به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از واشنگن پریزم، دستور کار این دو رخداد در اوائل دسامبر سال ٢۰۰۶ (اواسط آذر سال جاری) در اجلاس هیئت دولت این کشور دربرلین تصویب و" کلائوس شاریوت " سفیر آلمان در آمریکا سخنانی در محل سفارت این کشور در واشنگتن برنامه های کشورش به عنوان رئیس این دو نهاد مهم بین المللی را، به اختصار بیان نمود که به شرح زیر است:
الف) طرح ١۴ ماده ای آلمان برای اتحادیه اروپا
1) قانون اساسی واحد اروپا:
- نخستین اقدام آلمان به عنوان رئیس جدید اتحادیه مذکور این است که باید با مسئله "قانون اساسی" مواجه شود، که در سال ٢۰۰۵ (١۳۸۴) مورد موافقت شهروندان اتحادیه قرار نگرفت.
2) تسریع در روند کند رشد اقتصادی
- با عنایت به کند بودن آهنگ رشد اقتصادی، به منظور بهبود بخشیدن به اقتصاد اروپا، در خلال ۶ ماه آینده بر مسائلی چون نوسازی و پرداخت گسترده تر به "تحقیقات و گسترش"، تأکید بیشتری خواهد شد.
3) انرژی و آب و هوا:
- برلین همچنین مصمم است گفتگوهای گسترده در موارد انرژی و آب و هوا را که به زعم آنها کاملاً به یکدیگر ارتباط دارند پی گیری کند. آلمان همچنین بر این باور است که نیاز است که با یک راهبرد جامع و فراگیر، این دو موردمورد بررسی قرارگیرند.
4) عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا
- در خلال ریاست آلمان، گفتگوهای اتحادیه اروپا با ترکیه در مورد عضویت این کشور،همچنان در دستور کار قرار خواهد داشت. این مقوله با توجه به نتایج به دست آمده از اجلاس ١۵ دسامبر ۲۰۰۶(٢۴ آذر ١٣۸۵) پی گیری خواهد شد، که به تعلیق برخی از موارد گفتگوها بین طرفین منجر شده است.
5) گفتگو در باره توافقنامۀ همکاری و عضویت با روسیه
- آلمان همچنین مصمم است که بار دیگر گفتگوهای "توافقنامۀ همکاری و عضویت" با روسیه را، از سر بگیرد. نظریه گفتگو برای بررسی توافق کنونی عادی سازی روابط اقتصادی و ارتباطات دیگر بین اتحادیه و روسیه، اخیراً در اجلاس طرفین در هلسینکی مورد بحث قرار گرفته بود.
در اجلاس مذکور، طرفین آماده بودند که به جای توافقنامۀ مذکور که 10 سال از عمرش می گذرد، گفتگوها در مورد معاملات فراگیر را آغاز کنند، اما لهستان این طرح را وتو کرد.
در صورت عدم طرحی جدید، توافقنامۀ موجود که تاریخ آن در سال جاری به پایان می رسد، به طور خودکار تمدید می شود.
6) ارائه انگیزه ها و مشوق ها به شمال آفریقا، اوکراین و بلاروس:
- موضوع دیگری که به آن پرداخته خواهد شد، نیاز به ارائه انگیزه ها و مشوق های بهتر و پیشرفته تر جهت اصلاحات به کشورهای شمال آفریقا و کشورهای همسایه مانند اوکراین و بلاروس است که در آیندۀ نزدیک شانسی برای عضویت در اتحادیه ندارند. به اعتقاد آلمانیها این بسته ها باید جذاب تر شوند.
درعین حال ضروری است که برای کمک به حفظ صلح در حوزۀ دریای بالکان، به کشورهای این منطقه نیز جهت عضویت آتی آنها در اتحادیه، امیدهایی داده شود.
7) آسیای میانه
- گرچه آسیای میانه موضوعی اصلی در دستور کار نیست، اما در بارۀ این منطقه نیز باید گفتگو شود. چرا که در حالی که این منطقه اهمیتی فزاینده برای ثبات جهان پیدا می کند، به اعتقاد آلمان اعضای اتحادیه نقش آن را دست کم گرفته اند. کما اینکه تنها آلمان است که در هر ۵ کشور منطقه، سفارت خانه دایر کرده است. عمده ترین دل نگرانی در این منطقه، صدور اسلام افراطی از عربستان سعودی است.
8) افغانستان:
- یکی از مقولاتی که در سیاست خارجی مورد توجه آلمان می باشد، افغانستان است که در هر دو دستورکار مربوط به اتحادیه اروپا، و سران کشورهای صنعتی قرار دارد. با عنایت به کنفرانس ماه نوامبر ٢۰۰٦(مهر ١٣۸۵) سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در شهر "ریگا"، مقام های سفارت آلمان در واشنگتن بر خواست برلین در مورد گردهم آوری جامعۀ جهانی برای پی گیری پیشرفتهای بیشتر، تأکید کردند.
در آن کنفرانس، در مورد مسئله افغانستان پیشرفتی حاصل شد و سران ناتو مجددا بر تعهد خود مبنی بر ماموریت در آن کشور تأکید کردند. آنها همچنین خواستار این شدند که کشورهای جهان بیشتر در این مورد دست اندرکار شوند.
دیدگاهی که برلین در پی انجام آن است، در موافقتنامه پیترزبورگ که در سال ٢۰۰١ (١۳۸۰) به امضاء رسید، مستتراست و آلمان قویا با آن موافق می باشد. هدف این موافقتنامه کوششی همه جانبه در منطقه، و با همکاری مشترک تمامی بازیگران در افغانستان و همسایگان آن است. موافقتنامه ذکر شده، از آغاز برآیند خواست استفاده از عملکرد چندجانبه برای اسقرار صلح بوده است.
به گفته این مقام از آنجا که افغانها ملتی مغرورهستند، عملیات نظامی به تنهایی چاره ساز نیست و آنها یک اشغال نظامی صرف را تحمل نمی کنند. بنابراین مطلوب آلمان، پیاده کردن روشی مرکب از تعامل بین نظامیان و غیرنظامیان، و کوشش بر مبنای بازسازی، می باشد. این اصل هم اینک عملکرد "گروههای بازسازی استانی" را از تمرکز صرف بر مسائل امنیتی تغییر داده، و آن را به ترکیبی از مقوله امنیت، و با رویکردی جدید به توسعه تبدیل کرده که عمدتاً از طریق سازمانهای غیر دولتی داخلی و خارجی در افغانستان، انجام شود.
در این سخنرانی بر اعتقاد برلین مبنی بر نمونه شدن افغانستان در مبارزه با تروریسم تأکید و گفته شد که جامعه جهانی نمی تواند این مقوله را رها کند. چرا که اگر نتوان افغانها را متقاعد کرد که وضع شان اینک از زمان طالبان بهترست، پیروزی این نبرد در سایر مناطق جهان، مشکل خواهد بود.
9) عراق:
در حالی که به نظر می رسد آلمان مشتاق ادامه دست اندرکاری خود در افغانستان است، مقامات سفارت این کشور مصمم اند که روشن سازند موضع برلین در مورد عراق متفاوت است. چرا که این کشو از آغاز با عملیات نظامی در عراق مخالف بود و اینک نیز، همان موضع را دارد. از دید آنها، مشکل فعلی در عراق عدم ساختار درآن است. چرا که در آنجا در ردۀ پایین تراز رئیس کشور، تقریباً هیچ چهارچوب اداری وجود ندارد و کمبود کارگزاران اداری، روزنامه نگار و حقوقدان آموزش دیده، به چشم می خورد. به همین سبب آلمان در مورد سرمایه گذاری برای آموزش به افراد آن کشور کاملاً آماده است، اما همچنان از اعزام نیروی نظامی خودداری خواهد کرد.
10) خاورمیانه:
درخلال ریاست آلمان بر اتحادیه، خاورمیانه همچنان اهمیت بالای خود را حفظ خواهد کرد. در سخنرانی مذکور بر ضرورت بررسی تمامی درگیریهای گوناگون درسراسر این منطقه، تأکید شده است. درگیریهایی که بسیار به هم بستگی دارند، و از موضوع اسرائیل - فلسطین تا مسئله لبنان را در برمی گیرند. از دید آلمان، جامعۀ جهانی باید راهبردی فراگیر بیابد که تمامی این مشکلات را به عنوان یک کلیت مد نظر قرار دهد.
این کشور از ایده بازگشت به "نقشۀ راه"، پشتیبانی می کند و معتقد است که امکان گفتگو با حماس وجود دارد. همچنین به نظر می رسد اسرائیل نیز به سهم خود آمادۀ همکاری می باشد. چرا که به ویژه، باید از ساحل غربی دست بردارد.
به همین سبب گرچه روند کار به هیچ وجه ساده نیست، اما یک فشار قوی می تواند به شانسی برای موفقیت منجر شود. مهم این است که اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، با یکدیگر همکاری کنند.
در مجموع؛ آلمان مشتاق است برای پیش برد دستور کارخود، با دو رئیس آتی اتحادیه یعنی پرتغال و اسلوانی همکاری کند، و یک گروه ریاست قوی تر تشکیل دهد که بر مبنای برنامه ای کار کند که بتواند به جای تنها ۶ ماه، تا ١۸ ماه را پوشش دهد.
ب) طرحهای آلمان برای کشورهای صنعتی گروه ۸
1) انرژی و تغییرات آب و هوا:
مقام های آلمان در سفارت این کشور در واشنگتن دی سی گفتند که در دستور کار کشورهای صنعتی گروه ۸ نیز، همچون اتحادیه اروپا، بر انرژی و تغییرات آب و هوا، تأکید خواهند کرد.
دکتر"توماس میرو" معاون وزیر دارائی آلمان هم که در این سخنرانی حضور داشت گفت که در دستور کار آلمان برای گروه ۸، ارزیابی مجدد روش مالی نیز وجود دارد، که "به مثابه ابزاری برای ارتقاء عملکرد مناسب و قابل تجدید انرژی"، مورد بررسی قرار می گیرد.
در این مورد، آلمان همچنین در پی تجدید همکاری با کلیه کشورهای مهم خواهد بود و به ویژه به دست اندر کار کردن مجدد ایالات متحده پس از پیمان کیوتو، توجهی خاص مبذول خواهد شد. چرا که آغاز تفکر در مورد طرح اهمیت دارد، و این بار جامعه جهانی نمی تواند موافقتنامه ای نداشته باشد. ریاست آلمانی برای حصول به موافقتنامه ای جدید، خواهد کوشید خودآگاهی فزایندۀ محیط زیستی را به شهروندان بسیاری از کشورها، تسری دهد.
2) در زمینۀ اقتصادی:
در زمینۀ اقتصاد، برلین در نظر دارد از ریاست خود برای پرداختن به عدم تعادل جهانی در امور مالی و تجاری در موضوعاتی از قبیل کسری تجاری اتحادیه اروپا و رشد کمتراز میزان لازم این تجارت و یا ذخیره ارزی خیلی زیاد چین، استفاده کند. آلمان همچنین می خواهد به منظور آغازی نوین برای اقتصاد اتحادیه اروپا، بر ابتکار و نه سیاست حمایت بازرگانی و اقتصادی، به مثابه ابزاری برای حفظ اشتغال و بهبود، تأکید کند.
3) ایجاد "حکومت قانون" در سراسر جهان به جای برگزاری انتخابات:
در سخنرانی سفارت، بر نظریۀ ایجاد "حکومت قانون" در سراسر جهان توجهی خاص مبذول شد. مسئولان آلمانی معتقدند تسهیل گسترش دموکراسی از طریق مؤسسات مستقل قضایی و تضمین عدالت، امکان دارد. با توجه به اینکه قرآن نیز تأکید زیادی بر عدالت دارد، این شیوه علاقه و همکاری کشورهای مسلمان را نیز، جلب می کند. (به همین سبب) آلمانها دیدگاه روشهای جهانی و دموکرات کردن مبتنی بر "حکومت قانون"، به جای برگزاری انتخابات را، راهبردی بسیار عاقلانه تر می دانند.
این اعتقاد دو دلیل دارد. نخست این که در کشوری که "حکومت قانون" وجود ندارد، ظهور و دیرپایی دموکراسی مشکل است.
دوم اینکه برگزاری انتخابات که معمولا به مفهوم سرنگونی رهبری موجودست، با استقبال نخبگان محلی مواجه نمی شود. به این ترتیب، آلمان تحت ریاست آنگلا مرکل آشکار می سازد که در مورد موضع دموکرات کردن، با دیدگاه آمریکای تحت ریاست جمهوری بوش، کاملاً مخالف است.
4) موضوع هسته ای ایران:
مسئولان سفارت آلمان سرانجام در پاسخ پرسش های خبرنگاران در بارۀ موضوع انرژی هسته ای پرداخته و اعلام کردند که دولت ایران اعتماد جهانی را از دست داده و اکنون در پی غنی سازی و بازفراوری اورانیوم، به تلاش های خود برای گسترش برنامه هسته ای ادامه می دهد.
گرچه آلمان معتقدست که تمامی کشورها حق پی گیری استفاده غیرنظامی از انرژی هسته ای را دارند، اما در عین حال متقاعد شده که گسترش سلاحهای کشتارجمعی یکی از بزرگترین مشکلات آتی می باشد. این کشور که به انتخاب خود قدرتی غیرهسته ای است، احساس نگرانی بیشتری می کند. چرا که در صورتی که ایران موفق به پی گیری برنامه هسته ای بشود، ممکن است سوریه و عربستان سعودی نیز راه آن کشور را دنبال کنند، و سپس بسیاری از کشورهای دیگر هم قدم به همین راه بگذارند.
از دیدگاه آلمان برای این مقوله، دیپلماسی و گفتگو همچنان مؤثرترین روش به شمار می رود. چرا که گفتگو در گذشته ثمربخش بوده است. اما این روش تنها در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود، که جامعه جهانی اجماع داشته باشد. چرا که اگر تنها ایالات متحده و انگلستان برای توقف این روند فشار بیاورند، برای رهبری ایران آسان خواهد بود که نقش ضد غربی بازی کند و از این طریق نیرومند شود. کما اینکه در حال حاضر تنها با ایستادن در برابر آمریکا، موفق شده موقعیت خود را تقویت کند.
(بنابراین) تنها راه موجود موفقیت آمیزبرای پرداختن به این بحران، درگیر کردن مجدد روسیه و چین است.
از دید آلمان، به نظر می رسد که در مورد روسیه مشکل این است که در این کشور دو گروه وجود دارد. یکی از آنها درست به اندازۀ اروپا و ایالات متحده در مورد تکثیر سلاحهای هسته ای دل نگران است، اما گروه دیگر تمایل دارد تا با ایران کار کند. تا به حال جامعۀ جهانی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را، فردی پاسخگو یافته است. به گفتۀ مقامات آلمانی گرچه ممکن است روابط اروپا با روسیه به خوبی گذشته نباشد، اما این راهی است که باید دنبال شود.
نظر شما