به گزارش خبرنگار مهر، محمدمهدی حاتمی، مدرس فلسفه علم و منطق در دانشگاه رازی کرمانشاه طی سخنانی گفت: خیلی مهم نیست کسی قواعد صوری منطق را می داند یا نه! یا اسم تک تک مغالطه های منطقی را در حافظه دارد و یا خیر! یا حتی می تواند تعداد آن ها را شماره کند یا نمی تواند! یا اینکه مغالطات «مقام دفاع» را از مغالطات «مقام نقد» تفکیک کند و بسیاری مطالب دیگر از این دست.
وی افزود: همه هدف در «شناخت مغالطه» بایستی این باشد که کمتر فریب بخوریم. مغالطه گران، اهداف متفاوتی دارند. گاهی یک آگهی تلویزیونی می خواهد با فریب من و شما، سود سرشاری برای شرکت خود به دست آورد. گاهی یک رهبر سیاسی می خواهد برای خود مشروعیت کسب کند. گاهی یک حزب، در یک انتخابات، رأی بیشتری می خواهد. گاهی یک مدیر می خواهد دوران مدیریت خود را موفق تر جلوه دهد تا زمان طولانی تر بر کرسی ریاست تکیه بزند و...
این محقق و نویسنده اظهارداشت: آنها می خواهند فریب دهند و ما می خواهیم فریب نخوریم یا کمتر فریب بخوریم؛ مطلب وقتی پیچیده تر می شود که شما نمی دانید در حال فریب خوردن هستید و گاهی حتی خود مغالطه گران و دروغ گویان هم، مفتون فریب های خود می شوند. اما به راستی چگونه می شود کمتر فریب خورد؟
حاتمی در ادامه سخنانش گفت: بسیاری از مغالطه ها، که در سطح عمومی جامعه رواج دارند، از یک قاعده ساده تبعیت می کنند. آن ها سعی دارند به جای آنکه عقل مخاطب را با استدلال قانع کنند، به تحریک عواطف و احساسات او اقدام ورزند.
وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: عواطف و احساسات، نقش مهمی در زندگی فردی و اجتماعی ما دارند. این احساسات و عواطف موجب می شوند یک عاشق به معشوق خود اظهار علاقه کند. یک مادر فرزند خود را ببوسد. یک سرباز جانش را برای وطنش فدا کند و...، اما همین عواطف و احساسات، می تواند منشاء فریب بزرگ شود: یعنی خلط امر روانی با امر منطقی.
استاد دانشگاه رازی بیان کرد: مغالطه گران گاه می خواهند شما را از لحاظ روانشناختی تحت تأثیر قرار دهند تا به جای پرسش از صدق و کذب حقیقی یک گزاره، با پذیرش تأثیر عاطفی از آن گزاره، با گوینده همراه و همدل شوید.
حاتمی تأکید کرد: برای آن که کمتر فریب بخوریم، باید در برخورد با یک گزاره، تأثیر عاطفی حاصل از شنیدن یا خواندن یک گزاره را از جنبه منطقی آن تفکیک کنیم.
وی در پایان گفت: مهم نیست گوینده گزاره چه کسی است؛ شیطان یا فرشته!، مهم این است که گوینده برای گزاره خود، دلیل اقامه کند. ما نیز به جای اتخاذ مواضع احساسی، بایستی تنها از دلایل تبعیت کنیم و راز بزرگ فریب نخوردن در همرنگی با جماعت یا پیروی از آداب و رسوم یا تعصب بر دین و نژاد و یا طرفداری از یک حزب و یک گروه سیاسی نیست! راز بزرگ فریب نخوردن در پیروی از استدلال است.
نظر شما