مجلهمهر: «هاردتاک» به معنی «گفتگوی سخت» نام برنامه تلویزیونی و رادیویی در BBC است که شامل مصاحبههای عمیق با شخصیتهای مختلف و خبرساز است. برنامهای که مجریان آن سابقه خبرنگاری هم داشتهاند. در سلسله برنامههای هاردتاک مهمانان زیادی از جمله روسای جمهور آمریکا مهمان شدهاند که گفتگوهای داغ و سختی را به وجود آوردهاند. این برنامه چالشی تاکنون الهام بخش برنامههای زیادی شدهاست. به گونهای که هاردتاکهای هندی و پاکستانی هم به راه افتادند. در کشور ما نیز برنامههای مختلفی با ادعای یک گفتگوی داغ و سخت ساخته شدند مانند برنامه «دید درشب» با اجرا «رضا رشیدپور» که روی شبکه اینترنتی آپارات قرار میگرفت. حالا برنامه «سختانه» با اجرای «میلاد دخانچی» با ادعای «هاردتاک» این شبها روی آنتن تلویزیون است. برنامهای که حتی نام آن نیز نوعی ترجمه شده همان برنامه شبکه BBC است. برنامهای که موافقان و مخالفان زیادی دارد. موافقانی که میگویند سختانه ساختارهای قدیمی تلویزیون را شکسته و توانسته صریح و بیتعارف با مهمانانش گفتگو کند و این چیزی است که تلویزیون به آن نیاز دارد. اما مخالفان سرسخت سختانه این برنامه، اجرای مجری آن را بیادبانه و حتی گستاخانه میدانند و معتقدند اگر هدف سازندگان سختانه هاردتاک بوده است این هدف در این برنامه محقق نشده است و حتی حرمت مهمانان را خدشهدار میکند.
در این گزارش سراغ «حسن عابدینی» و «فواد صفاریان پور» رفتیم تا هم از هاردتاک بیشتر بدانیم و هم بفهمیم یک مجری چالشی چه آدابی را باید برای گفتگو رعایت کند تا مرز ادب را از بین نبرد. همچنین سراغ سه تن از مهمانان سختانه رفتیم تا نظر آنها را بعد از پخش برنامه جویا شویم و از آنها پرسیدیم زمانی که مهمان این برنامه شدند به آنها چه گذشت؟
در پایان سراغ «میلاد دخانچی» رفتیم تا حرفهای او به عنوان تهیهکننده، کارگردان و مجری سختانه را بشنویم. دخانچی درباره موافقان و مخالفان برنامهاش حرف زد و درباره مشکلات و چالشهای سختانه در برخورد با مهمانان و منتقدان توضیح داد تا «سختانه» را از هر دو طرف میز نگاه کرده باشیم.
حسنعابدینی/ کارشناس خبر و رسانه
مهمان، موضوع و ساختار در یک برنامه گفتگو محور مهم است
برنامه گفتگو محور چند نکته اصلی دارد که باعث میشود مورد اقبال عمومی واقع شود. یک مهمان است که میتواند چهره سرشناس و یا ورزشکار و هنرمند باشد تا به یک برنامه گفتگومحور جنبه عمومی بدهد. دومین نکته موضوع برنامه است. اینکه مجری یا خبرنگار چه موضوعی را برای گفتگو درنظر میگیرد. برای همین بیشتر اوقات موضوعاتی انتخاب میشود که به زندگی عادی مردم مربوط باشد و یا موضوعی که مورد استقبال مردم قرار بگیرد، خود همین موضوع میتواند به جذابیت برنامه گفتگو محور اضافه کند. نکته سوم دکور، رنگ، نور و حرکت دوربین است که بسیار در اینگونه برنامهها مهم است. یعنی شما تک تک این موارد را در یک برنامه گفتگومحور تلویزیونی باید مدنظر قراردهید.
چالشی بودن یک برنامه لزوما او را پرمخاطب نمیکند
برخی این تصور را دارند برنامه گفتگومحور تنها زمانی مورد توجه و استقبال قرار میگیرد که چالشی باشد. اما طبق مطالعات بنده و چیزهایی که مشاهده و تجربه کردهام لزوما چالشی بودن مبنای استقبال کردن از یک برنامه نیست. گاهی اوقات یک برنامه گفتگو محور فقط با معرفی دیدگاه طرف مقابل مورد استقبال قرار میگیرد اما معمولا تصور این است که اگر چالش وجود نداشته باشد مورد استقبال قرار نمیگیرد و پرمخاطب نمیشود. اما این را هم باید بدانیم که کارکرد تلویزیون امروز با کارکرد تلویزیون در دهههای قبل متفاوت شدهاست. چون آن زمان تلویزیون بیشتر کارکرد آموزشی و سرگرمی و اطلاع رسانی داشت. اما الان فراتر از این موضوع رفتهاست.
هاردتاک تنها نام یک برنامه در BBC است
حال اگر یک برنامه گفتگومحور درباره موضوعات جدی باشد عموما تلاش میشود که از واژه هاردتاک برای آن استفاده شود که البته «هاردتاک» برنامه شبکه BBC است و تنها الهام بخش شبکههای اقماری خودش هست. وگرنه شبکههای قدر و فراملی مانند CNN و فاکسنیوز، اسکاینیوز و یورونیوز برنامهای به عنوان هاردتاک ندارند. مثلا در شبکه CNN برنامه GPS «فرید زکریا» را داریم. با اینکه برنامه جدی و گفتگومحور مهمی است لزوما اسمش هاردتاک نیست. یا خانم «کریستین امان پور» برنامههایی اجرا میکند ولی اسم هاردتاک ندارد. هاردتاک تنها برنامه ایست در شبکه BBC که آن را ابتدا آقای «تیم سباستین» اجرا میکرد و با وی به شهرت زیادی رسید.»
فوادصفاریانپور تهیهکننده و برنامهساز
بعضی هاردتاکها شبیه بازجویی است
نزدیک به یک دهه پیش در تلویزیون برنامه ای به نام «پرسمان» ساخته میشد که مجری آن آقای «محمدرضا شهیدیفرد» بود. میتوانم بگویم جزو اولین هاردتاکهای تلویزیون بود که مدیران ما شهامت ساختنش را پیدا کردند. در پرسمان یک گفتگوی چالشی اتفاق میافتاد که مجری برنامه توانمندی این را داشت که با تسلط به موضوع مقابل طرفین قرار بگیرد و بدون اینکه قضاوتی بخواهد بکند بحث را پیش ببرد. اگر ناکامی که امروز در برنامههای هاردتاک تلویزیون میبینیم. این است که ما اشراف کامل به موضوع و جزئیاتش نداریم و در عین حال مجری یا گوینده برنامه بیشباهت به یک «بازجو» نیست. دربرنامههای تلویزیونی هیچکس به خصوص مجری به هیچوجه نباید جانبدارانه جلو برود. در صورتی که باید گفتگو بدون هیچ جانبداری اتفاق بیفتد. به خصوص اینکه تلویزیون ما یک تلویزیون ملی و برای همه ملت ایران است.
مجری هاردتاک حتی زبان بدنش مهم است
مجری یک هاردتاک باید شکل و شیوه گفتگو، دایره لغات و حتی زبان بدن و نگاهش را باید در نظر داشته باشد. ما در شبکه افق برنامهای داریم به نام ۱۸۰ درجه که مجری برنامه ممکن است نگاه و اعتقادش با طرف مقابل ۱۸۰ درجه تفاوت داشته باشد، اما شما هیچوقت نمیبینید که مجری جانبدارانه پرسشی کند یا عکس العملی نشان دهد. حتی شما میتوانید ببینید که دراختصاص دادن زمان نیز شرط انصاف رعایت شدهاست.
مجری هاردتاک باید ادب، انصاف و اطلاعات صحیح داشته باشد
بعد از گفتگوی آقای رشیدپور با رئیسجمهور هم حواشی زیادی اتفاق افتاد. عدهای گفتند چرا آقای رشیدپور میگوید:«اجازه هست از شما یک سوال بپرسم؟» چرا رئیس جمهور را به چالش نکشید؟ چرا آن سوال را اینطور پرسید؟ اما باید بدانید که در همه جای دنیا مصاحبههای تلویزیونی که با رئیس جمهور میشود به هیچ وجه دارای شیوه بازجویی و در عین حال مناظره گونه که رئیس جمهور را که یک مقام عالی کشوریست در گوشه رینگ بیندازد اینطور نبوده است. البته این مغایرتی با شفاف سازی ندارد. شفاف سازی کار ژورنالیست و کار خبرنگار است. اما شفافسازی باید به واسطه ادب، انصاف و اطلاعات صحیح بیفتد. البته عدم اطلاع نسبت به برخی وقایع یکی از انتقاداتی ست که میتوان به آقای رشیدپور در گفتگو با رئیس جمهور وارد دانست.
مجری باید با ارائه مستندات صحت یا عدم صحت گفته مصاحبه شونده را نشان دهد
یک گفتگو باید منجر به یک نتیجه شود. اگر رئیس جمهور با مصاحبه شونده از سوالی طفره میرود. مربوط به ژورنالیست، مجری یا خبرنگار نیست. نوع پرسش و اطلاعاتی که توسط مجری تبادل میشود بسیار مهم است و مجری میتواند با مستنداتی این موارد را شفافسازی کند. تجربه خودم این است که در منطقه کوهبنان کرمان شب یلدای امسال زلزله شد. یکی دو روز آینده اش آقای فرماندار در گفتگویی اعلام کرد که چند دیوار بیشتر نریخته است. اگر من به طور مثال با استاندار صحبت کنم و بگویم که فرماندار شما چنین گفته و وضعیت منطقه را با فیلم و مستنداتی که دارم نشان دهم. میتوانم در این مورد شفاف سازی کنم. اینجا لازم نیست مجری شهامت داشته باشد. نیاز است که ادله درست داشته باشد. مثلا اگر مسئول بگوید در برف و باران مشکلی نیست اما برنامه نشان دهد که مردم در برف گیر کردهاند میتواند به خوبی صحت یا عدم صحت حرفهای مسوول را به مخاطبش نشان دهد.
دکترابراهیم فیاض/استاد دانشگاه/ مهمان برنامه سختانه
سختانه میتواند الگوی خوبی برای رسانهها و مطبوعات باشد
اگر کسی بخواهد در این برنامه شرکت میکند. اگر کسی هم نخواهد در این برنامه شرکت نمیکند. من نمیدانستم برنامه به چه شکل است ولی باهم بحث کردیم. من هم نه عصبانی شدم نه چیزی، بلکه آرام صحبت کردم. البته حرفهای مرا زیاد سانسور کردند که در نوع خودش جالب است که البته این سانسور را مربوط به قصد و عمد برنامه نمیدانم. اما در کل به نظر من این سبک و سیاق برنامه بسیار عالی ست. آقای دخانچی در کانادا دکترا میخواند و آدم باسوادی است. من از نزدیک با دخانچی آشنا هستم و در دوران تحصیلش باهم همکاری داشتیم و به نظرم میتواند الگوی خوبی برای رسانهها باشد و حتی برای مطبوعات هم خوب است که وارد چنین بحثهایی شوند. من شدیدا با چنین برنامههایی موافق هستم. الان برفی که آمده است. تعداد زیادی در راه ماندهاند و یخ زدهاند. اما مسوولین دروغ میگویند که جاده باز است ولی کس دیگر نیست. چه کسی جوابگو است؟ چون هیچکس مثل سختانه حرف نمیزند و تلویزیون پر از چابلوسی شدهاست. آقای دخانچی بچه قوی، باسواد و پختهای است و در سمینارهای بینالمللی زیادی شرکت کرده و حرفهای مهمی داشتهاست.
محمد قوچانی/ روزنامهنگار/ مهمان برنامه سختانه
نفس سختانه خوب است اما موضع از پیش تعیین شده دارد
نکته اول اینکه بحث هاردتاک و گفتگوهای صریح وعلنی در تاریخ ملی و فرهنگ ملی و مذهبی ما وجود دارد. اصلا در سنت حوزوی و دانشگاهی ما این بحثهای علمی و جدی وجود دارد و حتی در حدی بوده که ظاهرا به نزاع میرسند ولی در باطن با هم دوست و رفیق هم میشدند. حالا این مباحث صورت مدرنتری پیدا کردهاست. از نظر من نه تنها ایرادی ندارد بلکه اصل و نفس این کار بسیار خوب است. نکته دوم یک برنامه هاردتاک در صداوسیمای جمهوری اسلامی است. به هرحال صداوسیما در کشور ما به عنوان رسانه حاکمیتی شناخته میشود و نمیتواند بگوید که من موضع ندارم. متاسفانه برای همین دارای یک موضع از پیش تعیین شده است. من خودم به عنوان یک روزنامهنگار در همه این سالها تلاش کردم که به همه دوستان اصلاحطلبم بگویم که به هر حال نسبت به صداوسیما باید موضع داشته باشیم. برایش حرف داشته باشیم و جدی بگیریم و نمیتوانیم از آن عبور کنیم. از آن طرف هم باید دید که صداوسیما چقدر برای جذب نخبگان و اقشار مختلف مردم تلاش میکند.
به من گفتند تحمل غیرقابل انتظاری داشتی!
نکته سوم اگر در مورد برنامه سختانه که مهمان آن بودم حرف بزنم باید بگویم با همه احترامی که به آقای دخانچی و برنامههای قبلی ایشان قائل هستم و او را آدم موفقی میدانم از این برنامه جا خوردم! چون قبل از اینکه گفتگو صورت بگیرد سیر بحث به سمت دیگری پیش میرفت. خیلیها به من گفتند میزان تحملی که به خرج دادی غیرقابل انتظار بود. متاسفانه هم لحن و نوع صحبت و حرف زدن به گونهای بود که هیچ موضوعی تا عمقش پیش نمیرفت و ایرادات تکنیکی زیادی به خود برنامه گرفته شد. بعد از حضور من در این برنامه لحن آقای دخانچی در برنامههای بعد که مهمانان متفاوتی از جریانهای متفاوت حضور دارند لحن کلام آقای دخانچی تعدیل شدهاست.
سختانه وحدت موضوع ندارد و پراکنده حرف میزند
من معتقدم به لحاظ مضمونی و موضوعی برنامه باید محدوده مشخصی داشته باشد. اینطوری نباشد که از هر شاخه به شاخه دیگر بپرد. مشکلی که من در این برنامه داشتم حتی غیرمنتظره بودن و لحن و نوع صحبت نبود. بلکه واقعا به عمق هیچ موضوعی اشاره پرداخته نشد. اگر برنامه نخبگانی و اندیشهای هست باید یک موضوعی را به صورت جدی مشخص شود. به من گفته شد موضوع دعوت خود اصل و نقد محمدقوچانی است ولی از موضوع من خیلی فراتر رفت و شبیه پوشههایی شد که هیچوقت بسته نمیشد. باید برنامه یک وحدت رویه داشته باشد و نباید پراکنده باشد و تبدیل به فردنمایی کسی منجر شود. دخانچی آدم خوب و کار بلدی است و حرف من روی افراد نیست. اما برنامه نیاز به ویرایش دارد.
تجربه سختانه نباید ناتمام بماند
با این حال سختانه به نظرم در مسیر هاردتاک است و ما نباید هیچ تجربهای را ناتمام بگذاریم. اجازه بدهیم در طول زمان خودش را پیدا کند. دلخوری من مهم نیست و من البته این دلخوری شخصی را به خود آقای دخانچی گفتهام. مهم این است که این برنامه و سنت جا بیفتد به شرط آنکه مقابل چند جریان مختلفی که در جامعه وجود دارد به انصاف و عدالت حکم کنند و یک مقدار حرفهایتر رفتار شود.
حسین دهباشی/تاریخ پژوهش /مهمان برنامه سختانه
سختانه برنامه مودبانهای نیست
در زبان فارسی یک اصطلاحی هست که بعضیها از نمدبافی در واقع فقط پف و نم دادنش را یاد گرفتهاند. نمدبافی کار بسیار دشواری است که باید آن را لوله کرد و طرح و نقش روی آن قرار داد و در مرحلهای باید روی آن با دهان آب پاشید و دوباره مشت و مالش داد. سادهترین کار همان پف و نم دادن است. اگر شما برنامه هاردتاک نگاه کنید میفهمید با بیتعارف بودن صرفا نمیتوان ادعا کرد که هاردتاک تولید میکنیم. البته هاردتاک برنامه بیتعارفی هست. اما برنامه غیرمودبانهای نیست. اما برنامه سختانه برنامه غیرمودبی است. حداقل قسمتهایی که من دیدم مودبانه پیش نمیرود. حتما دیدهاید افراد در رفتارهای فردی به آدم توهین میکنند و بعد میگویند من آدم رکی هستم. این رک بودن با اهانت و غیرمودبانه بودن تفاوت بسیاری دارد که نخستین تفاوت سختانه با برنامههای استاندارد تلویزیونی است. به اصطلاح انگلیسی این برنامه«rude» یا بیادبانه است.
مجری صدایش را شبیه دوبلور«آلن دلون» میکند!
برنامه سختانه اصالت ندارد. نمونهای که میتوانم برایتان مثال بزنم این است که اگر شما صدای مجری را قبل از برنامه شنیده باشید و بعد این صدا را داخل برنامه هم بشنوید احتمالا نمیتوانید تشخیص بدهید که این صدا برای یک نفر است. برای اینکه صدای خودش را تا حد زیادی تغییر میدهد و شبیه دوبلور فیلمهای «آلن دلون» حرف میزند. من چندین بار در این برنامه با این مشکل مواجه بودم و گمان میکنم مهمانان دیگر هم این مشکل را داشتند که وقتی مجری سوال مطرح میکرد از صدایش خندهام نگیرد! چون احساس میکردم با من شوخی میکند! من صدایش را قبلا شنیده بودم و مدام به خودم میگفتم چرا انقدر صدایش را تغییر میدهد؟ حتما شوخی پشت این کار است. همین مشکل جای دیگری هم وجود دارد. چون مجری کارگردان برنامه هم هست به نحو افراطی نماهای خودش را در برنامه میگذارد، نه نماهایی که به خودش مربوط است.
سختانه پای قرارش با مهمان نایستاد
تکرار واحد سوال به معنی سوال پیگیرانه نیست و اینکه شما تلاش کنید که مصاحبه شونده را کلافه کنید به شما ژورنالیست خوب نمیگویند. امتیازی از این جهت به سوال کننده نمیرسد. آقای دخانچی برنامههایی هم پیش از این اجرا کردهاست که ظاهرا در آنها موفق بودهاست اما تصور میکنم این کار آقای دخانچی جزو کارهای موفقش قلمداد نمیشود. ظاهرا نه فقط در رابطه با من بلکه با افراد دیگه هم قراری گذاشته بود که چون مصاحبه اصلی خیلی طولانیتر است و کوتاه میشود. نسخه نهایی به تایید مصاحبه شونده برسد و ظاهرا در چند موردی که میدانم نسخه نهایی قابل تایید نبوده است. چون من جواب سوالهای مجری را دادهام اما در نسخه نهایی وجود ندارد. راستش نفس دعوت از این آدمها برای سختانه جذاب بوده نه اینکه واقعا مهمان برنامه چه میگوید؟
تغییر سوال و موضوع زرنگی رسانهای نیست
وقتی شما با مهمان برنامه تماس میگیرید و از او درباره چیزی میپرسید. او ذهنش را برای آن موضوع نظم میدهد تا در برنامه شرکت کند. اما وقتی به برنامه میآید با سوال و موضوع دیگری مواجه میشود. به این کار زرنگی رسانهای نمیگویند. به این کار بیتعهدی میگویند. به هر حال فکر میکنم این انتقادات بیشتر از آنکه به آقای دخانچی برگردد به شبکه ۳ و بسیج رسانه بر میگردد چون آنها همه چیز را به مجری برنامه سپردهاند و مسوولیت خودشان را درباره مدیریت برنامه فراموش کردهاند.
تلویزیون باید برای برنامهسازی قواعد مشخص داشته باشد
راستش ما نسبت به صداوسیما کاملا کم توقع شدهایم. اگر برنامهای خوب باشد میگوییم لابد تصادفی است. اگر هم بد باشد لابد رویه است. ادامه پیداکردن برنامههای گفتگومحور خوب و اتفاقا چالشی مثل برنامه ۹۰ را میگذاریم به اعتبار شخصی آقای فردوسیپور نه اینکه صداوسیمایی هست که پشتش استانداردهایی دارد. و اگر برنامهای بد است. میگذاریم به حساب بد بودن آقای دخانچی! من کتابی ترجمه کردم به نام «قواعد برنامهسازی در BBC» هرسال این قواعد تجدید میشود. مثلا مشخص میشود که فاصله صندلی مجریهای برنامه باهم چقدر باید باشد. در چه برنامهای زن و مرد باهم باشند و چه برنامهای فقط خانم یا آقا باشد؟ چگونه سوالاتی را میتوان ابتکاری پرسید؟ و چگونه سوالاتی را باید از قبل پرسید؟ و چه سوالاتی را اصلا نباید پرسید و ممنوعه هستند؟ و انواع و اقسام این دست موضوعات. اما آن چیزی که ما در آن مشکل داریم بیش از یک برنامه است و آن این است که راهنماها و اصول برنامهسازی در تلویزیون ما مشخص نیست. به همین خاطر با الگوی واحدی مواجه نیستیم و همه اقدامات شخصی است. اگر خوب باشد شخصی است بد باشد هم شخصی ست. تلویزیون ما باید قواعد مشخص برنامهسازی برای خود داشته باشد و آن را روی کاغذ بیاورد.
حذف عصاقورت دادگی از تلویزیون باید برنامه باشد
وقتی شما به کسی بگویید «تو» باید شخص از یک میزان صمیمیتی برخوردار باشد تا اینطور با او صحبت کنیم. در غیر اینصورت باید به او «شما» بگوییم. اینکه تلویزیون احساس میکند آن حالت عصاقورت دادگی و لفظ قلمی که پیش از این بوده است، میتواند دچار انعطاف شود خیلی خوب است. به شرطی که با برنامه و فکر شده باشد. مگر برنامه آقای فردوسی پور برنامه صریح و پرمخاطبی نیست؟ اما آقای فردوسیپور تا به حال به مهمان برنامهاش «تو» گفتهاست؟ آقای فردوسیپور کاملا مودب است اما در عین حال کاملا صریح است و حتی ادای صریح بودن در نمیآورد و در عین باسوادی و تسلط، به زبان مردم صحبت میکند. نمیشود که از این موارد گذشت کرد و فقط به جذابیتهای ساختارشکنانه پرداخت. آن وقت صداوسیما به عنوان یک نهاد آموزشی و پرورشی اخلاق جامعه را هم نازل میکند.
سختانه شبیه رستورانهای بین راه عمل میکند!
بعضی افراد چه در حوزههای خبری و چه در حوزههای سیاسی شبیه رستورانهای بین راهی عمل میکنند. یعنی تصورشان این است که مشتری که به رستوران میآید برای بار آخرش است که از اینجا رد میشود بنابراین هرچه میتوانند کیفیت غذا را پایین میآورند که قیمت غذا پایین بیاید. قیمت غذا را هم برای مشتری بالا میبرند که سود بیشتری کنند. از نظر این افراد امروز این رستوران هست فردا هم خدا بزرگ است. اما رستوران و فروشگاهی که داخل محله است همیشه حواسش هست که کیفیتش از یک سطحی پایینتر نباشد و قیمتش هم از یک سطحی بالاتر نباشد چون با مشتری مدام چشم تو چشم است و اگر از چشم بیفتد فایدهای ندارد. اگر آدم بر سرزبانها بیفتد که کسی به قواعد کارش پایبند نیست. دیگر شما کسی نیستید که بتوانید رشد کنید. این بستگی به این دارد که شما روی خودتان چه حسابی باز میکنید؟ دوست دارید ماندگار باشید یا اینکه صرفا این مصاحبه را بگیرم تا چند روزی اسمم بر سر زبانها باشد و تمام. اگر سختانهایها اینطور ادامه بدهند. دیگر کسی به آنها اعتماد نمیکند. قطعا اگر قرار باشد دوباره به سختانه دعوت شوم نمیروم.
میلاد دخانچی/ مجری، کارگردان و تهیه کننده سختانه
سختانه وجدان عمومی جامعه است
هدف سختانه ترویج فرهنگ پاسخگویی است و به عنوان وجدان عمومی جامعه قرار است عمل کند تا همه کسانی که در حوزه عمومی فعال هستند یک جایی به چالش کشیده شوند. برخی از لفظ «محاکمه» استفاده میکنند که اتفاقا به هدف برنامه نزدیک است. شما در انظار عمومی درباره پیشینه، مواضع و عملکردتان به محاکمه کشیده میشوید. من معتقدم همه ما با توجه به مسوولیتی که داریم متهم هستیم. سختانه فرصتی است که تاریخ معاصر را برای درک بهتر بازخوانی کنیم. در مقدمه برنامه هم بارها گفتهام که سختانه وجدان است مثل نفس لوامهای که نفس اماره را مجازات میکند. برای ما که در جامعهای پر از تناقض، چالش و سوالات حل نشده و چرخشهای متناقض هستیم. از نظر من بسیار لازم است که این مباحث طرح شود. چه بسا ممکن است با برخی از این چرخشها و تناقضها همذات پنداری میکنیم. سختانه فقط اینطور نبوده که آدمها را فقط مورد چالش قرار دهد. بلکه با ایجاد فرصت نقد و چالش، فرصت دفاع را فراهم میکند. مثل برنامه آقای دهباشی که صریحا به اشتباهاتش اعتراف کرد و مورد استقبال قرار گرفت و ما از این کار آقای دهباشی بسیار خوشمان آمد. سختانه بسیار رسانه ای عمل کرده چون تو باید در رسانه «ضدقهرمان» داشته باشی تا «قهرمان» خودش را نشان دهد. برخی گله دارند که فرصت به مهمان داده نمیشود. اتفاقا این فرصت داده میشود اما خیلی وقتها از بحث اصلی خارج میشوند و جواب سوال را نمیدهند و مفصل پراکنده گویی میکنند و ما مجبوریم در تدوین آن را بیرون بیاوریم.
سختانه ناگزیر است از ادبیات غیرمحاورهای استفاده کند
به گفته دخانچی لحن برنامه سختانه که بارها مورد نقد قرار گرفته پشتش یک منطقی دارد که به صورت کامل در صفحه اینستاگرامش به آن توضیح داده شده است. او در اینستاگرامش درباره این لحن انتخابی اینطور نوشته است:«سختانه به همان اندازه که در پی ساخت حوزه عمومی است، حوزه عمومی هم باید در ساخت آن سهیم باشد. چرا این لحن انتخاب شد: دلیل اول عینیت گرایی ( یا بیطرفی) است. هر روایتی با قرار گرفتن در دستگاه عینیت گرایی (آبجکتیوی) دستخوش تغییر لحن میشود. به عنوان مثال، به این جمله دقت کنید: مهرداد کوروش را در خیابان زد و البته کم زد چون حق کوروش این بود که بیشتر بخورد. این جمله پر از قضاوت را مقایسه کنید با این جمله: در خیابان یک برخورد فیزیکی بین مهرداد و کوروش رخ داد که زیاد هم طول نکشید و در آن کوروش مورد اصابت ضربات مهرداد قرار گرفت. جمله دوم اصطلاحاً عینیت گرا و یا بیطرفانه است و روایت را از بیرون و بدون غرض نشان میدهد. اساس زبان ژورنالیسم بر عینیتگرایی است، نوعی از ژورنالیسم که مخاطب ایرانی احتمالاً نمونه آن را در شبکههای فارسی زبان خارجی دیده است و به همین دلیل برای بعضی شائبه تقلید بوجود آمده است. هاردتاک مبتنی بر ژورنالیسم چارهای جز هم آوا شدن با زبان عینیتگرا ندارد که یکی از پیامدهای آن روی آوردن به ادبیاتی رسمی است. زبان بیطرف نه میتواند خودمانی باشد و نه شاعرانه، و ناگزیر است که از ادبیات غیر محاورهای استفاده کند. دومین دلیل انتخاب این برای سختانه، عینیت گرایی جدلآمیز است: در هاردتاک، عینیت گرایی زبانی باید با جدل و طرح سوالات چالشی نیز همراه شود. یعنی نگاه دوربین باید بیطرف باشد اما حرکت دوربین به شدت غیرخنثی و پر جنب و جوش است و این به پیچیدگی زبان و لحن هاردتاک میافزاید. مثال: آقای مهرداد! چرا برخورد فیزیکی شما با کوروش در عین خشن بودن زیاد طول نکشید؟» فاصله از سوژه نقد: زبان هاردتاک در عین بیطرفی و چالشی بودن، باید فاصله میان مجری و میهمان (سوژه نقد) را حفظ کند تا چالش، شخصی تلقی نشود. مثال: آقای مهرداد، آیا توضیحی برای کوتاه بودن برخورد فیزیکی شما با کوروش وجود دارد؟ سوال کننده نمی تواند زیاد با میهمان صمیمی شود و همواره باید فاصله خود و میهمان را حفظ کند تا طرح سوالات چالشی از کارکرد نیفتند. بنابراین تلاش برای اتخاذ زبانی عینیت گرا و آوردن آن در دستگاه جدل و چالش و در عین حال حفظ فاصله با سوژه نقد، من را به لحنی رساند که در سختانه دیدیم؟»
مهمان برنامه بدون اطلاع صدای برنامه را ضبط و پخش کرد
دخانچی از عصبانی شدن و منصرف شدن و حتی اشتباهات مهمانان برنامه اینطور می گوید:«یکی از مهمانان وسط برنامه صداقت ژورنالیستی مرا زیر سوال میبرد و بحثی شکل میگیرد و من ثابت میکنم اشتباه میکند و ۴۰ دقیقه بعد از روی میز مصاحبه بلند میشود و میگوید من نمیتوانم ادامه بدهم مگر اینکه خودم پشت میز تدوین باشم. گفتم وقتی صحنه را ترک کنی یعنی نتوانستی دوام بیاوری. اما یک ساعت بعد برگشت و ما گفتیم نکاتت را بگو. گفت میشود من پول برنامه را بدهم و شما پخش نکنید؟ ما دوباره به خاطر او این مصاحبه را ضبط کردیم. دیگر مهمان برنامه بدون آنکه ما بفهمیم صدای برنامه را ضبط کرد و بعد آن را پخش کرد که این جرم است. بعد با نفوذش میخواست ۶۰درصد برنامه را از جایی به جز من بیرون بکشد و حتی توانست دو هفته برنامه را پایین بکشد.»
من عشق دیده شدن ندارم
منتقدان دخانچی معتقدند، او بیش از آنکه تمرکزش روی برنامه اش باشد دوست دارد خودش را نشان مخاطب بدهد. دخانچی به این حرف منتقدین هم اینطور پاسخ داد: «من یک برنامهای به نام فاز ساختهام که در حال پخش است. اگر قرار بود مدام خودم را به مخاطب نشان بدهم و عشق دیده شدن داشتم خودم مجری آن برنامه میشدم اما این کار را نکردم و از خانم مژده لواسانی دعوت به اجرا کردم که در حال حاضر هم میبینم که چقدر بهتر از من این برنامه را اجرا میکند و این یک مثال نقض است. من پیشنهاد اجرای سینمایی هم داشتم اما قبول نکردم.»
با مهمانان قرارهای حضوری داشتیم
فرآیند شرکت مهمانان در این برنامه اینطور است که ما با آنها تماس میگیریم و به آنها میگوییم که چنین برنامهای هست آیا تمایل دارید در چنین برنامهای شرکت کنید. اگر بگویند که شرکت میکنند، تحقیقات ما آغاز میشود. حدود دو هفته تحقیق میکنیم. بعد از این تحقیقات به چند محور برای بحث میرسیم و با همه دوستان مهمان ملاقات میکنیم و محورهای گفتگو را با آنها چک میکنیم.
تلویزیون با سختانه در حال کسب تجربه است
دخانچی معتقد است سختانه کامل نیست و نیاز به پخته شدن دارد و برای این پخته شدن نیاز به کمک همه افراد دارد: «شکی نیست که این برنامه نیاز به پختن دارد و من هم دارم یاد میگیرم و در حال کسب تجربه هستم. تلویزیون هم دارد با سختانه کسب تجربه میکند. تلویزیون عادت کردهاست یا فیلم و سریال پخش کند یا در برنامههایش چهرههای هنری را بیاورد. معلوم است که سختانه برای خودش و مخاطب عجیب است و درکش نکند. من ادعای مجری گری ندارم من هنوز در حال شدن هستم.»
مخاطبان به پختگی سختانه کمک کنند
دخانچی میگوید اگر بخواهد دوباره برنامهاش را بسازد لحن و تیزی کلامش را تعدیل میکند کما اینکه این لحن و کلام در قسمت پایانی به گفته خودش تعدیل شده است. اما او معتقد است در سختانه فرم و محتوا به هم تنیده شدهاست و برای تغییر و جا افتادن زمان زیادی نیاز دارد: «باتوجه به بازخوردهایی که گرفتهام به نظر میرسد لحن انتخابی مورد استقبال قرار نگرفت و لحن باید تعدیل شود و این تعدیل در برنامه آخر اتفاق افتاده اما سختانه همین مسیر را میرود. اما فرم و محتوا و این پروژه به هم تنیده شده است. این حرف خیلی کلیدی است. سختانه به معنی پروژه، سختانه به معنی محتوا و سختانه به معنی فرم را فعلا نمیشود از هم تفکیک کرد تا به یک پختگی و جاافتادگی برسیم. وقتی که کاملا جا افتاد میتوانیم دربارهاش تصمیم بگیریم شاید حتی به این نتیجه رسیدیم مجری را عوض کنیم. من از همه مخاطبان میخواهم فرم، محتوا و پروژه را در هم تنیده ببینند و کمک کنند سختانه به پختگی برسد. آن وقت میتوان سختانهای سیاسی، فرهنگی و هنری داشت.»
نظر شما