گفتگوی مهر با نعمت الله فاضلی؛

نگاهی مسأله‌مند به رشته‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی در ایران

نگاهی مسأله‌مند به رشته‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی در ایران

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی گفت: کتاب «علوم انسانی و اجتماعی در ایران» در ۷ فصل به بیان موقعیت مساله‌مند رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی پرداخته‌ است.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب علوم انسانی و اجتماعی در ایران (چالش ها تحولات و راهبردها) عنوان جدید کتاب«نعمت الله فاضلی» است با موضوع  «علوم انسانی- ایران» از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده‌است.

پیش فرضی که من برای موقعیت علوم انسانی و اجتماعی در ایران داشته ام (به مثابه اینکه این علوم در نظام آموزش عالی ما در رشته‌های گوناگون ارایه می‌شوند) این بوده که توسعه نهادی علوم انسانی و اجتماعی در آموزش عالی ایران در ماهیت خود توسعه‌ای مناقشه برانگیز و پرچالش بوده است

«نعمت الله فاضلی» درباره این کتاب به خبرنگار مهر گفت: کتاب «علوم انسانی و اجتماعی در ایران» با عنوان فرعی چالش‌ها، تحولات و راهبردها سال ۹۶ از سوی پژوهشکده فرهنگی اجتماعی وزارت علوم وپژوهشگاه علوم انسانی منتشر شد. این کتاب که حجم آن حدود۳۶۰صفحه است، ۷ فصل دارد که در هر فصل آن به نوعی مساله علوم انسانی و اجتماعی در ایران را تشریح شده‌است. منظور این است که در این ۸۰ سبک علوم انسانی و اجتماعی معاصر و مدرن در ایران و آموزش عالی ما ارایه شده است، این علوم از نظر مواجهه‌ای که با جامعه و نظام سیاسی اجتماعی ما داشته‌اند، با چه تناقص‌ها، تضادها، کاستی‌ها و تعارضاتی روبرو شده اند. پیش فرضی که من برای موقعیت علوم انسانی و اجتماعی در ایران داشته ام (به مثابه اینکه این علوم در نظام آموزش عالی ما در رشته‌های گوناگون ارایه می‌شوند) این بوده که توسعه نهادی علوم انسانی و اجتماعی در آموزش عالی ایران در ماهیت خود توسعه‌ای مناقشه برانگیز و پرچالش بوده است. درواقع این ۷ فصل به بیان موقعیت مساله‌مند رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی پرداخته‌ است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ایران ادامه داد: در فصل اول این کتاب، تلاش کردم با آشنایی‌زدایی از تجربه زیسته خودم به عنوان فردی که دیپلم اجتماعی اقتصادی، لیسانس پژوهشگری، فوق لیسانس مردم شناسی از دانشگاه تهران و دکترای انسان شناسی از دانشگاه لندن را دارا هستم و بعد از بازگشت به ایران به عنوان مدرس دروس مختلف علوم اجتماعی در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌کنم. در فصل اول با تکیه بر نوعی خودمردم نگاری و تجربه‌های زیسته توضیح داده‌ام که آموزش علوم انسانی هم در دوره دیپلم و هم در دوره‌های بالاتر نوعی تعارض و تضاد را در خود دارد و آن تضاد هم به نوعی سرگردانی علوم انسانی و اجتماعی در کلیت فضای دانشگاه‌ها و جامعه ایران است. سرگردانی که باعث می‌شود تا دانش‌آموزان و دانشجویانی که درگیر این دانش‌ها می‌شوند نتوانند این دانش‌ها را فراگیرند و با دانش اصیل، تعامل کاربردی، ارگانیک و انسانی برقرار کنند.

متون و برنامه درسی و نظام آموزشی ما توانایی این را ندارد که چشم‌انداز و برنامه مشخصی برای آموزش و عرضه این علوم ارایه کند، به نحوی که در نهایت به نظر می‌رسد حتی نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی ما از رسالت کارکردهای این علوم، هدف و برنامه مشخصی را دنبال نمی‌کند

این استاد دانشگاه افزود: همچنین متون و برنامه درسی و نظام آموزشی ما توانایی این را ندارد که چشم‌انداز و برنامه مشخصی برای آموزش و عرضه این علوم ارایه کند، به نحوی که در نهایت به نظر می‌رسد حتی نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی ما از رسالت کارکردهای این علوم، هدف و برنامه مشخصی را دنبال نمی‌کند. این بخشی است که در فصل اول این کتاب شرح داده شده است. در این فصل نشان داده شده که جامعه ما در واقعیت وجودی ساختارهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی خود با چالش‌ها و تنش‌هایی روبروست که این چالش‌ها از طرفی در برنامه آموزشی مدارس ما بازتاب می‌یابد و از طرف دیگر بازتاب نمی‌یابد. آن بخشی که بازتاب نمی‌یابد، به نظر می‌رسد جامعه ما هنوز انسجام خود را نیافته و ساختارهای آن هنوز به یک صورت‌بندی واحد نرسیده‌اند و این آشفتگی در صورت‌بندی‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی به نوعی در تمام ابعاد جامعه هم نفوذ کرده و منعکس شده‌است.  شاید یکی از جلوه‌های بارز این آشفتگی فقدان نوعی نظم یکپارچه در آموزش علوم انسانی و اجتماعی است که می‌توان آن را در جامعه مشاهده کرد، تلاش من در بخش‌های دیگر کتاب هم به نوعی شرح و بسط همین داستان است.

فاضلی ادامه داد: در بخش دوم این کتاب، تلاش شده توضیح داده شود که چطور در حوزه آموزش علوم اجتماعی هنوز فرهنگ دانشگاهی صورت‌بندی نشده و گفتمان‌های گوناگونی که در طول تاریخ معاصرمان برای دانشگاه شکل داده‌ایم، چطور در لحظه‌های تاریخی مختلف، گفتمان‌های مختلفی برای دانشگاه‌های ایران شکل گرفته و تا امروز که بر اثر گشترش رسانه ها، اقلام مصرف و شکل گیری جنبش های جدید، اشکال دیگری بوجود آمده‌است.

این استاد علوم اجتماعی تصریح کرد: تلاش کردم معماها و تناقصات فرهنگی که دانشگاه‌های ایرانی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی را در این بخش از کتاب توضیح دهم و از پیوندها و گسست‌های فرهنگی دانشگاه با جامعه ایران صحبت کنم و چالش‌هایی که در خرده فرهنگ‌های دانشجویی، استادان و دانشگاه وجود دارد را شرح دهم و در نهایت چشم‌اندازی برای فرهنگ دانشگاهی ارایه کنم. در نهایت تلاش کردم فهرستی از چالش‌های فرهنگی دانشگاه را شرح دهم و برای مثال چالش‌هایی مثل شکل‌گیری هویت دانشجویی در نظام آموزشی ما یا چالش‌هایی درخصوص شکل‌گیری هویت مدرسان دانشگاه و بخش‌های دیگر شکل‌گیری فرهنگ دانشگاهی ما اشاره کنم.

نعمت الله فاضلی افزود: در فصل بعدی این کتاب( فصل سوم) درباره مساله رشته‌های دانشگاهی در رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی بحث کرده و تحولات رشته را در ایران توضیح داده‌ام. این فصل درباره این است که رشته اگرچه در ایجاد یک نظم در فرایند آموزش و شکل‌گیری یادگیری و هویت دانشگاهی در جهان شکل گرفت اما در ایران رشته‌ها این کارکرد را نداشته‌اند و رشته یا دیسیپریم توانایی ایجاد یک نظم نمادین برای شکل‌گیری هویت دانشگاهی را نداشته و در عوض مجموعه‌ای از تش کارکردها را ایجاد کرده یعنی به نوعی رشته‌ها در دانشگاه‌های ما تبدیل شده اند به نوعی به رشته های مستقل برای گسست  میان معرفت‌ها و مانعی میان گفتگوی دانشگاهیان بوجود آورده‌اند، بیش از آنکه امکان گفتگو و تعامل و شکل دادن هویت را بوجود آورند. به ویژه آنکه در جهان امروز گفتمان میان رشته‌ای شکل گرفته و در این گفتمان بهتر می‌توانیم موقعیت رشته در ایران را ببینیم.

وی افزود: در فصل چهارم این کتاب که عنوانش چالش‌ها و آسیب‌های علوم اجتماعی در ایران است، تلاش کردم با توجه به دیدگاه‌هایی که تاکنون محققان مختلف در زمینه وضعیت علوم اجتماعی در ایران به‌ویژه در حوزه تولید و خلق دانش انجام شده یک ارزیابی انتقادی داشته باشم برای ارزیابی این علوم. در این فصل با رویکردی انتقادی از جمله هر کدام از این رویکردهای آموزشی، روانشناختی، اجتماعی و ... چالش‌ها و آسیب‌هایی را برای آموزش علوم انسانی در ایران مطرح کرده‌ام. این فصل جمع‌بندی کلی همه رویکردها است.

دانشجویان علوم انسانی باید شایستگی‌هایی همچون توانایی محلی اندیشی، جهانی اندیشی، فهم فرهنگی، کار گروهی، بهره‌گیری از زبان‌های خارجی، داشتن تعهد اخلاق کار و روحیه انتقادی، پذیرفتن افکار مختلف یا تسامح، داشتن رویکرد مثبت نسبت به رشته و امثال اینها را داشته باشند

فاضلی با بیان اینکه، درفصل پنجم این کتاب به چالش‌های فرهنگی آموزش علوم اجتماعی در ایران پرداخته است، افزود: در این فصل سعی کرده‌ام از دید فرهنگ رشته‌ای بگویم که آموزش این علوم و توسعه آن در ایران با چه مشکلاتی روبرو است. سعی کردم تفاوت رشته‌های مهندسی و پزشکی را با علوم انسانی مشخص کنم و بیان کنم که هر رشته‌ای فرهنگ خاص خود را دارد و در نتیجه چالش‌های خاص خود را بوجود می‌آورد. از این نظر فرهنگ رشته علوم انسانی و اجتماعی در ایران را شرح داده‌ام و اینکه با چه چالش‌هایی روبروست. همچنین شرح داده ام که دانشجویان علوم انسانی ما چه شایستگی‌های کانونی را باید بدست بیاورند که بدست نمی‌آورند. برای مثال دانشجویان علوم انسانی باید شایستگی‌هایی همچون توانایی محلی اندیشی، جهانی اندیشی، فهم فرهنگی، کار گروهی، بهره‌گیری از زبان‌های خارجی، داشتن تعهد اخلاق کار و روحیه انتقادی، پذیرفتن افکار مختلف یا تسامح، داشتن رویکرد مثبت نسبت به رشته و امثال اینها را داشته باشند. نظام آموزش علوم انسانی در ایران ظرفیت و توانایی رشد این قابلیت‌ها را در دانشجویان ما ندارد و سعی کردم در این فصل توضیح دهم که چرا ما این قابلیت‌ها را نتوانسته‌ایم در دانشجویان خود ایجاد کنیم. در این فصل به چالش‌هایی که در این راه وجود دارد پرداخته و آنها را طبقه‌بندی کرده‌ام.

وی افزود: فصل ششم این کتاب که عنوان آن «دولت در علوم انسانی و اجتماعی ایران» است سعی کردم مروری داشته باشم بر شکل‌گیری علوم اجتماعی در دوران معاصر و توضیح داده ام که رشته‌های علوم انسانی عمدتا نوعی توسعه دولت محور داشته‌اند، به همین دلیل دولت‌ها نقش کلیدی در گسترش آموزش این رشته‌ها در ایران داشته‌اند. در اینجا بحث من این است که دولت‌ها چون خود را متولی و مالک علوم انسانی می‌دانند به همین دلیل استقلال و آزادی آکادمیک را که شرط درون زاد این علوم است را برای دانشگاه‌ها نپذیرفتند و در نتیجه این ضعف این علوم از لحاظ آموزش و کیفیت آموزش دچار چالش‌هایی هستند.

عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی افزود: در بحث دیگر در این فصل به شکل‌گیری انواع دانشگاه‌ها در وزارت علوم بعد از انقلاب اسلامی در ایران پرداخته‌ام برای مثال شکل‌گیری و گسترش دانشگاه‌های مذهبی همچون دانشگاه امام صادق(ع) یا باقرالعلوم یا موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در قم و همچنین توسعه دانشگاه آزاد ودانشگاه‌های علمی کاربردی و مدل‌های جدید دانشگاهی که به این موضوع پرداخته شده که اگر چه این دانشگاه‌ها تحت تاثیرتحولات سیاسی و اجتماعی اخیر بوجود آمده‌اند اما همچنان به دلیل اینکه این دانشگاه‌ها به نوعی در امتداد دولت و حکومت رشد کرده اند نه در امتداد تحولات درونی جامعه ما، مشکلات گسترده‌ای را برای توسعه اصیل، خلاق و کارآمد علوم انسانی و اجتماعی ایجاد کرده‌اند. سعی کرده‌ام با توجه به مجموعه این بحث‌ها راهبردهایی داشته باشم برای آموزش و پژوهش علوم انسانی در ایران و اینکه بحث ما در کل آموزش و توسعه نهادی علوم انسانی در ایران است.

مولف کتاب «علوم انسانی و اجتماعی در ایران» (چالش ها تحولات و راهبردها) در مجموع این کتاب به این موضوع اشاره دارد که ما در توسعه نهادی علوم انسانی در دانشگاه نه در توسعه روشنفکرانه علوم اجتماعی  و نه در حوزه رسانه‌ها و مطبوعات، با چه موقعیت مساله‌مندی روبرو هستیم و چالش‌های پیش روی این مساله را در ایران بررسی کرده‌است.

کد خبر 4235576

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha