر این مدعا است که به دلیل وسعت فاجعه، آن را از یک حادثه منطقه ای به یک حادثه ملی تبدیل کرد.
باید توجه کنیم که یک زلزله شدید در تهران شبیه هیچکدام از زلزلهها نظیر زلزله سال ۱۳۵۷طبس، ۱۳۶۹ منجیل ، ۱۳۸۲ بم و ۱۳۹۱ ورزقان نخواهد بود واحتمالاً تجربه منحصربه فردی خواهد بود.
در مطالعهای که در سال گذشته انجام شده مشخص شد در منطقه مرکزی به ویژه در جنوب غرب و جنوب شرق تهران بالاترین ریسک را شاهد هستیم و بر اساس بررسی به عمل آمده از سوی جایکا و محققین ژاپنی در سال ۲۰۰۴ در صورت بروز زلزله به طور متوسط بین ۱ تا ۲ میلیون نفر جان خود را از دست خواهند داد.
با نیم نگاهی به این آمار مهیب عقل سلیم حکم میکند که آمادگی لازم جهت مقابله با زلزله های احتمالی در هر سطح و جایگاهی باید وجود داشته باشد و مسئولان و مردم از برنامه ریزی و آگاهی کافی برای مقابله با بدترین سناریوها نیز برخوردار باشند.
از این منظر زلزله ۲۹ آذر را می توان زنگ خطری تلقی کرد که باید سطح هوشیاری مقامات و مردم را افزایش دهد. از این رو لازم می دانم در این مجال، مروری کوتاه بر این حادثه و رویدادهای پیرامون آن داشته باشم.
زلزله در ساعت ۲۳:۲۷ چهارشنبه شب رخ داد و در پهنه تهران کاملا احساس شد و متعاقب آن پس از دقایقی توسط رییس لرزه نگاری موسسه ژئوفیزیک، مرکز سطحی زلزله به مرکزیت محدوده ماهدشت تا اشتهارد با بزرگی ۵.۲ ریشتر گزارش گردید (در برخی گزارشات خارجی بزرگی ۴.۹ ریشتر نیز عنوان شده است). پس از این اطلاع رسانی با تشکیل ستاد مدیریت بحران، کارگروه های مختلف مرتبط با مدیریت بحران فراخوانده شدند و در پی آن هر یک از دستگاههای اجرایی از قبیل شهرداری، وزارت نفت، هلال احمر، اورژانس، آتش نشانی و... اخباری را اعلام و به نوعی اعلام حضور رسانه ای کردند.
علی رغم این که در همان دقایق و ساعت اولیه پس از مشخص شدن کانون زلزله توسط کارشناسان پژوهشگاه زلزله شناسی و سایر صاحب نظران متخصص مرتبط، توان لرزه زایی گسل مسبب، اعلام گردید (حداکثر ۵.۵ تا ۶ ریشتر ) و این که عامل زلزله می تواند گسل ماهدشت و یا در ادامه گسل اشتهارد (با طول ٣٠ کیلومتر) باشد ولی در اطلاع رسانی ستاد مدیریت بحران و سازمان مدیریت بحران شهر تهران از نگرانی مردم کاسته نشد و عملا نحوه اعلام خبر با سطح زلزله رخ داده هماهنگ نبود و اخباری با اعلام هشدار و نا ایمن بودن منازل و لزوم جاگرفتن در مراکز امن دایما توصیه شد و با گذشت چند ساعت که در سایت سازمان زمین شناسی، پژوهشگاه زلزله و ... کیفیت زلزله رخ داده معلوم شده بود ولی ادامه اطلاع رسانی کماکان بر پایه نا ایمن بودن و حضور در فضای باز و مناطق امن هشدار داده می شد که پیامدش آن بود که دیدیم و شنیدیم. سیل صدها هزار خودرو و وسیله نقلیه به سوی جایگاه های عرضه بنزین، و ترافیک بی سابقه در شرایطی که نفس تهران به خاطر آلودگی روزهای اخیر به شماره افتاده بود.
آنچه پیرامون زلزله فوق در راستای تقویت مدیریت بحران قابل تذکر است به صورت اجمال عرض می کنم:
١- در همان دقایق و ساعت اولیه هر یک از مسئولین سازمان های اورژانس، هلال احمر، آتش نشانی و ... خبر رسانی کردند ولی نوع خبررسانی صرفا در حیطه وظایف تخصصی شخص و یا سازمان مربوطه نبود و بلکه فراتر از آن در زمینه احتمال رخداد زلزله و موارد تخصصی خارج از صلاحیت نیز سخن گفته شد که این موضوع باعث دامن زدن به شایعات و رواج مطالب غیرتخصصی و ناهنجاری خبری گردید.
٢- علی رغم تشکر صدا و سیما و مسئولین از شهروندان به خاطر نحوه عمل مردم، می توان گفت که رفتار و واکنش شهروندان تهرانی که در حدود ٤٠ تا ٥٠ کیلومتر با مرکز زلزله فاصله داشتند به صورت اضطراب، سردرگمی، هجمه، عدم کنترل اولیه به رفتار تخصصی در تعامل زلزله و ایجاد مشکلاتی هر چند کم در حمل و نقل، مسدود شدن برخی مسیرهای ارتباطی و هجوم به پمپ بنزین ها را نشان داد که این موضوع نتیجه ضعف در آموزش و اقدامات ترویجی در مقابله با بحران و ناشی از ذهنیت مردم به مخاطرات و پیامدهای زلزله بود که باید سازمانهای مسئول در این راستا تلاش کنند.
٣- در واکنش اضطراری در حین زلزله به ویژه در ١٢ ساعت و ٢٤ ساعت اولیه مطابق دستورالعمل ها در هر ساعت ارزیابی سریع، به روز رسانی و آنلاین بودن اطلاعات جدید و دقیق به شهروندان ضروری است ولی در اخبار صدا و سیما متاسفانه خبرهای مربوط به ساعت اولیه که شامل پناه بردن به جای امن و ... بود با همان وضعیت در طی ساعات پایانی روز پنج شنبه نیز به تکرار منتشر می شد که لازم است خبر در هر ساعت از مراحل بحران، اصلاح، کامل و متناسب با تغییر وضعیت بحران تکمیل و آخرین وضعیت و نوع اقدامات جدید اطلاع رسانی شود و در مجموع وجود سازوکار منسجم و علمی جهت اطلاع رسانی و همچنین سخنگوی واحد برای اطلاع رسانی ستاد بحران ضرورت داشت.
به نظر می رسید برخی افراد و حتی مسئولین در شبکه اجتماعی تلگرام آتش به اختیار بودند!
فقدان یک فرماندهی واحد که هماهنگی کامل بین دستگاه های متولی را ایجاد کند، بسیار محسوس بود و به نظر می رسد بخش عمده ای از اقدامات دستگاه ها، تنها در حد توصیه به شهروندان سپری شد و لازم است گزارش دقیقی از نوع اقدامات عملی هر یک تهیه و به شورای شهر ارایه شود.
۴- در بخش واکنش اضطراری از چرخه مدیریت بحران عدم آمادگی کامل بین دستگاه ها کاملا محسوس بود. برای مثال برخی مراکز عمومی در صورت اطلاع رسانی ستاد مدیریت بحران باید فضاهای خود را در اختیار شهروندان می گذاشتند. در این راستا بسیاری از مدارس، ورزشگاه ها، پادگانها، مساجد و فضاهای باز دولتی نیز می توانستند به شیوه شایسته و مناسب تر ارایه خدمات دهند و پذیرای همشهریان عزیز باشند.
٥- عملکرد تجهیزات سیستم هشدار سریع و این که شتاب نگارهای سازمان مدیریت بحران چه هشدار ها و یا چه تغییراتی را ثبت کرده اند، اعلام نشده است و به عبارتی توان و ظرفیت مقابله با بحران از سوی سازمان مدیریت بحران شهر تهران قابل ارزیابی نیست. هر چند که مطابق برنامه ۵ ساله دوم مقرر شده بود تعداد۵۰ ایستگاه شتاب نگار بر روی نقاط حساس و گسل های شهر تهران نصب شود، با نزدیک شدن به اتمام برنامه ۵ ساله دوم تا کنون تنها و تنها ۴ ایستگاه شتاب نگار آن هم بر روی گسل مشا ـ فشم نصب و قابل بهره برداری است.
۶- بر اساس قوانین و دستورالعمل های مصوب در خصوص آمادگی برای ارائه خدمات امداد و نجات در شرایط زلزله با وجود کمبود تجهیزات، امکانات و آتش نشان موظف و داوطلب، آیا ظرفیت ارائه خدمت در سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی با تعداد ۱۳۰ ایستگاه فعال که در حدود ۱۳ درصد از آنها نیز به دلیل نا ایمن بودن ساختمان در زمان زلزله از مدار خارج خواهد شد، وجود دارد؟
۷- در شرایطی که از ۳۷۴ مخزن پیش بینی شده در نقاط امن، تنها ۲ مخزن آب اضطراری قابل بهره برداری است آیا این مقدار محدود، تکافوی نیاز آب بهداشتی برای بیش از ۱.۵ میلیون نفر حادثه دیده را دارد؟
۸- داستان تلخ کمبود تجهیزات به موارد بالا ختم نمی شود و تراژدی وقتی نگرانکنندهتر است که محل درمان آلام و دردهای مصدومین زلزله و مراکز ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، با آمار ۷۵ درصد بیمارستان فرسوده و نا ایمن که قدمت بسیاری از آنها بیش از ۵۰ سال است، تا چه حد تاب تحمل زلزله و قابلیت ارائه خدمات را دارد؟
۹- بنا بر پیشبینی تعداد تلفات در این خصوص، شهرداری تهران مکلف به تامین زمین آرامستان ها و کفن و دفن ۵۰۰ هزار نفر کشته است در صورتی که در شرایط فعلی تنها امکان خدمت رسانی برای ۱۵ هزار نفر کشته وجود دارد و اقداماتی برای خرید زمین جهت آماده سازی ۱۵ هزار قبر جدید در دستور کار است.
و در پایان چنانچه این زلزله را تجربه یک مانور عملی فرض کنیم شایسته است درس هایی که گرفته ایم از خلاها، کمبودها و عدم هماهنگی ها و صدها اقدام و تکلیف دیگر را به دور از هر گونه نگاه مغرضانه در بوته آزمون و ارزیابی قرار داده و برای رفع آن هر آنچه در توان داریم به کار گیریم».
نظر شما