به گزارش خبرنگار مهر، اجرای الگوی کشت محصولات کشاورزی بویژه در شرایط کنونی که کشور با چالش آب مواجه است، بسیار ضروری به نظر می رسد ضمن اینکه هر سال شاهد نوسانات شدیدی در بازار برخی از محصولات کشاورزی از جمله سیب زمینی، گوجه فرنگی، هویج و ... هستیم که به دلیل عدم رعایت الگوی کشت گاهی تولید آنها کم می شود و گاهی حجم تولید آنقدر بالا می رود که کشاورزان و مسئولان نمی دانند باید با مازاد آن چه کنند.
هم اکنون یکی از بزرگترین انتقاداتی که به وزارت جهاد کشاورزی وارد می شود عدم اجرای الگوی کشت محصولات کشاورزی است که موجب شده تولید این محصولات در کشور دچار نا به سامانی و بی نظمی گسترده باشد. برخی کارشناسان معقتدند اجرای الگوی کشت محصولات کشاورزی همچنین می تواند نیاز به خرید تضمینی برخی از محصولات کشاورزی توسط دولت را رفع نماید.
لایحه الگوی کشت از سال ۸۸ در دولت بلاتکلیف مانده است!
در این زمینه، محمدرضا اسکندری وزیر اسبق جهاد کشاورزی چندی قبل با انتقاد از تأخیر طولانی مدت در تصویب الگوی کشت محصولات کشاورزی گفت: لایحه الگوی کشت سال ۸۸ به دولت رفته اما همچنان در دولت مانده و هنوز به مجلس نیز راه نیافته است. باید از مسئولان سوال کرد چرا پس از این همه مدت، این لایحه بی سرانجام مانده است.
اسکندری تلویحا، چالش کشت برنج در استانهای غیرشمالی را به فقدان الگوی کشت محصولات کشاورزی مرتبط دانست و گفت: هم اکنون در خوزستان مسئله ممنوعیت کشت برنج چالش ساز شده است و با این حال کشاورزان به کشت خود ادامه می دهند. چرا که هیچ قانونی در این زمینه وجود ندارد و از همه مهمتر اینکه باید به کشاورزان محصولی جایگزین برای کشت ارائه شود که این اتفاق نیز رخ نداده است.
کارشناسان معتقدند طراحی الگوی کشت محصولات کشاورزی، متناسب با نیازهای کشور و شرایط اقلیمی و اقتضائات جغرافیایی و با مدنظر قراردادن چالش کم ابی، پیاده سازی آن قطعاً در افزایش بهره وری منابع پایه ازجمله خاک و آب مؤثر خواهد بود و در ساماندهی شرایط بازار محصولات کشاورزی نیز نقش چشمگیری خواهد داشت.
الگوی کشت چیست؟
اما الگوی کشت چیست؟ به زبان ساده، الگوی کشت به مفهوم تعیین نوع گیاه یا محصول مورد کاشت، متناسب با مؤلفههای تأثیرگذار در تولید آن محصول است که ازجمله می توان به مؤلفههای آب و هوایی، مؤلفههای فیزیکوشیمیایی خاک، مؤلفههای جغرافیایی، تنشهای زیستی و غیر زیستی اشاره کرد. البته غیر از مؤلفههای مذکور که مؤلفههایی طبیعی محسوب می شوند لازم است مؤلفههای دیگری همچون مؤلفههای فرهنگی- اجتماعی، مؤلفههای اقتصادی، مؤلفههای امنیت غذایی، تقاضا و بازار، اشتغال، دانش بومی و غیره نیز در طراحی الگوی کشت مدنظر قرار گیرد.
کارشناس حوزه کشاورزی: در حال حاضر متأسفانه الگوی کلی توسعه کشاورزی کشورمان معیوب است، چراکه توسعه کشاورزی هیچ تناسبی با ظرفیت های طبیعی کشور ازجمله منابع آبی ندارد
درواقع با توجه به بسترهای طبیعی و غیرطبیعی موجود در هر نقطه جغرافیایی کشور، گیاه یا محصول کشاورزی خاصی جهت کشت معرفی می شود. هدف از تعیین الگوی کشت این است که ظرفیتهای طبیعی و غیرطبیعی هر منطقه به نحو مطلوبی در فرایند تولید کشاورزی به خدمت گرفته شود تا بیشترین عملکرد و بیشترین تولید به شکل پایدار حاصل شود.
در همین ارتباط، فرزاد نیک پندار، کارشناس حوزه کشاورزی در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: جامع نگری در طراحی الگوی کشت امری حیاتی است، برفرض مثال در طراحی الگوی کشت اگر صرفاً تمرکز بر مؤلفههای طبیعی یعنی مؤلفههای اقلیمی، خاکی، آبی و جغرافیایی باشد، هرچند تولید محصول با عملکرد بالاتری انجام خواهد شد لیکن پایداری تولید زیرسوال است. چراکه واضح است که تولید محصولات کشاورزی علاوه بر تأثیرپذیری از شرایط اقلیمی و جغرافیایی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و بازار نیز تأثیر می پذیرد. بنابراین در طراحی الگوی کشت باید تمامی مؤلفههای طبیعی و غیرطبیعی مدنظر قرار گیرد.
یکی دیگر از مؤلفههای بسیار مهم، شاخص های امنیت غذایی کشور است. در کنار مؤلفههایی که ذکر شد باید شاخص های امنیت غذایی نیز در طراحی الگوی کشت مدنظر قرار گیرد. نیک پندار می گوید: اصولاً برخی محصولات به دلیل جایگاه ویژه ای که در تأمین قوت غالب مردم دارند دارای اهمیت بالاتری هستند و نمی توان سهم چنین محصولاتی را در الگوی کشت نادیده گرفت. بهعنوانمثال ممکن است یک منطقه ازنظر اقلیمی و جغرافیایی هم برای کشت گندم و هم برای کشت گیاه دارویی مناسب باشد، وقتی از منظر اقتصادی بخواهیم این مسئله را بررسی کنیم گیاه دارویی جایگاه بالاتری در طراحی الگوی کشت به خود اختصاص می دهد چون اقتصاد و درآمدزایی آن بالاتر است – هرچند بازار گیاه دارویی در حال حاضر بسیارشکننده است- اما جایگاه گندم در شاخصهای امنیت غذایی قابلمقایسه با گیاه دارویی نیست و درصورتیکه در بعد امنیت ملی مسئله را بررسی می کنیم باید محصولی مثل گندم اولویت بیشتری در الگوی کشت داشته باشد. لذا علاوه بر مؤلفههای جغرافیایی، اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی، باید مؤلفههای مرتبط با امنیت غذایی که پایه امنیت ملی کشور است نیز در نظر گرفته شود.
الگوی فعلی توسعه کشاورزی معیوب است
البته موفقیت الگوی کشت به عوامل مهمی بستگی دارد؛ درصورتیکه طراحی الگوی کشت با دقت و صحت بالایی انجام شود و پیاده سازی آن نیز با موفقیت باشد قطعاً در افزایش بهره وری منابع پایه ازجمله خاک و آب مؤثر خواهد بود. بنابراین میزان موفقیت طرح در مدیریت منابع پایه تولید بستگی به میزان دقت متولی امر در طراحی صحیح الگوی کشت دارد.
۷۰ درصد از منابع آبی کشور بهصورت تجدید ناپذیر است که در حال حاضر هیچ بهره برداری از آن صورت نمی گیرد و سالانه از طریق تبخیر از دسترس خارج میشود؛ درحالیکه با توسعه کشت دیم می توان این منابع آبی را در راستای تولید غذا به خدمت گرفتنیک پندار می گوید که در حال حاضر متأسفانه الگوی کلی توسعه کشاورزی کشورمان معیوب است، چراکه توسعه کشاورزی هیچ تناسبی با ظرفیت های طبیعی کشور ازجمله منابع آبی ندارد. درواقع نوع منابع آبی کشور در فرایند توسعه کشاورزی دیده نشده است. کشور ایران دارای منابع عظیم آبی است که در صورت مدیریت صحیح می تواند تأمینکننده غذای جمعیتی فراتر از جمعیت فعلی کشور باشد مشروط بر آنکه شناخت و مدیریت این منابع بهدرستی صورت گیرد. اما متأسفانه تابهحال اینگونه نبوده چراکه باوجوداینکه عمده منابع آبی کشور از نوع آبهای تجدید ناپذیر است ولی توسعه کشاورزی بیشتر بر آب های تجدید پذیر استوار بوده، بنابراین بایستی وزارت جهاد کشاورزی در طراحی الگوی جدید این مسئله را مدنظر قرار دهد.
این کارشناس حوزه کشاورزی می افزاید: حدود ۷۰ درصد از منابع آبی کشور بهصورت تجدید ناپذیر است که در حال حاضر هیچ بهره برداری از آن صورت نمی گیرد و این میزان آب که حدوداً معادل ۳۰۰ میلیارد مترمکعب است، سالانه از طریق تبخیر از دسترس خارج می شود درحالیکه با توسعه کشت دیم علاوه بر اینکه می توان این منابع آبی را در راستای تولید غذا به خدمت گرفت بلکه پوشش گیاهی خود عاملی برای افزایش نفوذ آب باران به خاک خواهد شد و ذخایر آبهای تجدید پذیر نیز افزایش خواهد یافت.
چالشهای جدی و بنیادین در حوزه کشاورزی
متأسفانه تابهحال بخش کشاورزی در عرصه سیاست گذاری و همچنین نزد مدیران ارشد کشور جایگاه واقعی خود را نداشته است؛ نگاه غیرجامع و معیوب به کشاورزی باعث می شود که طرح های مؤثر در این حوزه خیلی جدی گرفته نشود، ازاین رو همواره توسعه کشاورزی در کشور با چالش مواجه بوده است. عدم توجه به لزوم اصلاح الگوی کشت تنها یک نمونه از ده ها نمونه جفایی است که در حق این بخش روا داشته می شود.
نیک پندار در تایید این کم لطفی به حوزه کشاورزی می گوید: باوجوداینکه در اکثر برنامه های توسعه سهم بخش کشاورزی از بودجه، اندک دیدهشده و علاوه بر آن شاهد عدم تحقق این سهم اندک نیز بوده ایم اما بخش کشاورزی تنها بخش از اقتصاد کشور بود که در تحریم های اخیر همواره رشد مثبت داشته است. علاوه بر آن سهم بخش کشاورزی در اشتغال و رفاه جامعه ایران بر کسی پوشیده نیست. لیکن اراده ها برای اصلاح روندهای اشتباه موجود در بخش کشاورزی سست و ضعیف بوده است.
متاسفانه در حال حاضر هیچ اطلاعات منسجمی در مورد مؤلفههایی که عرض کردیم برای طراحی الگوی کشت لازم است وجود ندارد.طراحی الگو در فضای مبهم و غیر شفاف منجر به الگویی ناصحیح خواهد شد که در عمل با شکست مواجه می شودوی ادامه میدهد: در رابطه با عدم تصویب و اجرای لایحه اصلاح الگوی کشت باید گفت که علاوه بر تأثیر مسائل و مشکلات عمومی موجود در بخش کشاورزی بر این پیشبرد این طرح، به اعتقاد بنده، عمده مشکل مربوط به عدم پیشرفت این طرح، عدم وجود شفافیت و عدم وجود اطلاعاتپایه است. متاسفانه در حال حاضر هیچ اطلاعات منسجمی در مورد مؤلفههایی که عرض کردیم برای طراحی الگوی کشت لازم است وجود ندارد. هرچند طبق ادعای مسئولین مربوطه، طراحی الگوی کشت انجام شده و آماده اجراست، لیکن طراحی الگو در فضای مبهم و غیر شفاف منجر به الگویی ناصحیح خواهد شد که در عمل با شکست مواجه می شود و منابع مادی و معنوی کشور را به هدر خواهد داد.
به اعتقاد این کارشناس حوزه کشاورزی، بهطورکلی متأسفانه در حوزه شفافیت بخش کشاورزی بسیار ضعیف عمل کرده ایم و شکست اکثر طرح ها و یا اکثر مشکلات موجود در حوزه کشاورزی ازجمله بی نظمی بازار، نوسانات شدید در عملکرد و تولید محصولات کشاورزی، عدم انسجام در تحقیقات کشاورزی و تحقیقات غیر هدفمند و ناکارآمد و ...، همه و همه ناشی از نبود شفافیت اطلاعات در حوزه کشاورزی است. و از طرف دیگر در مسئولین مربوطه، بهویژه وزارت جهاد کشاورزی انگیزه و اراده کافی برای حل این مشکل وجود ندارد، ما هنوز در آمار دهی سالانه میزان تولید و عملکرد محصولات کشاورزی ضعف و نقص داریم به گونه ای که بعضاً پیش آمده که با تغییر دولت ها، کل آمارنامه های کشاورزی دولت قبلی محو شده و آمارنامه های جدید منتشر شده است!
زیرساختها فراهم نیست
اما با فرض وجود آمار و اطلاعات پایه و شفاف برای اصلاح الگوی کشت محصولات کشاورزی کشورمان، آیا این کار به اجرا نزدیک خواهد بود؟
نیک پندار می گوید: در مرحله اجرای طرح اصلاح الگوی کشت نیز با مسائلی مواجه خواهیم بود؛ که عمده مشکل فراهم نبودن زیرساختها است. قطعاً اجرای چنین طرحی نیازمند برخی زیرساخت های فنی، مالی و دانشی است.
ممنوعیت کشت برخی محصولات در برخی استانها ازجمله اقدامات انفعالی دولت بوده که ظاهراً در راستای اصلاح الگوی کشت انجام شده ولی در عمل چنین برنامه هایی با الگوی کشت مطلوب تناقض دارد
بهعنوانمثال با تغییر الگوی کشتِ یک منطقه لازم خواهد بود ماشین آلات کشاورزی مرتبط با الگوی جدید فراهم گردد و یا در معرفی گونه های گیاهی جدید بهجای گیاهان قبلی، ممکن است لازم باشد دولت یارانه جبرانی به کشاورزان ارائه دهد تا مابه التفاوت کاهش درآمد کشاورز جبران شود. چیزی که در سایر کشورهای پیشرو نیز مرسوم است.
نیک پندار معتقد است: باوجوداینکه اصلاح الگوی کشت ازنظر مدیریت تولید و بهره برداری از منابع پایه، بسیار مهم و حیاتی است و ضرورت داشت این برنامه و رفع موانع آن جزء اولویت های اساسی وزارت جهاد کشاورزی باشد، ولی متأسفانه تابهحال شاهد اقدام مهمی در این زمینه از طرف دولت نبوده ایم و اقدامات دفعی موجود نیز انفعالی بوده است، بهعنوانمثال ممنوعیت کشت برخی محصولات در برخی استانها ازجمله اقدامات انفعالی دولت بوده که ظاهراً در راستای اصلاح الگوی کشت انجام شده ولی در عمل چنین برنامه هایی با الگوی کشت مطلوب تناقض دارد.
تنظیم بازار با اصلاح الگوی کشت
این کارشناس حوزه کشاورزی درباره اینکه به نظر شما اجرای طرح الگوی کشت میتواند در بازار محصولات کشاورزی نیز مؤثر باشد و دولت مجبور به خرید تضمینی بسیاری از محصولات نشود؟، تاکیدکرد: قطعاً الگوی کشت می تواند در تنظیم بازار مؤثر باشد، بهشرط آنکه الگوی کشت، متناسب با مؤلفههایی که قبلاً عرض شد طراحی و نیاز بازار داخلی یا بازارهای پایدار خارجی در این الگو لحاظ شود. درصورتیکه در الگوی طراحی شده نیازها و ظرفیتهای بازار لحاظ نگردد و تولید بیش از تقاضا باشد و دولت نتواند عرضه محصول اضافی را مدیریت نماید و محصول در دست کشاورز باقی بماند، طرح با شکست مواجه خواهد شد چراکه بر اساس اصول عرضه و تقاضا، کشاورز از کشت محصول معرفی شده دلسرد خواهد شد و سعی خواهد کرد محصول را تغییر دهد. طرف دیگر این فرمول نیز صادق است، یعنی درصورتیکه تولید و عرضه محصول در حد تقاضا نباشد، دولت مجبور خواهد بود به واردات آن محصول مجوز دهد و این یعنی گذاشتن بازار داخلی در اختیار بنگاه های وارداتی، که این مسئله در بلندمدت ظرفیتهای تولید داخل را با مشکل مواجه خواهد ساخت. البته بنده مخالف واردات ضروری نیستم ولی زمانی که با اصلاح الگوی کشت بتوانیم یک محصولی را در داخل کشور تولید کنیم واردات آن معنا ندارد.
نظر شما