۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵

نقدی بر اظهارات رئیس مرکز دائره المعارف اسلامی

خانوادگی‌شدن شیوۀ مدیریت مرکز دائره‌المعارف اسلامی، پاسخی نداشت

خانوادگی‌شدن شیوۀ مدیریت مرکز دائره‌المعارف اسلامی، پاسخی نداشت

ماجراهای مربوط به مرکز دائره المعارف اسلامی ظاهرا تمامی ندارد. یکی از پژوهشگران پاسخی به آخرین اظهارات مدیر مرکز داده است.

به گزارش خبرنگار مهر، اخبار بیرون آمده از مرکز دائره المعارف اسلامی در روزهای اخیر، حاکی از برخی از تنش های مدیریتی در این مرکز است. حاشیه های به وجود آمده در این مرکز سرانجام کاظم موسوی بجنوردی، مدیر این مرکز را به گفتگو با یکی از رسانه ها کشاند. این گفتگو بازتاب های فراوانی در فضای مجازی داشت. یکی از پژوهشگران و نویسندگان مرتبط با مرکز در واکنش به این گفتگو، نوشته ای برای خبرگزاری مهر ارسال کرده است. مهر در عین انتشار این متن، از هر گونه واکنش دیگر مدیران مرکز و سایر افراد مرتبط استقبال می کند. دوران مدیریت بی اعتنا به رسانه ها، به سر آمده است. 

متن یادداشت از این قرار است:

در یکی دو هفته اخیر آنچه از اخبار مربوط به مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی خواندیم و شنیدیم، چنان ما را دل آزرد که ناگزیرمان به نوشتن متن زیر نمود. به عنوان دغدغه‌مندان اسلام و ایران، و فرهنگ اسلامی ایرانی، در طول دهه‌های گذشته همیشه پیگیر انتشار دایرة المعارف بزرگ اسلامی بوده‌ایم. چندین بار دیدار از آن مجموعه عظیم در منطقۀ خوش آب و هوای دارآباد، با شعفی همراه بوده؛ اما اخبار اخیر آشفته‌مان نموده است. برای تنویر افکار گوییم که مصاحبه‌ای از آقای دکتر صادق سجادی، که بیش از دو دهه معاونت پژوهشی آن مرکز را بر عهده داشت و حدود سه دهه مدیر گروه تاریخ و عضو شورای عالی علمی دایرة المعارف بود، به تازگی منتشر شد. روز بعد از آن آقای کاظم موسوی بجنوردی، مدیر آن مجموعه، به دلیل همان مصاحبه ایشان را اخراج نمود. دو روز بعد آقای موسوی بجنوردی در قالب مصاحبه، به سخنان آقای دکتر سجادی و آنچه در فضای مجازی انتشار یافته بود، پاسخ داد.

ما نه قاضی هستیم و نه در مقام قضا، تنها تلاش می‌کنیم با استفاده از تجارب سالیان زندگی فرهنگی به تحلیل بپردازیم. بسا که درک مناسبی از آنچه در مرکز دایرة المعارف بزرگ روی می‌دهد برایمان آشکار شود و آن را با خوانندگان این متن به اشتراک گذاریم. با مطالعۀ مصاحبۀ آقای کاظم موسوی بجنوردی، خواننده ناخودآگاه به یاد فروشندگان کارکشته‌ای می‌افتد که تلاش می‌کنند ذهن خریدار را از خواسته‌اش دور سازند و به سوی عرضه‌ای که خود مایل‌اند سوق دهند.

در مصاحبه‌ای که از آقای دکتر سجادی خواندیم برخی سؤالات مطرح شده بود که منتظر بودیم با خواندن مصاحبۀ منتشرشدۀ آقای کاظم بجنوردی به پاسخ آن سؤالات دست یابیم؛ اما دریغ از یک پاسخ. به قول جوانان امروزین فقط پیچانده بود!

شیوۀ منحرف کردن ذهن مخاطب، سؤال را با سؤال پاسخ گفتن، سردادن شعارهای تخریبی، ترور شخصیت، پر کردن سخن از کلیات و گریز از پاسخ به جزئیات، و اینگونه عملکردهای ناجوانمردانه را اگرچه در برخی از عرصه‌های جامعه بسیار شاهدیم، اما بروز این بلیه در سخنان اهل فرهنگ یا منتسبان به فرهنگ بسیار تأسف بار است.

آنچه از مصاحبۀ آقای موسوی بجنوردی توجه را به خود جلب کرد تلاشی بود برای دور کردن ذهن مخاطب از نقدها و پرسش‌های مهمی که در مصاحبۀ آقای دکتر صادق سجادی به چشم می‌خورد. سخنان مدیر آن مجموعۀ فرهنگی، با عدول از فرهنگ سخن گفتن، با بی‌اخلاقی همراه بود، اما مطلب آن است که چه چیز را ناگفته وانهاده است. آقای کاظم موسوی بجنوردی تقریباً هیچ پاسخی به سؤالات مطرح‌شده توسط آقای دکتر صادق سجادی نداده است. سخن قابل تأمل استاد رضا بابایی را به یاد می‌آورم که "آدم‌ها را گاهی از آنچه ‹نمی‌گویند› بهتر می‌توان شناخت تا از آنچه ‹می‌گویند›".

سؤالاتی مشخص در قالب ابهاماتی طرح شد که لابد باید جوابی داشته باشد. شیوۀ آقای موسوی بجنوردی را پنهان شدن در پس برخی شعارها یافتم. پرسش واضح است درآمدهایی که از بخشی تحت عنوان مرکز همایش‌های بین‌المللی رایزن وابسته به دایرة المعارف بزرگ اسلامی مشغول به کار تجاری است چگونه و در کدام محل صرف می‌شود. درخواست شفاف‌سازی در این امور از دغدغه‌های دولت و مردم است. وانهادن پاسخ این سوال مهم و پراکندن ذهن مخاطب به سمت و سویی که راه به ناکجاآباد می‌برد، شیوۀ نادرستی است. آنچه آقای موسوی بجنوردی بیان کرده است برخی اطلاعات دربارۀ انتشارات آن مرکز فرهنگی است که صد البته جای قدردانی دارد. اما "باید دید غایب‌های بزرگ سخنان او چیست". بنا بر پیشینه‌ای که از آن مرکز می‌شناسیم هم کار اصلی ایشان تألیف و تدوین دایرة المعارف بزرگ اسلامی بوده و هم بدان اشتهار یافته است. نقد آقای دکتر سجادی بر ایجاد پروژه‌های متنوع و کم‌مایه که بخش عظیمی از کمک‌های دولتی صرف هزینۀ آن پروژه‌ها می‌شود، و همین امر سبب شده که انتشار کتاب اصلی آن مجموعه، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، به محاق رود، پاسخی مشخص می‌طلبد؛ نه همچون پاسخ نسنجیدۀ آقای کاظم موسوی که به شکلی کلی از ارزشمندی فرهنگ عامه، و به قول ایشان فولکلور، می‌گوید.

قسمی از سخنان آقای کاظم موسوی بجنوردی بیش از همه ما را به ناحق بودن سخنانش ره نمود. ایشان در بخشی گفته است که آنچه دربارۀ دایرة المعارف بزرگ اسلامی گفته می‌شود، "در واقع با آبروی جمهوری اسلامی بازی می‌کند، نمی‌دانم این حرکت‌ها از کجاست که با آبروی نظام بازی می‌کنند". درست است که هرگز فردی سیاسی نبوده‌ام، اما کیست که محافل پر سابقۀ شبانۀ ایشان با دوستان‌شان! را در آن مرکز نداند. حال گره زدن مسائل مربوط به سوء مدیریت آن مرکز به آبروی نظام، خرج نمودن از وجهۀ نظام برای مقاصد شخصی است؛ عملی که نادیده انگاشته نمی‌شود. این شیوه نه تنها بی‌اخلاقی فرهنگی است، بلکه تداوم بی‌اخلاقی نسبت به نظام نیز هست.

البته آقای موسوی بجنوردی در دفاع شخصی، دوست و دشمن نمی‌شناسد. وی در قسمتی از مصاحبه‌اش همۀ تقصیر را بر دوش مسئولان مملکت نهاده و گفته است: "اگر مسئولین مملکت توجه بیشتری به ایتجا داشته باشند و اگر بودجۀ ما را کامل می‌دادند این اتفاق رخ نمی‌داد و دست‌های مشکوک این فرصت را پیدا نمی‌کردند که به آبروی مرکز ضربه بزنند." همچنین باری توجه شما را به رخدادهای اخیر پیرامون دایرة المعارف بزرگ اسلامی جلب می‌کنم و به یادتان می‌آورم آنچه رخ داده، وارد کردن ضربه به آبروی مرکز دایرة المعارف نبوده، بلکه موضوع شخص شما و خانواده‌تان، و سوء مدیریت شما بوده است. اگر تصور می‌کنید ضربه‌ای زده شده، هدف نه دایرة المعارف بزرگ اسلامی، که خودِ شما بوده‌اید. به تکرار می‌گویم که ذهن مخاطب را مخدوش نفرمایید و فرافکنی نکنید. شما از لفظ ضربه‌زدن استفاده فرموده‌اید ما ترجیح می‌دهیم آن را نقد به حساب آوریم اما همین ضربه یا نقد، ضربه یا نقد به شما است که بی‌گمان دخلی به آن مرکز محترم ندارد. دایرة المعارف بزرگ اسلامی آبروی خود را از مقالات منتشرشده‌ای گرفته است که در طول 3 دهه توسط استادان و عالمان و پژوهشگران ممتاز آن مؤسسه تألیف و تدوین شده است. فرافکنی کردن و گره زدن آبروی خودتان با آبروی دایرة المعارف بزرگ اسلامی خطایی بزرگ یا پنداشتی غیرواقعی است.

در طول دو هفتۀ اخیر با بسیاری از اعضای هیئت علمی و پژوهشگران آن مرکز هم‌کلام بوده‌ایم و از مشکلات و مصائب ایشان شنیده‌ایم. ناراست گفتن اشکالی است که بر سخنان آقای کاظم موسوی وارد است. ادعای ایشان در این باره که "ما در داخل مرکز هیچ مشکلی نداریم و به کارهای خود ادامه می‌دهیم"، مطلبی است که هیچ یک از اعضای آن مرکز که با سخن گفتند، تصدیق نمی‌کنند. سوء مدیریت، خانوادگی‌شدن شیوۀ مدیریت، توهین به بزرگان و اساتید فرهنگی، ریخت و پاش‌های غیرمتعارف، و پرداخت‌های حداقلی به اعضای علمی از انبوه انتقادهایی است که بخشی از آنها در سخنان معاون پژوهشی آن مرکز بود، و البته بجنوردی به هیچ‌کدام پاسخ نداده است.

جالب آن است که شیوۀ اخراج نمودن آن استاد تاریخ و معاون پژوهشی دایرة المعارف، صرفاً به دلیل انتقاد از مدیریت، بهترین دلیل بر حقانیت سخن دکتر صادق سجادی پیرامون سوء مدیریت در آن مرکز است. کاربرد شیوۀ حذف به صرف انتقاد، اقوا دلیل بر سوء مدیریت آقای کاظم موسوی بجنوردی است.

توهین به مخاطب، آن هم مخاطبان اهل فرهنگ، دور از عقلانیت است. بهتر بود آقای موسوی بجنوردی وجهه‌ای را که در طی سالیان دراز از قِبَل مقالات مؤلفان دایرة المعارف بزرگ اسلامی کسب نموده بود، حفظ می‌کرد. جواب درخواست شفاف‌سازی آنچه از مسائل مالی در آن مرکز می‌گذرد، فهرست کردن انتشارات آن مرکز نیست. وی در جایی دیگر در پاسخ به این پرسش که گویا "مشخص نیست بودجۀ مرکز چگونه و در کجا صرف می‌شود و بهتر است شفاف‌سازی شود"، صرفاً با کذب خواندن این سخن و تهدیدهای واهی و کودکانه، از جواب دادن سر باز زده است. بد نبود آن مدیر محترم حداقل برای حفظ حرمت خود خیلی روشن و واضح، اگر می‌توانست! آنچه در پشت پردۀ مسائل مالی آن مؤسسۀ فرهنگی است بیان نماید. بدین ترتیب هم پاسخ داده بود و هم خود وی در سطوح مختلف فرهنگی، دولتی، قضایی، و اهل علم نشان‌دار نمی‌شد. عاقلانه این بود که فردی در آن سطح از پنداشت شخصی، برای رفع هرگونه ابهام، بجای آنکه از خبرنگاران دعوت به عمل آورد (که البته در جای خود امر مستحسنی است)، نخست از مقامات دولتی و قضایی و بازرسی کل کشور و دیگر نهادها و ارگان‌های مربوط دعوت می‌کرد تا گرد اتهام را از وجهۀ خود یزداید.

بجنوردی با بی‌رحمی وصف‌ناپذیری، مخاطب را نادان انگاشته و در توهمی انباشته، خود را نگین انگشتری فرهنگ ایران بلکه خودِ فرهنگ ایران یاد کرده است. وی در مصاحبه‌اش گفته است "اسرائیل، عربستان، آمریکا و شیاطین علیه ایران توطئه می‌کنند. فکر می‌کنید علیه فرهنگ نباید توطئه کنند؟ ... در رأس فرهنگ، بزرگ ترین موسسۀ پژوهشی ایران، که اینجاست. چرا نباید به اینجا حمله کنند؟" آقای بجنوردی خلط مبحث نفرمایید! سوء مدیریت و سوء مدیریت مالی جنابعالی مورد پرسش قرار گرفته است، نه فرهنگ ایران. در ثانی جناب آقای کاظم موسوی بجنوردی! شاید بد نباشد بدانید درست است که شما به‌عنوان یکی از اعضای مجموعۀ دایرة المعارف بزرگ اسلامی گام‌های مهمی در راه فرهنگ ایران برداشته‌اید، اما شخص شما فرهنگ غنی ایران زمین نیستید. اشتباه نکنید! شما که در چند سطر پایینتر از فرهنگ میگویید لابد باید این را بدانید.

آقای موسوی بجنوردی در بخشی از مصاحبه‌اش گفته است که "نمی‌دانم چرا یکی از قدیمی‌های ما را به این راه کشانده‌اند؟ دکتر سجادی اینجا همه چیز داشت. هرچه فکر می‌کنم انگیزه‌اش چیست نمی‌فهمم". از شعرهای مارگوت بیگل است که "آغاز جداسری شاید از دیگران نبود". به نظر می‌رسد بجنوردی باید انگیزه را در خود، و شیوۀ مدیریتی خود و خانواده‌اش، به عنوان اعضای هیئت امنا و هیئت مدیره، جست‌وجو کند. با حکم اخراج آقای دکتر صادق سجادی با 30 سال سابقۀ درخشان علمی، واقعیت این کلام بجنوردی که: سجادی اینجا همه چیز داشت !! به راستی آشکار می‌شود.

به قول سعدی علیه الرحمه:

به لطافت چو بر نیاید کار                  سر به بی‌حرمتی کشد ناچار

بداخلاقی و نااهلی منتسبان به فرهنگ با اهالی فرهنگ، هنجارشکنی بزرگی است که جامعۀ فرهنگی و فرهیختۀ ایران اسلامی را با آن سازگاری نیست. مشفقانه به آقای کاظم موسوی بجنوردی، که به هر حال سالیانی است خدمت اهل علم کرده است، دو پیشنهاد عملی می‌کنیم. در وهلۀ اول با متنی، این بار آگاهانه و خردمندانه، خرد مخاطب را ارج نهد و متن پیشین را رخدادی از سر سهو بنمایاند. در وهلۀ دوم در متنی وزین، شفاف و روشن به ابهاماتی را که پیرامون آن مرکز محترم در محافل علمی و فرهنگی پراکنده شده است، اگر برایش امکان دارد، بزداید.

کد خبر 4284931

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • خالص DE ۱۶:۲۸ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
      0 0
      بسیار نقد درستی‌ بود. امیدواریم که مسولین دولت که سال‌ها بودجهٔ این مرکز را داده ا‌ند نگذارند تا زحمت‌های گروه بزرگی‌ از اساتید این مملکت از بین برود.