به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی موسوی مدرس حوزه و کارشناس علوم انسانی اسلامی درباره دستاوردهای منظومه فکری شهید مرتضی مطهری در علوم انسانی اسلامی گفت: باید به موقعیت تاریخی و زمان زیست شهید مطهری و اینکه به چه مسائلی پرداخته است، توجه کرد. اگر به این موضوع آگاه باشیم بهتر می توانیم ظرفیت های شهید مطهری در علوم انسانی اسلامی را کشف کنیم.
وی افزود: ما نباید انتظار داشته باشیم شهید مطهری به مسائل امروز پاسخ مستقیم و صریح داده باشد مانند مباحث روش شناختی و مسائلی که در حوزه فلسفه علم و علم دینی مطرح است زیرا او در زمانه ای می اندیشید و می زیست که در آن زمان بحث از علوم انسانی اسلامی و علم دینی در ایران و جهان اسلام مطرح نبود. اما مساله اصلی که در آن زمان وجود داشت و هنوز هم زنده است و اگر ما علوم انسانی اسلامی را درست کنکاش و تعریف کنیم به آن مساله بازمی گردد، بحث از نگرش مکتبی به اسلام است. اینکه انسان نیازمند به جهان بینی و ایدئولوژی یا مکتب است.
موسوی اضافه کرد: ایدئولوژی واژه جدیدی بود که در ادبیات روشنفکری از طریق دکتر شریعتی و دیگران در ایران مطرح شد و شهید مطهری این واژه را برای معرفی حکمت عملی به دیگران استخدام کرد. ایدئولوژی در قاموس فکری شهید مطهری همان حکمت عملی و مکتب و برنامه زندگی است.
این استاد حوزه بیان کرد: شهید مطهری معتقد بود انسان نیازمند به جهان بینی و ایدئولوژی یا حکمت عملی و برنامه زندگی ساز است که بایدها و نبایدهای زندگی انسان را ترسیم می کند و اصول کلی و ارزش های حیات انسان را بیان می کند. به همین دلیل عمده تلاش وی ناظر به تبیین عقلانی و برهانی و صحیح جهان بینی اسلامی است که به ما بگوید صدر تا ذیل عالم چگونه است و چه تفسیری از عالم و آدم می توان بر پایه معارف اسلامی ارائه داد.
وی تصریح کرد: شهید مطهری در ایدئولوژی یا حکمت عملی به دنبال این بود که بیان کند بر اساس تفسیری که حکمت اسلامی یا معارف اسلامی در اختیار ما می گذارد، چگونه باید زندگی کرد و قواعد زندگی و حیات چیست؟ پایه های اخلاق و حقوق و سیاست و جامعه شناسی چیست؟ در حکمت عملی و مکتب مفاهیمی چون آزادی، عدالت، فطرت، مصلحت، معنویت، مدنیت، پیشرفت و حکومت تحلیل دقیق عقلی و علمی می شود.
موسوی اظهار کرد: شهید مطهری در مکتب شناسی، بنیان ها و پایه های کلی علوم انسانی اسلامی را بحث می کند. بنابراین شهید مطهری در پروژه فکری خود با توجه به شناختی که از نسل جوان و جریان روشنفکری در جهان اسلام دارد و فهم عمیقی که از بنیان های علم مدرن دارد به این نتیجه رسید که مشکل بزرگ علم مدرن در گزاره های علمی آن علوم نیست بلکه در روح و منطقی است که در علوم جدید حاکم است. او معتقد بود منطق و اساسِ علوم را در وهله اول جهان بینی و در درجه دوم ارزشهای اخلاقی و بنیان های حقوقی می سازد.
موسوی ادامه داد: حکمت نظری یا جهان بینی بنیان های ایجاد علوم انسانی و قلمرو آن را بیان می کند و حکمت عملی یا مکتب نحوه استفاده از این علومی که بر پایه کشف حقیقت به دست آمده را در اختیار انسان و جامعه می گذارد. شهید مطهری بیان می کند: جهان بینی علمی مهم است اما چون صدر تا ذیل عالم را نمی بیند و نسبت این گزاره ها را با واقعیت و ارزش ها و هدف نویسنده نشان نمی دهد، نمی تواند ترسیم درستی از زندگی در اختیار انسان بگذارد. پس به جهان بینی فلسفی و عقلی نیاز است. جهان بینی فلسفی جهان بینی است که صدر تا ذیل عالم و آدم در آن مشخص است اما روح ایمان و توحید و عشق و محبت در آن دیده نشده و فقط با عقل بشر سروکار دارد. این جهان بینی هم مناسب است و مکمل جهان بینی علمی است اما به تنهایی نمی تواند مشکل بشر را حل کند. انسان علاوه بر این دو جهان بینی به جهان بینی توحیدی نیاز دارد که علاوه بر توجه به علم و فلسفه و عقل و بنیان های استدلالی به عشق و محبت و ایمان هم توجه کند و مسیر تعالی و ارتقا وجودی را نشان بدهد. وی افزود: جهان بینی توحیدی از نظر شهید مطهری جهان بینی جامع است و علم باید از این جهان بینی ارتزاق کند.
این استاد حوزه طرح فکری شهید مطهری را این گونه شرح داد که شهید مطهری اول معرفت شناسی اسلامی را تولید کرد که بر پایه آن می توان روش شناسی علوم انسانی تولید کرد و دوم هستی شناسی اسلامی و انسان شناسی اسلامی را ایجاد کرد که بر پایه آنها، اصول و قواعد و پایه های علوم انسانی را ایجاد می کند و نسبت انسان را با مراتب هستی، مبدأ و معاد هستی و حقیقت انسان روشن می کند. و به تبع آن محبت، آزادی، تربیت، حکومت و سایر مفاهیم بنیادین در علوم انسانی تعریف و تبیین می شود. وی ادامه داد: نسبت های هستی شناسی و ماهیت شناسی که روشن شوند و تبیین درستی که از عدالت و آزادی و حکومت و سعادت و مصلحت ارائه دهد، پایه ها و قواعد عامی برای تولید علوم انسانی اسلامی می شوند. این ظرفیت را منظومه فکری شهید مطهری برای تولید علوم انسانی اسلامی دارد.
موسوی با اشاره به بهره گیری روش تحقیق در علوم انسانی اسلامی از دیدگاه شهید مطهری گفت: شهید مطهری برای ساخت روش تحقیق در علوم انسانی اسلامی، مباحث عمیقی در حوزه معرفت شناسی ارائه داد که می تواند بنیان و اساسِ روش شناسی اسلامی را از آن تولید کرد. شهید مطهری یکی از موسسان معرفت شناسی اسلامی به شمار می رود. وی دو جلد اول کتاب اصول و فلسفه روش رئالیسم را به معرفت شناسی اختصاص می دهد. او در ذیل مطالب علامه طباطبایی به طور مفصل نظریه خود را در حوزه معرفت شناسی بیان می کند. البته در آثار دیگری همچون مسئله شناخت، شناخت در قرآن و شرح مبسوط منظومه آن را تکمیل کرده است.
وی افزود: شهید مطهری بیان می کند که حقیقت چیست؟ آیا دسترسی به حقیقت ممکن است؟ خطا چیست؟ خطا چگونه ایجاد می شود؟ آیا می توان از خطا گذر کرد و به حقیقت رسید؟ کدام یک از روش های معرفتی می تواند انسان را به حقیقت برساند؟ سپس به تبیین روش برهانی و روش استقرایی می پردازد و حتی روش ریاضی را نیز بررسی می کند و اعتبار هر کدام از این روش ها را بیان می کند. شهید مطهری در بحث و بررسی از روش تجربی و استقرایی با پوزیتیویست هایی مانند آگوست کنت، دورکیم و راسل وارد بحث و گفتگو می شود و بنیان علم پوزیتیویستی را بررسی می کند.
این مدرس حوزه بیان کرد: شهید مطهری این مباحث مهم را در حوزه روش در کتاب اصول و فلسفه روش رئالیسم و در کتاب مساله شناخت بیان کرده است. وی موضوع دیگری که در معرفت شناسی مطرح می کند، معقولات ثانیه است. بخش مهمی از مشکل امروز تولید علم این است که معقولات ثانیه که لزوما در عالم واقع وجود عینی و مستقل ندارند و با روش مشاهده به دست نیامده اند اما بنیان علم بر این مفاهیم استوار است مانند مفهوم ضرورت، علیت، وحدت و کثرت، از کجا آمده اند.
وی اظهار کرد: اگر ما توانستیم تبیینی از ضرورت و علیت و وحدت و کلیت ارائه دهیم که در آن واقع نمایی لحاظ شده باشد می توانیم علوم یقینی و اعتبار دار را تولید کنیم اما اگر این مفاهیم و عناصر ذهنی را معقولات ذهنی و جعلی و یا قراردادی دانستیم، زمینه برای نسبی گرایی مطلق در علوم انسانی فراهم می شود. شهید مطهری در بحث از معقولات ثانیه فلسفی که بیشتر به گفتگو و مباحثه علمی با کانت می پردازد، بنیان های علوم تجربی و علوم انسانی و علوم طبیعی را بررسی می کند و فضا را فراهم می کند برای اینکه نشان دهد این معقولات ریشه و اساس واقعی دارند هر چند ذهن آنها را ایجاد می کند.
موسوی در ادامه گفت: سومین بحثی که در حوزه معرفت شناسی شهید مطهری وارد می شود، دیالکتیک و ظرفیت های آن است. در این مقوله شهید مطهری وارد گفتگو و مباحثه علمی و انتقادی با هگل و مارکس می شود. علوم انسانی در پارادایم انتقادی بر پایه روش شناسی دیالکتیک استوار است. شهید مطهری نشان می دهد دیالکتیک از چه ریشه فلسفی و بنیان های منطقی برخوردار است و آیا علوم انسانی که تولید می کند انسان را به واقعیت می رساند یا خیر؟ وی بیان کرد: در جایی که شهید مطهری دیالکتیک و فلسفه «شدن» را نقد و بررسی می کند، بنیان روش شناسی علم مدرن انتقادی را نقد می کند.
به نظر گوینده: متاسفانه ما هنوز کتابی را ننوشته ایم که مباحث قوی و عمیق روش شناسی علم شهید مطهری را بازسازی کند و به زبان امروزی بیان کند وگرنه مباحث متعددی در حوزه روش شناسی در نقد مکاتب پوزیتیویستی و دیالکتیکی و بنیان های این مکاتب که عبارتند از بحث معقولات ثانیه فلسفی که به آن پرداخته است، وجود دارد.
وی تصریح کرد: شهید مطهری فقط گامهای سلبی و نقدی نسبت به روش شناسی علوم انسانی مدرن برنداشته بلگه گام ایجابی هم برداشته است. وی در گام ایجابی به سه عنصر برهان و اجتهاد و جدل یا خطابه توجه جدی می کند و نسبت میان این سه را تبیین می کند؛ اینکه ما در کجا باید به برهان پناه ببریم و برهان در کجا حرف نهایی را می زند و کجا باید به اجتهاد دینی بپردازیم و کدام یک از مکاتب اجتهادی و بنیان های اجتهادی را استفاده کنیم و در کجا به سمت فهم نسبی و جدلی و دیالکتیکی برویم و ظرفیت های این فهم نسبی و جدلی تا کجاست.
این کارشناس علوم انسانی گفت: شهید مطهری در بخش برهان و اجتهاد روش هایی را ارائه داده و بر اساس آنها به تولید علوم انسانی پرداخته است. صرف اینکه شهید مطهری بحث روشی ارائه دهد کافی نیست بلکه وی روش خود را در حوزه های تخصصی علوم انسانی همچون حقوق زنان، مساله حجاب، تاریخ و نظام اقتصادی، فلسفه تاریخ، تعلیم و تربیت و برخی از بنیانهای روان شناسی و جامعه شناسی بیان می کند.
وی با اشاره به سه کار اساسی شهید مطهری در حوزه روش علوم انسانی گفت: اول اینکه به نقد روش های علوم انسانی و علوم مدرن پرداخته است و نقاط قوت و ضعف آنها را در روش دیالکتیک و روش تجربی و بنیان های این روش ها انجام داده است. دوم اینکه به تولید روش یا بازسازی روش علوم انسانی اسلامی پرداخته است و بر اساس همین روش در حوزه اخلاق و حقوق و تاریخ و اقتصاد شروع به تولید علم و نظریه پردازی کرده است.
موسوی اضافه کرد: کار اساسی که ما باید نسبت به بزرگان تفکرمان انجام دهیم و کمتر آن ا انجام داده ایم و مورد تاکید مقام معظم رهبری هم بوده این است که باید در زمینه بازخوانی و بازسازی نظریه های علمی متفکران مان به زبان روز تلاش بیشتری کنیم. بحث درباره فلسفه علم و علوم انسانی اسلامی و علم دینی مساله زمان شهید مطهری نبوده است اما بنیان و اساس این مسائل جدید هم نیستند.
موسوی افزود: در دوره های مختلف از افلاطون و ارسطو تا ابن سینا و خواجه نصیر و علامه حلی با لسان دیگری این مباحث مطرح شده است. این مباحث در آن زمان ناظر به فیزیک نبود اما ناظر به طبیعیات قدیم و فقه و اخلاق و سیاست مدن بوده است. مباحث روشی عمیق را متفکران بزرگ ما داشتند. شهید مطهری نیز مباحث عمیق و قابل توجهی درباب روش شناسی علوم و فلسفه علم ارائه داده است که در جای جای آثار وی پراکنده است. او به مسائل علوم انسانی و بنیانهای روش شناختی، هستی شناسی و انسان شناسی آن توجه جدی کرده است. هر چند مباحث جدیدی هم وجود دارد که می بایست درباره آنها تحقیق و تفحص شود.
وی در پایان گفت: جامعه علمی ما اعم از دانشگاه و حوزه می بایست این مباحث را به امثال شهید مطهری و خواجه نصیر و ابن سینا ها عرضه کند و پاسخ های آنها را به زبان روز بازسازی کند. چنانکه امروز غرب بسیاری از سوالات فلسفی و منطقی جدید خود را به کانت و هگل و سایر متفکران غربی عرضه می کند تا بداند آنها چه پاسخی به سوال ها می دهد. بدون تردید شهید مطهری می تواند همان نقشی که کانت در تمدن مدرن غرب داشت را در تمدن نوین اسلامی داشته باشد به شرط آنکه ما به درستی از این ظرفیت بهره ببریم.
نظر شما