به گزارش خبرنگار مهر،در کتاب مشهد از مقاومت تا پیروزی که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده در خصوص واکنش مردم مشهد به خبر شهادت آیت الله سعیدی آمده است: شهادت سید محمدرضا سعیدی در زندان قزل قلعه، حوزه علمیه ی مشهد را به تلاطم واداشت. خبر شهادت این روحانی مبارز در بیست و دوم خرداد توسط شیخ احمد کافی به مشهد رسید. آن روز ۴۸ ساعت از این حادثه میگذشت.
کافی در خانه حاج حسین شاهرودی، پدرزنش، مستقر شده بود و هر کس به دیدنش میآمد و یا در محافل بیرون، شهادت آقای سعیدی و دستگیری تعدادی از روحانیان را در قم با تفصیل به اطلاع میرساند. البته وقتی او به تهران بازگشت و به دست ساواک افتاد، در بازجویی گفت خبر شهادت سعیدی را در مشهد و از میرزا جواد آقا تهرانی شنیده است. ساواک علت درگذشت آقای سعیدی را، خودکشی اعلام کرد. اگر خود سعیدی اذعان میکرد که قصد خودکشی دارد، کسی از اطرافیان، دوستان، آشنایان، پامنبریها و هر کسی که از دور و نزدیک او را میشناخت باور نمیکرد تا چه رسد به اعلام این خبر توسط دشمن او. حذف سعیدی در تهران، چیزی جز نشاندن تیر بر پیکر نهضت آیتالله خمینی نبود.حجت الاسلام سید محمدرضا سعیدی، یازدهم خرداد به جرم سخنرانی و پخش اطلاعیه کنسرسیوم سرمایه گذاری آمریکا در ایران دستگیر شده بود. او ارتباط مستمری با امام خمینی در نجف داشت. از اینکه نام و مرام او را در سخنرانیهای خود تبلیغ کند، ابایی نداشت. در بازجوییها، علنا او را میستود و از اینکه مشی سیاسی امام خمینی را دنبال میکند، هراسی به خود راه نمیداد.
پس از رسیدن خبر شهادت سید محمدرضا سعیدی به مشهد، معدود افرادی که مرجعیت امام خمینی را با احتیاط ترویج میکردند، نیت خود را آشکار نمودند و موضوع را به میان طلاب حوزه علمیه مشهد کشاندند. آنان نزد مدرسان حوزه رفته و با اشاعه خبر، خواستار تعطیلی درسها و همدردی با این حادثه تلخ شدند. همچنین از طلبههای علوم دینی خواستند از حضور در درسهای حوزه خودداری کنند.
گزارشگر ساواک مینویسد: بیست و چهارم خرداد عدهای از طرفداران خمینی وارد مدرسه میرزا جعفر شده، ابتدا درس میرزا جواد آقای تهرانی مدرس را تعطیل مینمایند، سپس به مدارس علمیه رفته و طلاب را تحریک مینمایند و از طلاب و مدرسین میخواهند که درس خود را تعطیل کنند. این عده عبارتاند از شیخ عباس طبسی، سیدعلی خامنهای، شیخ محمدرضا محامی، شیخ علی آقا تهرانی، شیخ احمد کافی، سید محمود مجتهدی، شیخ عبدالله شکوری که به تحریک آنها عدهای از طلاب از جمله سید حبیب وحیدی و حبیبالله آشوری و شیخ محمد تقی شریفی و احمد ملازاده طلبه مدرسه دودرب اطاق ۲۳ فوقانی و جابری و غفاری، دنبال نامبردگان حرکت کرده، و طلاب را تشویق به تعطیل درس و تظاهر می کنند.
هنگام درس میلانی یک نفر جوان کت شلواری اهل و ساکن تهران به آیت الله میلانی مراجعه و آهسته به میلانی اظهار مینماید: در تهران سید محمدرضا سعیدی را کشتهاند و به قدری او را در سازمان امنیت کتک زده و شکنجه دادهاند که تمام بدنش سیاه شده و شرح مفصل در این زمینه برای میلانی میدهد و از شبستان خارج میشود. و پس از رفتن وی شیخ محمد رضا محامی و علی آقاتهرانی، در حالی که افراد نامبرده فوق همراهشان بودهاند، به سردرس میلانی آمده و شیخ علی آقا تهرانی اظهار مینماید: آقا مگر خبر نداری که مدرسین و علمای حوزه علمیه قم را گرفتهاند و زندانی هستند و محمدرضا سعیدی را نیز کشتهاند؟ چرا می خواهید درس بدهید؟ باید درس را تعطیل کرده با آنان همدردی کنید. آیت الله میلانی اظهار مینماید: هرطور طلاب صلاح بدانند. علی آقا تهرانی با صدای بلند به طلاب اظهار مینماید: آیا حاضرید برای همدردی برای زندانیان و سعیدی درس تعطیل شود؟ عده ای از طلاب موافقت نموده و در نتیجه درس میلانی تعطیل میشود.
اطلاعیه حوزه علمیه مشهد درباره شهادت محمدرضا سعیدی
بعد از خبر فوت آیتالله حکیم و خبر شهادت محمدرضا سعیدی، نوعی سازماندهی هم میان طلاب شکل میگیرد تا تحرک حوزه علمیه مشهد نمود بیشتری بیابد. از آن جمله بود تهیه اطلاعیهای دست نویس به امضای «حوزهی علمیه مشهد». این اعلان تا حدودی توزیع شد و در جاهایی چون مدارس علمیه، مسجد گوهرشاد و بست علیا نصب و در معرض دید عموم قرا گرفت. متن اطلاعیه چنین بود:
ولاتحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون ملت مسلمان ایران! اگر عوام فریبی دولت حیله گر خائن، جنایاتی را که با تزویر مرتکب میشود، از چشم شما پنهان داشته، و از تحرک نیروی ایمان هراسیده، بر خدای متعال و پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین و قائم آنان، ولی عصر علیهم صلوات الله، پوشیده نیست. هم زمان با رحلت آیت الله العظمی آقای حکیم با آن همه تظاهر به عزاداری و تعطیل عمومی برای آن زعیم عالی قدر، نیمه شب گروهی اوباش به خانه حجت الاسلام والمسلمین آقای سید محمدرضا سعیدی که گناهی جز ادای وظیفه و تبلیغ احکام خدای متعال و ترویج دستورات زعیم عالیقدر شیعیان حضرت آیتالله العظمی حاج آقا روح الله الموسوی الخمینی نداشت ریخته و در میان نگرانی خانواده و فرزندانش به سازمان سیاه، جلب و با فجیع ترین وضع شهید کردند. ولی به همین قدر اکتفا نکردند و برای به هم زدن بزرگترین حوزههای علمیه مذهب تشیع، بهترین مدرسین قم و عدهای از گویندگان تهران را گرفته و به زندانهای تاریک خود بردند. و ما مطمئن نیستیم که آنها را نیز مانند فقید سعید آقای سعیدی در اثر شکنجههای طاقت فرسا مقتول و شهید ننمایند. مسلمانان! این نوشته زاری نامه نیست، زیرا خداوند متعال میفرماید: ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. بلکه هشداری است که شما مطلع گشته و تا حد امکان از حریم قرآن و مروجین احکام مقدس آن قبل از آنکه مستعمرین غرب و سرمایه گذاران آمریکایی از یهود و مسیحی محو و نابود نمایند، دفاع کنند.
هم زمان با پخش این اعلامیه شعارهای زیادی روی در و دیوار مدارس علمیه نقش بست که همگی در حمایت از آیتالله خمینی بود.
نظر شما