۶ اسفند ۱۳۹۶، ۱۴:۳۲

مناظره سبحانی و پارسانیا؛

نباید بین علم دینی و غیردینی خلط کرد/ معیار علم دینی روشن شود

نباید بین علم دینی و غیردینی خلط کرد/ معیار علم دینی روشن شود

حجت الاسلام سبحانی گفت: معیار دینی و غیردینی بودن چیست؟ این معیار باید روشن شود. 

به گزارش خبرگزاری مهر، دومین پیش نشست همایش «نظریه علم اسلامی و کاربست آن در نظام آموزش وپرورش» در سوم اسفندماه در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی واقع در شهر مقدس قم، برگزار شد. در این جلسه به بررسی دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی درباره ماهیت علم دینی، پرداخته شد، حجت‌الاسلام حمید پارسانیا و حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی به مناظره پرداختند.

دبیر علمی این جلسه، ابراهیم علی پور بود. در ابتدا علی پور گفت: پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی تاکنون بیش از صد جلد کتاب، چاپ کرده است و بیش از صد نشست و کرسی در موضوعات مختلف، برگزار کرده است. مبنای این همایش، بررسی روشی دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی، با موضوع ماهیت علم دینی است.

علی پور ابتدا خلاصه ای از نشست اول در این موضوع که با حضور پارسانیا و سبحانی، برگزارشده بود، بیان کرد و خاطرنشان کرد که جلسه قبل، بازخورد بسیار بالایی در بدنه نخبگان کشوری و حتی بین‌المللی، داشت و ازاین‌جهت خداوند متعال را شاکریم.

اشکالات نظریه علم دینی در بیان محمدتقی سبحانی

در ادامه محمدتقی سبحانی به ارائه مطلب پرداخت و گفت: من نسبت به نظریه علم دینی در منزلت عقل در هندسه معرفت دینی که نظریه حضرت آیت‌الله جوادی آملی است، اشکالاتی مطرح کردم و گفتم این دیدگاه، دیدگاه نهایی استاد جوادی آملی نیست و ایشان مطالب جدیدی نسبت به این نظریه دارد. کتبی که در تبیین نظریه استاد جوادی املی به دست من رسیده که همین کتاب «علم دینی در منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» است و یکی هم مقاله پارسانیا تحت عنوان «نقد» است که خلاصه‌اش را خود ایشان بیان کردند.

یکی از دوستان، مطلبی را در جلد ۴۴ تسنیم به دست من دادند که ظاهراً آخرین دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی در مورد علم دینی است. این بحث در ۱۴ خرداد ۹۶ در دماوند مطرح‌شده است. معلوم می‌شود که این نظریه، نظریه نهایی استاد جوادی آملی است.

ابتدا باید اصل نظریه را تنقیح کرد وی در ادامه گفت: به نظر من، نظریه نهایی استاد، خیلی افزوده‌ای بر آن مطالب قبلی، وجود ندارد بلکه تکرار همان مطالب است و بعضاً قیود جدیدی ذکرشده که گرهی از مشکلات این نظریه، باز نمی‌کند.

ما هنوز یک متن نهایی که نظریه علم دینی استاد آملی در آن مندرج شده باشد در اختیار نداریم. ما وقتی مجموعه همایش‌هایی در مورد نظریه‌ای تشکیل می‌دهیم، ابتدا باید اصل آن نظریه، توضیح داده بشود و تنقیح شود. به نظر من، این نظریه بنا بر آخرین تقریرش که در تفسیر تسنیم آمده است، همچنان مشکلات اساسی خود را دارد و برای حل آن مشکلات باید کار اساسی صورت بگیرد.

حاصل سخن این است که از بین معیارهای علم دینی بودن، ظاهراً این نظریه سه معیار موضوع، معیار متافیزیک دانش و معیار روش را انتخاب کرده است. البته معیار تجویز و دو محور دیگر، اصلاً در این بحث کارساز نیست.

همه این بحث‌ها روی سه معیار بر روی دینی بودن علم سوار می‌شود. موضوع نخست این است که اگر موضوعی دینی بود، دانش متعلق به آن موضوع هم دینی است. معیار دوم این است که چون جهان برخاسته از یک متافیزیک است، اگر دانشمندی متافیزیک این علم را در نظر بگیرد این علم، علم دینی می‌شود. به نظر من، این نظریه بنا بر آخرین تقریرش که در تفسیر تسنیم آمده است، همچنان مشکلات اساسی خود را دارد و برای حل آن مشکلات باید کار اساسی صورت بگیرد.

چون می‌بیند که این جهان موجود و مشهود طبیعت نیست بلکه خلقت است. اگر نسبت فاعلی و غایی را در نظر بگیرد، آن علم، دینی خواهد بود. معیار سوم روش است که اگر کسی مجموعه منابع وحیانی و عقلانی را در نظر بگیرد و از مجموعه این‌ها یک نظریه تولید کند، این نظریه دینی خواهد شد؛ طبیعتاً غیردینی بوده این است که اساساً منابع وحیانی را در نظر نگیرد و یا فقط بخشی از منابع عقلانی را موردتوجه قرار بدهد. من نسبت به هر سه معیار سخن دارم. در این جلسه، فعلاً به معیار موضوع می‌پردازم.

اشکال نسبت به معیار موضوع علم دینی

سبحانی در ادامه خاطرنشان کرد: نسبت به معیار نخست که معیار موضوع است، اصل استدلال و بیان این است که چون جهان فعل الهی است و هر چه در عالم می‌بینید.

به‌نوعی به اراده تکوینی الهی برمی‌گردد، پس تمام دانش‌های ما که متعلق به جهان بیرون است، علم دینی است. این تعبیر در کتاب منزلت عقل آمده است و پارسانیا نیز در مقاله خود این بیان را به توحید افعالی، مدلل کرده‌اند که چون ما قائل به توحید افعالی هستیم و لازمه توحید افعالی این است که هر چیزی در عالم تحقق پیدا می‌کند، فعل الهی باشد، درنتیجه تمام علوم که تعلق به عالم بیرون دارد، الهی می‌شود.

استاد آملی در تفسیر تسنیم قیدی بر این مطلب می‌زنند که آنچه مربوط به فعل انسان است، لزوماً این فعل، الهی نیست. فعل انسان دو گونه است. اگر موافق بااراده تکوینی خدا باشد، الهی است و الا الهی نیست. انسانی که کار خطا می‌کند و فعل عاصیانه و فاسد انجام می‌دهد، الهی نخواهد بود. ابتدا باید این قید روشن شود چون این قید از صفرتا صد این نظریه را تغییر می‌دهد. باید بحث کنیم که کل عالم فعل الله است یا این‌طور نیست.

حالا فرض می‌گیریم که جهان فعل الله است، سؤال ما وقتی در موضوع می‌گوید هر چیزی که فعل الله است، شناخت آن، دینی است، یعنی برای دینی بودن، معیاری دارد؛ یعنی دینی بودن به فعل الله برمی‌گردد. اگر به فعل الله برنمی‌گردد، پس معیار چیست؟ این است که به‌صرف اینکه چیزی فعل الله است، آیا علم را دینی می‌کند یا خیر.

حجت‌الاسلام سبحانی در ادامه در بیان اشکالات گفت: اولین اشکال ما این است که معیار دینی بودن با این ادعا چندان سازگار نیست و حداقل با ارتکاز همه ما با دینی بودن سازگاری ندارد. لازمه این سخن این است که اگر ما مشغول شناخت یک سیاره‌ای باشیم، این علم دینی خواهد بود. معیار دینی و غیردینی بودن چیست؟ پس این معیار باید روشن شود. پارسانیا می‌گوید نباید بین علم دینی و غیردینی خلط کرد. حال اشکال من این است که نمی‌توان بین این دو تفکیک کرد؟! مخصوصاً در ناحیه موضوع. وقتی در موضوع می‌گوید هر چیزی که فعل الله است، شناخت آن، دینی است، یعنی برای دینی بودن، معیاری دارد؛ یعنی دینی بودن به فعل الله برمی‌گردد. اگر به فعل الله برنمی‌گردد، پس معیار چیست؟

لازمه این سخن این است که هر نوع شناختی دینی است و فرقی هم نمی‌کند که علم فلسفه و کلام و فقه باشد یا علوم تجربی دیگر باشد. با این معیار، اساساً مفهوم دینی بودن، لغو می‌شود وی در تبیین اشکال دوم بر این نظریه گفت: دومین اشکال این است که با این معیار، اساساً مفهوم دینی بودن بی‌خاصیت می‌شود. لازمه این سخن، نوعی سکولار کردن همه دانش است؛ یعنی کسی که معتقد است فعل الله موضوع علم دینی است یعنی همه علوم اگر مطابق با واقع باشد علم دینی است، اساساً باید بگوید من قائل به علم دینی و غیردینی نیست.

این قید اخیری که در تسنیم زده‌شده و گفته‌شده که فعل انسان تفاوت می‌کند و فعل عاصیانه، فعل الله نیست، این حرف، دو اشکال دارد. اول اینکه با مبنای نظریه سازگار نیست. چون از دیدگاه این نظریه، همه افعال انسان، درنهایت به اراده تکوینی خداوند متعال برمی‌گردد و فعل الهی است و فرقی بین فعل عاصیانه و مطیعانه نیست. با غمض عین از این اشکال اساساً معیار موضوع به‌عنوان فعل الله، نمی‌تواند معیار خوبی برای علم دینی باشد چون نه جامع و نه مانع است اگر کسی قائل به تفکیک بین فعل عاصیانه و فعل مطیعانه شود و معتقد شود که فعل عاصیانه، فعل خدا نیست، لازمه‌اش این است که مطالعه تمام افعال غیر مؤمنان، از علوم دینی خارج شود. چون آنچه در حیطه مدرنیته موجود، دارد اتفاق می‌افتد، عصیان بشری است.
لذا اساساً هر نوع مطالعه‌ای در این موضوع، دینی نخواهد بود. آیا این مطلب، قابل‌ پذیرش است؟ یعنی تمام مطالعات روانشناسی، روان‌شناختی، اقتصادی، جامع شناسی، تمدن شناختی و سایر علومی که در مورد افعال غیر مؤمنین، انجام می‌شود از حوزه علوم دینی خارج می‌شود.

معیار موضوع به‌عنوان فعل الله، نمی‌تواند معیار خوبی برای علم دینی باشد چون نه جامع و نه مانع است. علاوه بر اینکه اساساً این نوع معیار با ارتکاز متدینین و عقلای عالَم منافات دارد. لذا باید از این معیار عدول کرد.

حجت‌الاسلام سبحانی در ادامه خاطرنشان کرد: درواقع این مطلب که دانش، داری متافیزیک است؛ یعنی جهان دارای متافیزیک است و با شناخت متافیزیک به دینی بودن علم یا غیردینی بودن آن پی می‌بریم، در فرمایشات استاد آملی وجود دارد. اشکال من این است که نسبت بین متافیزیک و دانش تجربی در کجا دیده می‌شود؟ خود استاد آملی می‌فرماید: اینکه عالم دارای رویکرد الهی یا غیر الهی باشد، در شناخت موضوع مؤثر نیست و لذا اگر ملحد یا سکولار در آزمایشگاه خود، به علم تجربی رسیده است، علمش دینی است و به علم الهی دست پیداکرده است. این حرف تنافی درونی دارد. از یک‌سو می‌گوییم چون واقعیت خارجی وابسته به علت فاعلی است و متافیزیک دارد و ما هم با شناخت آن متافیزیک است که به واقعیت دست پیدا می‌کنیم و بین ادله و دعاوی تهافت وجود دارد.این نظریه بین صفرتا صد در حال حرکت است.

علم را به الهی و غیر الهی تقسیم می‌کنیم، اما از سوی دیگر وقتی نقش متافیزیک در دانش را ببینم، آن را کاملاً آن را خنثی می‌کنیم و می‌گوییم یک انسان ملحد که بر اساس دانش تجربی و عقل، پدیده‌ای را بررسی می‌کند، این علم، الهی خواهد بود.

سؤال این است که امروز در دنیا دانشی به نام علم تجربی مثل فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی و … داریم. حال آیا کسانی که این علم را تولید می‌کنند به آن متافیزیک توجه دارند یا ندارند و توجه آن‌ها به متافیزیک، در دینی کردن یا دینی نکردن علم آن‌ها مؤثر است یا نه؟ دو حالت بیشتر ندارد. یا می‌گویید مؤثر است؛ یعنی الهی بودن این پدیده را در نظر گرفته تا این دانش الهی شود. در این صورت کل دانش بشر مدرن، غیر الهی و الحادی است.

چون یقیناً دانشمندان مدرن، با نفی متافیزیک الهی، به دانش جدید رسیده‌اند؛ اما اگر می‌گویید مؤثر نیست، در مقام اثبات، مهم این نیست که عالم ما نسبت میان این پدیده با علت فاعلی و غایی را در نظر بگیرد، تمام این دانش‌ها دینی می‌شود. هرکسی در دنیا با هر متافیزیکی و با هر رویکردی در آزمایشگاه به مطالعه بپردازد، علم دینی خواهد بود.

تهافت بین ادله و دعاوی در این نظریه

سبحانی در ادامه گفت: بین ادله و دعاوی تهافت وجود دارد، چون اولاً از یک‌ طرف برای علم، ادعای متافیزیک می‌کنیم و از طرف دیگر می گوییم عالمان با هر نوع متافیزیکی، به مطالعه بپردازند به علم الهی می‌رسند. ثانیاً نتایجی که به دست می‌آید نیز با هم تناقض دارد. چون اگر دیدن نسبت فاعلی و غایی، شرط است، تمام دانش مدرن، الحادی می‌شود و اگر هیچ نقشی ندارد، تمام این دانش، سکولار می‌شود. پس این نظریه بین صفر تا صد در حال حرکت است.

کد خبر 4236722

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha