به گزارش خبرنگار مهر، کامبوزیا پرتوی شامگاه یکشنبه در نشست چگونگی روایت کردن فیلمنامه با اشاره به اینکه در حال حاضر روز به روز در گوشه ای از دنیا جنگ و کشتار است و ۳۰ سال پیش فقط جنگ ایران و عراق بود و ما هم طلسم شده این سیاهی شده ایم، اظهار داشت: از همین رو هر دوره ای فیلم های خاص خود را می طلبد.
وی در خصوص فیلم «دستمال گلدار گلنار» ادامه داد: این ابتکار تهیه کننده بود که در فیلم «گلنار» به فکر بچه ها باشیم چراکه بعد از هشت سال جنگ، به شادی و نشاط در بین بچه ها نیاز داشتیم.
این فیلمنامه نویس و کارگردان کشورمان با اشاره به نوع روایت های متفاوت در شرایط متفاوت جامعه برای فیلمنامه های خود، افزود: الان نیاز به حرف های دیگر در قالب های متفاوت داریم که به فیلم «کامیون» رسیدیم.
وی تصریح کرد: مهمترین بخش فیلمنامه روایت است و از چند جهت ارزش دارد.
پرتوی با اشاره به اهمیت نوشتن و نویسندگی، ابراز داشت: در قرآن به «قلم» قسم داده شده است بنابراین نوشتن بسیار ارزش دارد.
وی با بیان اینکه چگونگی روایت پیام سخت ترین بخش است، افزود: ما هدفی داریم در فیلمنامه اما باید روایتی تاثیرگذار نیز برای آن پیدا کنیم.
یک روایت خوب از یک موسسه کوچک سینمایی به سینماهای جهان هم راه پیدا می کند
این فیلمنامه نویس و کارگردان کشورمان تصریح کرد: باید روایتی در فیلمنامه وجود داشته باشد که جذابیت سرمایه گذاری هم داشته باشد و فیلم ساخته شود.
وی گفت: جذابیتی را برای روایت در نظر بگیریم که سرمایه گذار را جذب کند و پس از آن انتخاب روایتی است که قابل انتقال به کارگردان و در نهایت نیز تماشاگر باشد.
پرتوی افزود: حرف فیلمنامه نویس براساس یک روایت خوب از یک موسسه کوچک سینمایی ممکن است به سینماهای جهان هم راه پیدا کند.
وی با اشاره به فیلم «گلنار» و چگونگی جذاب کردن روایت در این فیلم، افزود: گلنار باید قابل باور باشد و بچه ها او را دوست داشته باشند.
این فیلمنامه نویس و کارگردان کشورمان ادامه داد: فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» مربوط به دوران نویسندگی است که آمدن چنین افرادی به سطح جامعه، ناهنجاری هایی را به وجود آورد و دختربچه ها قربانی تفریحات این قشر شدند.
وی با بیان اینکه من حرفی برای این قربانیان داشتم و برای گفتن این حرف باید روایتی را انتخاب می کردم که حرفم را باور کنند و به فکر چاره ای برای آن باشیم، تصریح کرد: در نهیات هم من روایتی خوب برای این فیلم انتخاب کردم به همین دلیل هم این فیلم تاثیرگذاری خود را مدیون روایت خوب بود.
هدف فیلمنامه نویس پایان بندی فیلم را مشخص می کند
پرتوی افزود: در فیلم «کامیون» وقتی می خواستم طرح را ارائه بدهم در ۳۵ صفحه آن را نوشتم چون حرف را فقط می شد در این تعداد صفحه تعریف کرد هرچند اصول کار ۱۰ تا ۱۵ صفحه بود اما مهمترین اصول «قصه» است که به ما می گوید، چگونه آن را تعریف کنیم.
وی با اشاره به پایان بندی در فیلم کوتاه هم ادامه داد: هدف به ما می گوید که پایان چگونه باشد.
این کارگردان تصریح کرد: در فیلم «فراری» هرچند به دلیل مشکلاتی که با بنیاد سینمایی فارابی پیدا کردیم پایان فیلم را عوض کردم، اما هدفم را حفظ کردم ولی این بار هم تهیه کننده قانع نشد و در نهایت پایان چهارم را نوشتم و به خاطر قصه تازه ای که در آن وارد کردم باز هم تهیه کننده قبول نکرد اما کارگردان پذیرفت که پایان هم بالاخره پیدا شد و در جهت هدفی بود که من دنبال آن بودم.
روایت فیلم «هرشب تنهایی» با نظر لیلا حاتمی تغییر کرد
وی در خصوص روایت دیگر خود در فیلمی دیگر، تصریح کرد: قصه فیلم «خیابان های آرام» که کمال تبریزی ساخته است را از روی قصه «این شهر چقدر دیوانه دارد» از عزیز نسیم نوشتم و برای آن سناریوای که در نهایت به فیلم خیابان های آرام منتهی شد، را با روایت های متفاوت ساختم.
پرتوی گفت: برای این فیلم، من روایتی برای طرح نوشتم که وقتی با کمال تبریزی و تهیه کننده خواندیم ترسناک بود که این قصه چگونه به فیلمنامه می رسد بنابراین روایت دیگری برای ساخت و تماشاچی تدوین کردم که به ساخت فیلم منجر شد.
وی در خصوص فیلمنامه خود در فیلم «هر شب تنهایی» نیز اظهار داشت: من در این اثر مجبور شدم از روایتی استفاده کنم که بازیگر (لیلا حاتمی) آن را دوست داشته باشد و خودم آن را دوست نداشتم استدلال ما این بود که چون بازیگر این فرد بود و آقای صدرعاملی خواستار تغییر شدند، باید فیلمنامه تغییر می کرد.
نظر شما